هوتن شکیبا از اواخر دهه هشتاد در تئاتر کارش را شروع کرد. آرام آرام جلو رفت. بعد از چند نقش کوتاه در سینما و تلویزیون با سریال «لیسانسه ها» درخشید. بازی در نقشی کمیک که او را به مردم شناساند. شکیبا در کنار بازی در تئاتر و تلویزیون و سینما کار صداپیشگی را نیز انجام داد. حضور در مجموعه محبوب «کلاه قرمزی» به عنوان صداپیشه دیوی و خونه بغلی نشان داد که او تواناییهای بسیاری دارد.
کم کم وقت نشان دادن گوهر درونی او فرا رسید. نقش عبدالحمید ریگی در فیلم «شبی که ماه کامل شد» شکیبا را به اوج رساند. نقشی پیچیده که در میانه عشق و یک ایدئولوژی خطرناک گیر کرده است. چهره مهربان شکیبا و پیشینه نقشهای کمیکش تصوری را در ذهن مخاطب شکل داده بود که او فقط بازیگر نقشهای کمدی است. کمدین ها در سراسر دنیا به اندازه بازیگران نقشهای غیر کمیک جدی گرفته نمیشوند. در حالی که بازی در نقشهای کمیک بسیار سختتر است.
.
بسیاری از کمدینها مثل رابین ویلیامز فقید با حضور در فیلمهای جدی «انجمن شاعران مرده» و «بی خوابی» انگار میخواستند این گزاره را از ذهن مخاطب پاک کنند که: کمدینها نمیتوانند نقشهای جدی را ایفا کنند. شکیبا از این تصور ذهنی مخاطب استفاده کرد و جنون یک کاراکتر به شدت پیچیده را با غرابتی یگانه ایفا کرد. تماشاگر در نیمه دوم فیلم از بیرحمی این کاراکتر جا میخورد. شکیبا با صداسازی، لهجه خاص ، نگاههایی که در نیمه دوم سنگین و ترسناک شده بودند و هوش یک آرتیست نقش را در بهترین حالت ممکن ایفا کرد.
ستاره بخت شکیبا بالاخره بعد از این همه سال تلاش درخشید. بازیاش دیده شد. سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را دریافت کرد. کسانی که «عامه پسند» سهیل بیرقی را دیدهاند میدانند که شکیبا توانست در مقابل بازیگر بزرگی مثل فاطمه معتمد آریا یک نقشآفرینی متفاوت دیگر را رقم بزند. میلاد این فیلم کاراکتری متلون و چند رویه است و به همین خاطر بازیگر باید بداند که چگونه و چه وقت رفتارهای او را بازتاب دهد یا بنا به مقتضیات درام پنهان کند.
حالا سالها از زحمتهای بازیگر خوب تئاتر گروه تئاتر «تازه» گذشته است. هوتن شکیبا ستاره شد. طریقت این آرتیست به ما نشان میدهد که صبوری و تلاش چه پاداشی در پی دارد.