فصل دوم مجموعه «مهمونی»، امروز چهارشنبه 3 آبان بعد از پخش 30 قسمت به پایان رسید. ایرج طهماسب در پایان فصل دوم هم داستان را به سمتویی برد که میشود احتمال داد در آینده فصل سومی هم درکار باشد. در فصل دوم مهمانهای مختلفی به برنامه آمدند، چند عروسک جدید اضافه شدند و مهمونی با ماجراهای مختلفی همراه بود. گرچه به اندازه فصل اول با موفقیت همراه نشد اما درکل خاطره خوشی در ذهنها برجا گذاشت. به بهانه پخش آخرین قسمت این مجموعه، مروری داریم بر مهمترین نکات فصل دوم.
به گزارش فیلمنیوز، در قسمت پایانی فصل 2 «مهمونی»، ایرج طهماسب اطلاع داد که مهلت اجارهشان سرآمده و همه باید اثاثهایشان را جمع کنند و به خانه دیگری بروند. در طول این قسمت همه درحال جمع کردن وسایل و دلتنگی برای خانه بودند. تا اینکه بعد از مراسم خداحافظی، روحی اعلام کرد که با روح صاحبخانه مذاکره کرده تا بمانند و طهماسب هم خبر قطعی مبنی بر ماندن در این خانه را داد. رویکرد طهماسب در پایان این فصل، درست مثل فصل یک است. در فصل یک قرار بود همه از خانه بروند و یکی یکی از طهماسب میخواستند که اجازه دهد کنارش بمانند. تا اینکه نهایتا بچه از طهماسب میخواهد نگذارد همه بروند و خودش آنجا را ترک میکند. بعد هم طهماسب به همه میگوید که میتوانند بمانند. نزدیکی پایانبندی فصل 2 با فصل 1 میتواند نشان دهنده این باشد که طهماسب کماکان به ساخت فصل سوم امیدوار است. درواقع خانه به عنوان محل شکلگیری ماجراها حفظ میشود و فصل به پایان میرسد. تا شاید ادامهای هم داشته باشد.

ساختار برنامه | در فصل دوم با اینکه انتظار میرفت ساختار فصل اول تا حدی تغییر کند و طهماسب به شیوه جدیدتری برسد اما کماکان وضعیت به همان شکل باقی ماند. نحوه ورود مهمانها، شیوه مواجهشان با شخصیتهای مهمونی و روند مصاحبه تا حد زیادی مشابه فصل یک بود و همین مسئله هم باعث شد مخاطبان تا حدی نسبت به ساختار برنامه دلزده شوند. البته که طهماسب مصاحبههایش را خلاصهتر کرد و خیلی از سوالات را کنار گذاشت اما به طور کلی یکسان بودن روند حضور مهمانها، خسته کننده شده بود. این مسئله درباره مهمانهایی که خودشان تلاشی برای ایجاد جذابیت در برنامه نمیکردند بیشتر مشخص بود. چون بهرحال بعضی مهمانها به خودی خودشان جذاب بودند و ساختار برنامه تغییری در این ماجرا به وجود نمیآورد.

عروسکهای جدید | در فصل دوم چهار عروسک به برنامه اضافه شدند. «نوک خراب»، کلاغ معتاد به پنیری بود که مثل لاتها حرف میزد و مدام دنبال خوردن یا استشمام پنیر بود و همه به نحوی مقابل او میایستادند و میخواستند ترکش دهند؛ شخصیتی که هم ظاهری بامزه داشت و هم ویژگیهای شخصیتی خوبی برایش نوشته شده بود اما با این حال نتوانست به اندازه سایر شخصیتها مورد پذیرش قرار بگیرد. البته که از میان شخصیتهایی که به فصل دو اضافه شدند، «نوکخراب» محبوبترینشان بود. «بوته» یا دختر گلفروش با اینکه در قسمت اول به خاطر چهره مهربان و کلاه بافتنی و چشمهای آبی مورد توجه قرار گرفت اما از یک جایی به بعد به عنوان عامل تغییر رفتار بچه، از چشم مخاطبان افتاد و حضورش موفقیتآمیز نبود. کاراکتر «هتی» اواسط فصل دو اضافه شد؛ دختری فعال که میخواست جای کته را بگیرد و نیامده نظر همه را به خودش جلب کرد. هتی ویژگی منحصربفرد و جذاب سایر عروسکهای طهماسب را نداشت و از همان اول نتوانست در دل مخاطبان جایی به خودش اختصاص دهد. داداش هتی آخرین عروسکی بود که به این جمع اضافه شد؛ عروسکی که فقط دو قسمت در برنامه حضور داشت و هنوز نیامده، فصل دو به پایان رسید. او شباهت زیادی به کاراکتر «گیگیلی» در «کلاه قرمزی» داشت و کندی و شیوه صحبت کردن و رفتارش در طولانی مدت میتوانست او را به شخصیتی موفق تبدیل کند که البته زمانی برایش نبود. درکل میتوان گفت که شخصیتهای عروسکی فصل دو، نتوانستند اعتبار خاصی نزد مخاطبان به دست بیاورند.

موقعیت عروسکهای قدیمی | در فصل دوم هم کماکان دو عروسک «پشه» و «بچه» بیشترین اعتبار را داشتند. البته از میان آنها محبوبیت پشه بیشتر از بچه ادامه پیدا کرد. آیتمهای مرتبط با پشه، جذابترین آیتمهایی بودند که در شبکههای اجتماعی مدام دست به دست میشدند. هم سناریوهای متفاوت و خلاقانهای برای پشه نوشته میشد و هم در اجرا موفق عمل میکرد. درباره بچه هم تا حدودی این مسئله وجود داشت اما از یک جایی به بعد با وارد شدن شخصیت «بوته»، برخی مخاطبان معتقد بودند که ویژگیهای بچه دستخوش تغییراتی شده و رفتاری بزرگسالانه پیدا کرده است. تلاش بچه برای جلب توجه بوته یا ابراز علاقه به او باعث شده بود دغدغههای قدیمیاش کمرنگ شود و به طور کلی تحت تاثیر این جو جدید قرار بگیرد؛ جوی که زیاد مورد توجه مخاطبان نبود. جدای از پشه و بچه، دو شخصیت شاباش و دیجی به این دلیل که مدام درگیر ماجراهای متفاوتی میشدند و موقعیتهای جدیدی به واسطهشان رقم میخورد بیشتر از سایرین با اقبال روبهرو شدند.

مهمانهای ویژه | یکی از ویژگیهای مهم فصل یک «مهمونی» به دعوت از مهمانهای جذاب و روابط بامزه میان آنها با عروسکها برمیگشت. اتفاقی که در فصل دوم هم به نحوی تکرار شد. در این فصل هم مهمانهای مهمی مثل محسن تنابنده، نازنین بیاتی، مهران احمدی، ژاله صامتی، علیرضا کمالی، رضا کیانیان، پردیس احمدیه، علی زندوکیلی، بیژن بنفشهخواه، محمد بحرانی و … به برنامه آمدند و موقعیتهای جالبی هم شکل گرفت اما بعضی قسمتها مثل حضور علیرضا کمالی، علی زند و کیلی و رضا کیانیان از آن جهت که سناریوی متفاوتی برایشان شکل گرفته بود، بیشتر از سایرین در فضای مجازی بولد شدند و مورد توجه قرار گرفتند. ضمن اینکه برخی مخاطبان معتقد بودند برنامههایی که مهمانی در آنها حضور ندارد، به جهت نوآوری بیشتر جذابترند.

اجرا | ایرج طهماسب به عنوان محور اصلی برنامه «مهمونی» بعد از خداحافظی با تلویزیون، با حالوهوای جدیدی وارد «مهمونی» شد و ویژگیهایی به نمایش گذاشت که پیشتر از او سراغ نداشتیم. صحبتهای بیپرده با پشه، شوخیهای بامزه، ابرو بالا انداختنها، شانه تکان دادنها یا حرکات موزون طهماسب در این فصل او را بیشتر هم از فضای قبلی خارج کرد. در آیتم پایانی از قسمت آخر «مهمونی» بیشتر از همیشه از قالب مجری خارج شد. بعد از استشمام هوای عاشقانهای که روحی برایش آورد، به پشه ابراز علاقه کرد و وارد گفتوگوهایی شد که در عین جذابیت، نشان میداد کاملا از قالب آقای مجری که سالها میشناختیم خارج شده است. طهماسب اما در گفتوگو با مهمانها متفاوت عمل نمیکرد و شاید اگر فصل دوم تا حدی شیوه گفتوگوهایش را تغییر میداد فضای بامزهتری را شاهد بودیم.
«مهمونی» به پایان فصل دوم رسید و به نظر میرسد ساختار فعلی هم دیگر به نقطه نهایی رسیده است و اگر قرار باشد طهماسب مجددا فصل سومی برای آن بسازد، باید به فکر ایدههای نو و خلاقانهتری باشد. چون طبیعتا ادامه این روند به نفع برند جذابی که خلق شده نیست.
جذابیت 1 دقیقه کلاه قرمزی = کل این دو فصل مهمونی. ای کاش بشه کلاه قرمزی رو ساخت…
سلام بنده با این نکاتی که گفتید کاملا موافقم. در خانواده ما فقط چند قسمت را دیدیم بقیه قسمت ها برای مان قابل تحمل نبود و بسیار بسیار تکراری بود لطفا فصل بعد ساخته نشود
آقای طهماسب در تهیه این برنامهها از کلاه قرمزی گرفته تا بقیه بسیار موفق بودند و به شخصه به عنوان یک بزرگسال، برنامههاشون رو دوست دارم. امیدوارم کارهاشون تداوم داشته باشه