مرجان فاطمی | امروز 8 مارس، روز جهانی زن است؛ روزی که در آن بیشتر از همیشه درباره حق و حقوق و به رسمیت شناختن استقلال و قدرت تفکر و اندیشه زنان صحبت به میان میآید. از دهه پنجاه تا به حال در سینمای ایران با کاراکترهای زن متفاوتی روبهرو بودهایم؛ زنانی که فارغ از جایگاه و بستر فرهنگی و اجتماعیشان سعی کردهاند با شرایط ناعادلانه موجود بجنگند؛ گاهی موفق شدهاند و گاهی هم صرفا رد کمرنگی برجا گذاشتهاند. کاراکترهایی که به عنوان یک زن تاثیرگذار در تاریخ سینمای ایران به ثبت رسیدهاند.
به گزارش فیلمنیوز، به بهانه روز جهانی زن، به انتخاب تحریریه هفتصبح مروری داریم بر ده کاراکتر زن تاثیرگذار سینمای ایران.
پوری بنایی | مهر گیاه | فریدون گله | 1354

مهرگیاه ساخته فریدون گله، از کارهای مهم پوری بنایی است. او در این فیلم نقش مهری را مقابل علی نصیریان بازی میکند. پوری بنایی در قالب کاراکتر آشنای یک زن خیابانی معرفی میشود اما به جای تکرار کلیشهها، سعی میکند کاراکتر را در اختیار بگیرد و افسار خودش را به آن بزند. درست از نقطهای که مخاطب با مهری آشنا میشود، ویژگیهای رفتاری او یکی یکی رخ عیان میکند تا آرام آرام نشانهها و المانهای کلیشهای که در برخورد اول حول این شخصیت در ذهن مخاطب نشسته ، شکسته و ریخته شود. بنایی با اجرای قوی و باورپذیر خود، شخصیت زنی را به تصویر میکشد که بلد است چگونه درد و اندوه را با غرور و عزت به نمایش بگذارد.
سوسن تسلیمی | باشو غریبه کوچک | بهرام بیضایی | 1364

سوسن تسلیمی در فیلم «باشو غریبه کوچک» شمایلی از زنی قدرتمند در عین حال بااحساس و مهربان به نمایش میگذارد. نایی، زنی از شمال ایران، پس از مواجهه با باشو، پسرکی جنگزده از جنوب کشور، او را بهرغم تفاوتهای فرهنگی، زبانی، و نژادی میپذیرد و به او عشقی مادرانه ورای مرزهای خونی و قومی میدهد. نایی به باشو خانه و محبت میدهد، و باشو به او شجاعت و انگیزه. جنگ، مرگ و ویرانی به همراه دارد، اما عشق نایی به باشو و تلاش برای نجات او، تجلی زندگی و امید در برابر این مرگ است. باشو و نایی هر دو نماینده بخشهای مختلف ایران هستند، و پیوند آنها نمادی از اتحاد و عشق به این سرزمین است.
فریما فرجامی | پرده آخر | واروژ کریممسیحی | 1369

مهمترین اتفاق کارنامه فریما فرجامی با فیلم واروژ کریم مسیحی رقم خورد. این کارگردان یکی از بهترین و البته سخت ترین نقش های فیلم «پرده آخر» را به او داد. فرجامی در قامت «فروغ الزمان» تصویری مانا از خودش در این فیلم به یادگار میگذارد. ماجرا از این قرار است که فروغالزمان میراثدار خاندان رفیعالملک میشود اما خواهر و برادر همسرش به او رشک میبرند و تلاش میکنند با طراحی یک توطئه او را دیوانه جلوه دهند و ثروت برجا مانده را از آن خود کنند. تغییرات روحی و روانی این شخصیت با بازی موفق فریما فرجامی تدریجی و موفق پیش میرود و نهایتا به خلق اثری ماندگار میانجامد. درخشش فرجامی در این نقش به قدری خیره کننده است که هیات داوران نهمین دوره جشنواره فجر چارهای جز اهدای سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول را به او نداشتند.
جمیله شیخی | مسافران | بهرام بیضایی | 1370

زنان در فیلم «مسافران»، حاملان عشق و حافظان خانواده هستند. پیوند زنان و تجربه مشترک آنها از زندگی و مرگ نقشی حیاتی در این اثر دارد. این عشق زنانه، در مقابل دنیای بیرحم و بیثباتی که مردان در آن حضورِ بیشتری دارند، نوعی مقاومت جمعی و مشترک است. جمیله شیخی که در سینمای ایران بیشتر به عنوان مادر مقتدر و جدی شناخته میشود، در «مسافران» این اقتدار را به شیوه دیگری به نمایش گذاشته است. او از ابتدای فیلم مدام تلاش میکند همه چیز به بهترین شکل برای عروسی محیا شود. از آنها میخواهد از خرابی و مرگ نزنند و دهان شیرین کنند. برخلاف دیگران، رفتارش همراه با آرامش و طمانینه است و هیچ شکی به دلش راه نمیدهد. درواقع در نگاه و رفتار و صحبتهایش امید و ایمان را منتقل میکند و در طول فیلم به عنوان نماد امید به زندگی شناخته میشود. شیخی در دهمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم سینمایی مسافران برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن شد.
نیکی کریمی | سارا | داریوش مهرجویی | 1371

نیکی کریمی در فیلم «سارا» در قالب زنی فداکار به نام سارا ظاهر شده. زنی که برای تامین مخارج عمل جراحی همسر بیمارش مجبور میشود شبانهروز کار کند و چشمهایش را از دست بدهد اما همسرش قدر تلاشهای او را نمیداند و بعد از اینکه بیماریاش خوب میشود، او را متهم میکند. کریمی بعد از عروس، اینبار با ظاهری ساده و حتی با پوشش چادر توانسته بود بهدرستی نقش زنی را که تمام زندگیاش را به پای همسرش میگذارد، به تصویر بکشد. او در امایش نگرانیها و استیصال زنی خسته و رنج کشیده بسیار موفق عمل کرده بود. در یازدهمین جشنواره فیلم فجر، نام نیکی کریمی برای بازی در فیلم «سارا» در فهرست نامزدها قرار گرفت. حضور او در فیلم داریوش مهرجویی و نقش متفاوت سارا، موفقیتی دیگر برایش رقم زد و یک جورهایی جایگاهش را در سینمای ایران ثبات بخشید.
فاطمه معتمدآریا | همسر | مهدی فخیمزاده | 1372

مهدی فخیمزاده در «همسر» دست روی موضوعی کلیدی یعنی مناسبات حرفهای زنوشوهر گذاشت. او اوایل دهه هفتاد، در شرایطی دست به ساخت این فیلم زد که نقش زنان رفتهرفته در جامعه پررنگتر میشد و تعاملشان با مردان بیش از پیش به چشم میآمد. فاطمه معتمداریا در جایگاه زنی که در محل کارش به سمت مدیریت میرسید، در این فیلم سعی کرد برخی ساختارهای تثبیت شده جنسیتی را بشکند و جایگاهش را به عنوان یک زن قدرتمند ثابت کند. او توانست ضمن تلاش برای انتقال معنای مدنظر کارگردان، شوخی و جدی را بهم بیامیزد و بار کمدی فیلم را بالا ببرد. نوع بازی و بده بستانهایش با مهدی هاشمی هم گرم و جذاب از آب درآمده بود. معتمدآریا بهخاطر بازی در این فیلم سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن جشنواره دوازدهم فجر را گرفت.
لیلا حاتمی | لیلا | داریوش مهرجویی | 1375

لیلا حاتمی با نقش لیلا در فیلم «لیلا» به کارگردانی داریوش مهرجویی، شروعی باشکوه در کارنامهاش به ثبت رساند. فیلم «لیلا» شروعی عاشقانه دارد. زن و مردی جوان که زندگی عاشقانهای را تجربه میکنند و هیچ مشکلی پیش رویشان نیست. دخالتهای مادرشوهر و مطرح شدن مسئله نازایی لیلا، باعث میشود احساس ضعف کند و زندگی عاشقانهاش به سمتی دیگر برود. لیلا که گمان میکند با این شرایط نمیتواند زنی ایدهآل برای همسرش باشد، از روی عشق زیاد تصمیم میگیرد، او را از حق پدر شدن محروم نکند. لیلا درحالیکه از درون رفته رفته به سمت نابودی میرود، عاشقانه همسرش را برای وصال با زنی دیگر همراهی میکند اما درست در شب عروسی، وقتی خانه را برای عروس و داماد خالی میکند، به فروپاشی میرسد و دیگر نمیتواند همسرش را ببیند و با او زندگی کند. با اینکه لیلا را به عنوان اثری عاشقانه نمیشناسیم اما عشق لیلاست که از ابتدا تا انتها در جریان است. لیلا حاتمی برای بازی در این نقش برنده دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول زن شد.
مژده شمسایی | سگ کشی | بهرام بیضایی | 1378

شخصیت گلرخ کمالی در فیلم «سگکشی» یکی از پیچیدهترین و تأثیرگذارترین شخصیتهای زن در سینمای بهرام بیضایی است. عشق او به همسرش، ناصر، محور اصلی بسیاری از تصمیمها و مصائب او در طول داستان است. این عشق در بستری از خیانت، بیاعتمادی، خشونت اجتماعی، و ساختارهای مردسالارانه روایت میشود. گلرخ با وجود همه سختیها و نابسامانیها، برای کمک به حل مشکلات همسرش تمام توان خود را به کار میگیرد و بارها توسط افراد مختلف تحقیر میشود. گلرخ کمالی نمادی از زنانی است که در ساختارهای مردسالارانه مجبور به تحمل رنجهای بیپایان هستند. عشق او به ناصر در واقع بازتابی از جامعهای است که از زنان انتظار فداکاری بیقید و شرط دارد. اما گلرخ این ساختار را به چالش میکشد و برخلافِ کلیشههای رایج، از مواجهه با حقیقت نمیهراسد و همه چیز را رها میکند. این حقیقت گرچه تلخ و دشوار است، اما آغازگر مسیر جدیدی برای گلرخ است.
هدیه تهرانی | چهارشنبهسوری | اصغر فرهادی | 1384

مژده یکی از پیچدهترین کاراکترهای آثار اصغر فرهادی است؛ یک نقش پر پیچ و خم که در عین تو در تو بودن مسیری کاملا مهندسی شده دارد. نقشهایی از این جنس بازیگری را میطلبد که بتواند به آنچهکه روی کاغذ خلق شده جلای دیگری ببخشد و بتواند در مرحله خلق به آن روحی بدمد که مخاطب با همه وجود او را بپذیرد و باور کند. اصغر فرهادی برای این نقش دست روی درستترین بازیگر ممکن میگذارد و هدیه تهرانی را برای جان بخشیدن به نقش مژده انتخاب میکند. تهرانی در مصاف با این کاراکتر بسان یک مهندس کاربلد که نقشه باشکوه یک قصر مجلل را برای اجرا پیش رویش گذاشتهاند رفتار میکند. او ابعاد نقش را آنالیز و با شناسایی تمام ویژگیها و زوایایی شخصیتی مژده شروع به اجرای آن میکند. مسیر بازیگر برای خلق مژده آنقدر درست است که حتی مخاطبی که چند بار فیلم را دیده و از سرنوشت کاراکترها مطلع است در تماشای مجدد اثر بازهم اسیر بازی هدیه تهرانی میشود و گمان میکند که او بیهوده به شوهرش شک دارد و واقعا روانپریش است. هدیه تهرانی برای بازی در فیلم چهارشنبه سوری و ایفای نقش مژده موفق شد در بیست و چهرمین جشنواره فیلم فجر برای دومین بار صاحب سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن شود.
مریلا زارعی | شیار 143 | نرگس آبیار | 1392

در فیلم «شیار 143» مریلا زارعی را در نقش الفت؛ زنی روستایی تنها و منتظر میبینیم. درواقع داستان درباره زندگی اُلفت است که در یکی از روستاهای دورافتاده زندگی میکند. او سالها در انتظار فرزندش یونس که به جنگ رفته میماند و از هرکسی سراغش را میگیرد. اهمیت شخصیت الفت از این جهت است که نرگس آبیار او را مثل یک زن واقعی روستایی تعریف کرده. زنی که با رفتن پسرش یونس به جبهه زندگیاش تغییر میکند. از جوانی به سمت پیری میرود، موهایش سفید میشوند و روی چهرهاش خط و خطوطی شکل میگیرند. خودش هم تکیده میشود و قوز درمیآورد اما باز هم دست از انتظار برنمیدارد. او را با چند گریم مختلف میبینیم که نشان دهنده تغییر در سنوسال اوست. تمام سالها شبانهروز دنبال پسرش میگردد و حتی یک رادیو به کمرش میبندد تا مدام در جریان اخبار رزمندگان قرار بگیرد. این مسئله سالیان سال طول میکشد تا اینکه جنگ تمام میشود و باز هم خبری از یونس نمیشود. شیار 143 مهمترین فیلم کارنامه مریلا زارعی است. او برای این فیلم برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن شد.