«شبهای مافیا» و حواشی آن مدتهاست به یکی از پرطرفدارترین و در عین حال بحثبرانگیزترین مسابقات شبکه نمایش خانگی تبدیل شده و مخاطبان بسیاری را درگیر خودش کرده است. بهاره افشاری به عنوان یکی از بازیکنهای مهم «پدرخوانده» و «شبهای مافیا» در مصاحبه با برنامه «رو ب رو»ی فیلمنیوز پرده از مسائل مختلفی در ارتباط با حواشی آن برداشت و به شائبههای مختلفی پاسخ داد. بخش دوم این مصاحبه را در ارتباط با حالوهوای مافیا بخوانید.
به گزارش فیلمنیوز، بهاره افشاری در مصاحبه توضیح داد که «مافیا» به شدت برایش جدی است و از این جهت زمانی که مقابل بازی استارت میخورد تمام توانش را میگذارد. خیلیوقتها بعد از بازی تماس میگیرد و از همبازیهایش به خاطر رفتاری که داشته عذرخواهی میکند.
برویم سر بحث شیرین مافیا و همه حواشی آن. دوست دارم خیلی صریح این بخش را پاسخ بدهید. این کار را میکنید؟
سعی میکنم. بحث مافیا که میشود من یک کاراکتر دیگر میشوم.
سابقه بازی مافیا را داشتید؟ با آن بازی آشنایی داشتید که دعوت شدید؟
خیر. از فصل اول به من پیشنهاد دادند؛ اما میخواستم ببینم چه میشود. آن موقع هم تازه تب مافیا شروع شده بود و مانند امروز انقدر شدید باشد. من تجربه یک بازیای را دارم که که در آن بلوف حرف اصلی را میزند. سر آن بازی تبدیل به یک هیولای دیوانه میشوم. مافیا پیشنیاز آن بازیای است که من میکردم، ولی قوانین آن را نمیدانستم. قبل از شبهای مافیا فکر کنم در یک روز به من توضیح دادند و نزدیک به دو، سه هفته تمرین میکردم.
در کافه بازی نکرده بودید؟
بازی کرده بودم.
قبل از اینکه ضبط شروع شود به کافه برای بازی رفتید؟
بله چندین بار.
با آدمهای حرفهای یا با همکارانتان؟
هم با همکارانم و هم با آدمهای حرفهای که نمیشود با آنها بازی کرد.
میتوانید نام ببرید که همکارانتان چه کسانی بودند؟
خانمها اسکندری و خانم غفاری و آقای واشقانی.
یعنی برای اینکه بتوانید در این بازی خوب حضور پیدا کنید به کافه رفتید یا جذابیت مافیا باعث شد که این کار را انجام بدهید؟
کلاً گفتم که این بازی در مقابل آن بازی که من سالها انجام میدادم بچهبازی است، برای من قوانین این بازی هم خیلی جذاب بود. خب خوشت میآید و به آن اعتیاد پیدا میکنی یا باید به تمرینهای خود شبهای مافیا میرفتم که خیلی زیاد رفتم و بین 10 تا 15 جلسه آنجا تمرین کردیم با همه گروهها که بعداً با خیلیهایشان همگروه نشدم.
شبهای مافیا با توجه به سناریو و شرایطی که داشت به نظرتان پروژه جدیای در این رئالیتیشوها بود؟ از این نظر میگویم سناریوی ضعیف چون یکسری نقشها و اتفاقاتی رخ داد که در بازی حرفهای مافیا حاکم نیست، مثلِ کارآگاه که شب استعلام بگیرد و… یعنی شرایط برای برنده شدن ساید شهر خیلی مهیا بود و شرایط شبهایی که این رئالیتیشو داشت با توجه به نبود ماسک احتمال تقلب و زیرچشمی نگاه کردن زیاد بود. از این لحاظ آیا اصلاً کار جدیای بود که بتوا محک زد این بازیکنان در مافیا بازیکنان خوبی هستند؟
من فکر میکنم مافیا یک چیز را ثابت کرد و آن هم اینکه ما تفریحی نداریم. به خاطر همین فکر میکنم اتفاقاً برای شروع باید با یک سناریوی ساده شروع میکردند که مردم با آن همذاتپنداری کنند و فکر کنند که میتوانند راحت آن را یاد بگیرند. بعد بهتدریج سناریوهای مختلف آمد و کاراکترهای مختلف به آن اضافه شدند. راجع به چیزی که شما فرمودید در زمانی که ما شبهای مافیا را بازی میکردیم شائبه تقلب وجود نداشت یعنی نه هیچکس پشت صحنه به هم شک داشت و نه جلوی صحنه و نه اصلاً اینطور پیچیده بود که شب ممکن است یک نفر زیرچشمی ببیند و… ، بعد از فصل ما این حرفها به وجود آمد.
در شبهای مافیا همان فصلی که شما بودید برخی پلیرها نسبت به نوع بازی شما معترض بودند، محترمانهاش این است که خیلی جدی میگرفتید و شکل سادهاش این است که خیلی با تحکم بازی میکردید و این برایشان یک مقدار سنگین بود. به نظر شما این رفتار برای یک رئالیتیشو رفتار مناسبی هست یا خیر؟
این بازی برای من خیلی جدی است، واقعیت این است که چندین بار هم این را عرض کردم که قبل و بعد از این بازی هیچ اهمیتی برای من ندارد، چون متوجهم که این فقط یک بازی است. شاید گواه اینکه من هیچوقت در صفحه اینستاگرامم یک پست یا استوری راجع به نه شبهای مافیا و نه پدرخوانده نگذاشتم. برای این بوده که فکر میکردم کارم را آنجا انجام داد و پخش میشود و مردم یا لذت میبرند یا نمیبرند. اما وقتی توی بازی میآیی درگیر آن میشوی؛ با این وجود به محض اینکه بازی تمام میشود، همه چیز هم برای من تمام میشود. گاهی بعد از آنکه بازی پخش شده متوجه شدم که برخوردهایی کردهام که شاید چندان درست نبوده؛ به همین خاطر تماس گرفتم و عذرخواهی کردم.
اما زمانیکه بازی شروع میشود همه چیز تغییر میکند
دقیقا، زمانی که بازی کلید میخورد و شب اول میشود، همه چیز برایم خیلی جدی است، زیرا متوجهم این بازی مانند فوتبال است که یکسری طرفدار دارد و آنها دلشان میخواهد بهترین خودت باشی. شما به عنوان یک تماشاگر حرفهای فوتبال اگر ببینید مربی تیمتان مهاجم خوب نگذاشته است یا یک نفر در بازی درست دفاع نمیکند، شاکی نمیشوید؟ خب میشوید و او در لحظهای که بازی میکند به این فکر نمیکند که بغلدستیاش میگوید چرا به من پاس ندادی، فقط به این فکر میکند که گل را بزند و بازی را ببرد یا اگر مدافع باشد اجازه ندهد تیماش گل بخورد. همیشه هم گفتم و در پدرخوانده هم اول بازیها گفتم که دچار یک پرخاشگری ناشی از بازی میشوم که بابت آن از همه عذر میخواهم. این یک رئالیتیشو بود و من واقعیترین ورژن خودم بودم. خیلی سعی کردم در آن بازی نشان دهم تو به عنوان یک زن میتوانی و بایستی حقات را بگیری، میتوانی جسور باشی و میتوانی جایی که فکر میکنی در حال باخت هستی ببازی و باخت را بپذیری. یعنی علاوه بر اینکه بازی میکردم خیلی سعی کردم که چهره جدیدی از زن امروزی نشان بدهم که حقطلبی و جنگجوییاش را نشان میدهد حتی جلوی کسانی که فکر میکنم ممکن است ناراحت بشوند.
پروسه تمرین و پرزنت بازی را میتوانید توضیح بدهید که به چه شکل بود؟
نزدیک به یک ماه در پدرخوانده تمرین داشتیم (البته نه هر روز) و دلیلِ آن هم این بود که یک شخصیت به اسم نوستراداموس اضافه و سناریوی کلی تغییر کرده بود، دیگر کارآگاه نداشتیم و در فصل بعد از ما فکر کنم شخصیتی به نام بادیگارد آمد. کلاً سناریوی جدیدی آمده بود که مستلزم تمرین بود. حتی خاطرم هست که 4 قسمت مقدماتی را گرفتیم، اما مقداری درگیری و آشفتگی ذهنی سر کاراکترها وجود داشت که، آقای ابوطالب کار را متوقف کرد و دوباره یک ماه کامل تمرین کردند و مقدماتی تیم 2 یک ماه بعد گرفته شد. یعنی خیلی برایشان مهم بود که تمرین و جدیت لازم وجود داشته باشد.
یکی از اتفاقات خوبی که در پدرخوانده افتاد عدم تفکیک گروه خانمها و آقایان بود. یعنی درواقع به سبک فینالهای شبهای مافیا که خانمها و آقایان در کنار هم بازی میکردند انجام شد، پدرخوانده از همان اول شکل گرفت یا در تمرینها به این رسیدند که گروهها را تفکیک نکنند.
از اول قرار بود که تفکیک نشویم.
در پدرخوانده به بعد بود که لقب مادرخوانده را به شما دادند، از این لقب راضی هستید.
من این را به شوخی گفتم و در یک بازی گردنم افتاد و نمیدانم با آن چه کار کنم. این خصلت رئالیتیشو است که هر چیزی که از دهانت بیرون میآید باید مسئولیتش را بپذیری، وقتی حرف میزنی، کاری انجام میدهی و برخوردی میکنی پای آن بایستیی.
بعد از دور مقدماتی شائبهای ایجاد شد که با وجود همه تمهیداتی که برای جلوگیری از تقلب در این فصل پدرخوانده انجام شده بود، تقلب از سمت شما شکل گرفته و به نوعی در فصل دوم مافیا توسط یکسری پلیرها به شکل غیرمستقیم به آن دامن زده شد. این شائبه چرا و چگونه حول شما شکل گرفت، آیا نوعی انتقامگیری یا سوءتفاهم بود.
چه کسی گفته که من تقلب نکردم.
تقلب کردید؟
شما فکر میکنید نکردم؟
شما باید به ما بگویید، تقلب کردید یا خیر؟
الان به من بگویید شما فکر میکنید من تقلب کردم یا خیر؟
با توجه به چیزی که در برنامه دیدیم، شرایط تقلب را به عنوان بیننده حس نمیکردیم.
اول از اینکه الان هر کی جز شما جلوی من نشسته بود به این سئوال پاسخ نمیدادم، ولی چیزی که وجود دارد این است که این دقیقاً عین خود بازی است. من در بازی همیشه میگویم اولین اصل مافیا این است که شنونده خوب و باهوشی باشید. الان شما به من میگویید چرا این شائبه برای شما تأیید نمیشود. چون بازیها و فکتهای من را کنار هم میگذارید یا خیلی جاها حسی صحبت کردم از من میپرسید و من راجع به آن توضیح میدهم، حتی در خود بازی هم این اتفاق میافتد. از همه مهمتر اینکه لایو بازی میکنم و من با همین گروه قبلاً کافه بازی کردم، مثل این است که شما به من بگویید ثابت کن که چشمهایت سبز نیست میگویم اظهرمنالشمس که چشمهای من سبز نیست، چه چیزی را ثابت کنم و راجع به آن توضیح بدهم؟ وقتی سبز نیست. حالا کسی که این شائبه را راه میاندازد… در حقیقت در شبهای مافیا آقای ابوطالب نتیجهگیری کرد که ماسک بگذارد و سناریو را تغییر بدهد و به شکل دیگری اجرا کند. این جوابیهای بود که ایشان دوست داشت به کسانی که گفتند تقلب کردند بدهد. اما من چه چیزی را توضیح بدهم؟ مثلاً بگویم تقلب کردم، شما میخندید، بگویم نکردم میگویید دروغ میگویی. من سال 96 مستندی با نام «قضاوت» ساختم. بحث من این است که یک آدم شناختهشده هر کار و جوابیهای که بدهد باز هم همیشه اطرافش حاشیه وجود دارد. پس مادرخوانده آن است که در آرامش بجنگد و در زمان و مکان درست بایستد، قضاوت با بقیه است.
اولین بار است که نسبت به این مسئله واکنش نشان میدهید؟ چون از زمانی که مطرح شد حتی در صفحه شخصیتان در فضای مجازی هیچ واکنشی نشان ندادید. حتی به کنایه و…
در پدرخوانده 2 فکر نمیکنم بازیکنها با من بودند، میتوانید از خودشان سئوال کنید. در طرف دیگر کار ساختاری به نام تهیهکننده و کارگردان وجود دارد که هیچوقت به صورت رسمی این مسئله را عنوان نکردند. این بازی یک گرداننده دارد که مسلط است و ایشان هم چیزی نگفته است. به نظرم تهیه کننده، کارگردان، گردانندهی بازی همه از من حمایت میکنند. شما فکر میکنید پلتفرم آبرو، پول و سرمایهاش را روی یک بازیکن میگذارد و به این فکر نمیکند که ممکن است چیزی از آن بیرون بیاید که حیثیت پلتفرم برود؟
اشارهتان به ماجرای نظرسنجی است؟
بله. البته من قبول ندارم که باید جزو سه پلیر اول انتخاب میشدم و این لطف مردم بوده است. اما اگر این ماجرا اثبات شده بود که از جانب من تقلبی صورت گرفته است، نامام را به عنوان نفر سوم حذف میکرد و اسم نفر چهارم را میگذاشت. علاوه بر این همیشه در زندگیام فکر کردم برای آن چیزی که لزومی به پاسخ دادنش نیست، نباید جواب داد.
از شما ویدئویی بیرون آمد که در یک اجرای زنده، وقتی روی سن میآیید گوشی را به شکل اگزجرهایای بیرون گذاشتید و ایرپادها را در آورید، درواقع به نوعی جوابیه غیرمستقیم دادید.
بله.
بازتاب اجرای زنده چطور بود؟
ترسناک. من به شوخی میگفتم اگر مافیا شوم با 8 شهروند بازی نمیکنم بلکه با 808 شهروند بازی میکنم. برای اینکه هر کدام یک ریاکشن به شما میدهند. فکر کنید کافی است 2 نفر از جمعیت چیزی بگوید، کاملاً پرش ذهنی میگیرید. زنده بازی کردن ترسناک است. یکبار گفتم من برخلاف جلوی دوربین که یکباره تبدیل به موجود دیگری میشوم اینجا خیلی خجالتی و مأخوذ به حیا هستم و اصلاً نمیتوانم. گاهی یک دست کامل طول میکشید تا یخم باز شود.
ریاکشنهای مردم تأثیر دارد و حواس به سمت مخاطبی که نشسته و بازی را میبیند، میرود؟
زمان نشستن پشتم را به سالن کردم به خاطر اینکه آن سمت هر اتفاقی میافتد نبینم و به خود سن مسلط باشم. ولی بله فکر کنید شما سخنرانی میکنید و یکباره وسط آن چهار نفر حرف بزنند، چه کار میکنید؟ تمرکز کردن در بازی لایو خیلی سخت است؛ بهخصوص اینکه من آدم شنیدن هستم و و سوتیهای مافیایی از آدمها در میآورم خیلی برایم سخت بود.
حضورتان در اجرای زنده پدرخوانده در پردیس کوروش یک جوابیه به همه این شائبهها بود؟ یا همینطور شرکت کردید؟
به آقای ابوطالب گفتم این اولین و آخرین باری است که میآیم؛ فقط به این خاطر که برندی که شما و تکتک بازیکنها برایش زحمت کشیدند و خیلی مورد استقبال قرار گرفته بود، نتواند توسط عدهای به همین سادگی زیر سئوال برود. به نوعی احساس مسئولیت میکردم. یک چیز را به عنوان رفیق به شما میگویم؛ وقتی در یک رئالیتیشو حضور پیدا میکنید به همان اندازه که میپذیرید در آن محبوب و مشهور شوید و بیش از آنچه در سریالها وجود دارد دیده شوید (مدل دیدهشدنش مدل دیگری است که قابل مقایسه با هیچ محبوبیت و شهرتی نیست). باید به همان اندازه هم بپذیرید که فحش بخورید و آسیب ببینید. باید آنقدر قوی باشید که مسئولیت حرفها و چیزهایی را که یا در برنامه یا لایو میگویید، گردن بگیرید. مافیا را دوست دارم؛ چون عین زندگی است. اگر مسئول آسیب خوردن به برند پدرخوانده من بودم؛ در حالیکه همیشه از حضور در ایونتهای زنده و رئالیتیشوهای دیگر خودداری کرده بودم، باید بپذیرم تا لایو بازی کنم و مردم بازی من را قضاوت کنند.
قسمت فینال سه تا از بهترین پلیرها به شکل عجیبی مافیا شدند. اینجا هم این شائبه به وجود آمد که کارتها رندوم پخش نشده است. شما به عنوان کسی که در ساید مافیا همراه با امیرعلی و مجید قرار گرفتید، این مسئله را تأیید میکنید یا تکذیب؟
ما سه نفر خبر نداشتیم، این را از آقای ابوطالب بپرسید. من که سکته کردم، به همان اندازه که میتوانی پلیری باشی که شهر را نجات بدهی، به همان اندازه وقتی هر سه بلند شدیم ترسناک بود به خاطر اینکه همشهری کینگ حتماً با یکی از ما سه تا مینشست که با من نشست، حتماً ما شک اول مافیای تمام گروه خواهیم بود که بودیم و اصلاً خودمان به هم در روز تارگت زده بودیم و این اولین باری بود که این کار را کردیم و دوم اینکه مثل اینکه آقای نبویان و آقای واشقانی این سناریو را در تمرینها انجام داده بودند، اما من نبودم. من در تمرینهایم بیشتر شهر میشدم.
شما در آن بازی پدرخوانده بودید؟
بله. من نمیدانستم بعد از بازی فهمیدم که این چند باری تمرین شده است. زمانی که چشم باز کردم و اینها را دیدم گفتم دو حالت دارد یا کلینشیت میپریم مانند شبهای مافیا که من، ترلان و آقای نبویان مافیا شدیم و کلینشیت کردیم یا اینکه همان روز اول سه تای ما را به هر طریقی شده بیرون میدهند یعنی همشهری کینگ مینشیند، لئون میزند و مفتضح میبازیم و آن سناریو خیلی ریسک بالایی دارد. یعنی اگر در آن دست کسی که بیرون داده بودیم کنستانتین بود بدبخت بودیم، اگر امیرعلی نبویان را برنمیگرداندند بدبخت بودیم، اگر خریداری نمینشست بدبخت بودیم. هر اتفاقی که غیر از این میافتد بازی برمیگشت. این هم جزو چیزهایی بود که گفتم خدا برایت میچیند.
با وجود اتفاقاتی که در پدرخوانده یک افتاد و بعد نظرسنجیای انجام شد و شما، آقای واشقانی و آقای نبویان به عنوان پلیرهای برتر پدرخوانده یک از طرف مخاطبان انتخاب شدید، توقع میرفت شما هم همراه با این دو عزیز در پدرخوانده 2 باشید، به خاطر کارهای همزمان حضور پیدا کردید یا نرفتید؟
نرفتم. اگر من الان سریالی کار کنم که بخواهند قسمتِ دوم آن را بسازند فکر میکنم در آن حضور پیدا نمیکنم. زیرا فکر میکنم وقتی یک موفقیت را تجربه میکنید باید یک مقدار از آن فاصله بگیرید و ببینید شاید آدمهای جدید بهتر از تو باشند و از طرفی باید به خودت از بیرون نگاه کنی و نخواهی یک کار را پشت هم تکرار کنی. به نظرم تکرار آسیبزننده است. من 20 سال است که سریال تاریخی بازی نمیکنم، چون اصلاً نمیتوانم خودم را در آن هیبت بپذیرم. یکی از دلایلی که کار تاریخی بازی نمیکنم این است که آن سروشکل را دوست ندارم. گفتم با این تم خیلی نمیتوانم ارتباط برقرار کنم و این لباسها و سروشکل من را اذیت میکند، اجازه بدهید در این فصل نباشم.
حس میکنم خودشان هم به این نتیجه رسیدند که پدرخوانده 3 نباشد. در همان ایونت آقای امیرسلیمانی اشاره کردند که قرار است بدون تم فصل 2 و با حذف جک ساخته شود، آقای ابوطالب هم آنجا بودند و این ماجرا را تکذیب نکردند. با توجه به همه اتفاقات در پدرخوانده 3 حاضر میشوید؟
ببینیم خدا چه میخواهد.
اگر پیشنهاد شود چه خواهید کرد؟
این قول را دادهام و آدمی هستم که حرفم مهمتر از کاغذی است که امضا میکنم. فکر میکنم اگر خدا بخواهد شاید این کار را انجام بدهم.
شما جزو بازیگرانی هستید که در دورهای که رئالیتیشوهای مختلف (و آقای ابوطالب متولی آن بودند) در هیچکدام شرکت نکردید و فقط در مافیا و پدرخوانده حاضر شدید. دلیل خاصی دارد؟ با توجه به اینکه خیلی از دوستان شما در انواع و اقسام این رئالیتیشوها حاضر هستند و به شکلی به پای ثابت این کارها تبدیل شدند.
دوست دارم امضایم را یک جا بزنم نه در برنامههای مختلف به شکل مختلف. انتخابم این است که خیلی رئالیتیشو کار نکنم کما اینکه همهشان هم لطف داشتند و به من گفتند، ولی تمایلِ چندانی ندارم. اما مافیا و پدرخوانده را برنامه خودم میدانم و قضیهاش کاملا برایم متفاوت است.
با توجه به تجربهای که داشتید حضور در رئالیتیشوها برای بازیگر مفید است یا مضر؟
من آسیبی از آن ندیدم، نمیدانم. تو اگر در این برنامهها خوب نباشید بله مضر است، صادقانهاش این است که اگر نتوانی بهترین خودت باشی آسیب خواهد زد، اما مدل دیده شدن آن مدل دیگری است. عجیب است و نمیدانم چطور آن را توصیف کنم، به خاطر اینکه مردم خیلی خود واقعیات را میبینند و خیلی با تو همذاتپنداری میکنند. باید ببینی دوست داری خود واقعیات را ببیند یا نه این زیاد دیدن خودِ واقعی هم طبیعتاً یک مقدار عواقب دارد که ممکن است به حرفه بازیگریات آسیبزننده باشد. من در فاصله بین پدرخوانده و شبهای مافیا بعد از شبهای مافیا همان 3 فیلمی که گفتم و 2 تئاتر را کار کردم و بعد از پدرخوانده هم که «نیوکمپ» و «حیثیت» را کار کردم، به من آسیبی نزده است.
پتلفرم فیلیمو سری جدید شبهای مافیا را با ورژن جدید تولید کرد، پیشنهاد حضور در این کار را داشتید؟
بله.
چرا قبول نکردید؟
قرار بر این بود که به دورهی سوم برگردم و فکر میکردم که آن برنامه، برنامه خودم است و در آن جا افتادم، چرا باید در برنامه جدید بیایم؟ همچنین فکر میکردم لزومی ندارد وقتی جای دیگر و برند دیگری بودم، جای دیگری را تجربه کنم.
در عرصه مستندسازی 2 تجربه داشتید که تجارب موفقی بودند؛ «سریک» و «دچار» چرا این کار را ادامه ندادید و آیا برنامهای برای ادامه دادن دارید؟
خیلی دوست دارم در حوزه مستندسازی کار کنم، اما واقعاً فرصت نشده است. از سال 97 که «سریک» به عنوان مستند اکران موفقی داشت، فکر کردم نباید به کمتر از این قانع شوم. اما حتماً کاری در این حوزه انجام میدهم، شاید نه به این زودی ولی انجام خواهم داد.
عالی هستی بهاره