در قسمتهای ابتدایی سریال «جنگل آسفالت»، تمرکز زیادی روی ماجراهای مختلف شده است اما آنچه بیشتر از همه اهمیت دارد، بحث رابطههاست؛ روابطی که به طور کامل روشن نمیشوند و پر از ابهام هستند. هنوز نمیتوانیم دلیل بعضی رفتار شخصیتها را بفهمیم و آنها را کامل و دقیق بشناسیم. همین مرموز بودن شخصیتها و رفتار عجیبی که از خودشان بروز میدهند، به نکته مهمی در این سریال بدل شده است. به طور کلی میتوان پیشبینی کرد که روابط میان شخصیتها بتوان به راز اصلی ماجراها رسید.
به گزارش فیلمنیوز، پس از گذشت قسمتهای ابتدایی از سریال «جنگل آسفالت» به کارگردانی پژمان تیمورتاش، حالا برخی روابط برایمان تا حدی روشنتر شده است. نگاهی داریم به جنس روابط میان شخصیتهای اصلی و رمز و رازی که میان آنها وجود دارد.
امیر و هنگامه | امیر هم از جمله شخصیتهای مرموز سریال است. بعد از گم شدن امیر با پولها، آنهم در شرایطی که میدانیم هنگامه تا چه حد به این پول نیاز دارد، این شخصیت بیشتر برایمان عجیب میشود. بخصوص اینکه در قسمت اول میبینیم پای بساط خانه یکی از دوستانش مینشیند و در قسمت دوم هم از زبان دوست داروسازش میشنویم که ریتالین مصرف میکند و دوستدختر سابقش او را معتاد کرده است. او در قسمت اول حرفهای عاشقانه میزند و از ازدواجش با هنگامه میگوید. درست است که بارها علاقهاش را در گفتوگو با دیگران نسبت به هنگامه نشان داده اما فرار و رفتار مخفیانهاش چیز دیگری هم نشان میدهد. در پایان قسمت چهارم میبینیم که او تسلیم خواسته پدرش میشود و تصمیم میگیرد قاچاقی از کشور خارج شود، اما اینکه در نهایت چه تصمیمی میگیرد هنوز مشخص نیست.
پاشا و هنگامه | با توجه به آنچه تا به حال در سریال دیدهایم، پاشا در گذشته به هنگامه علاقهمند بوده اما هنگامه به جای او، به امیر متمایل شده است. این احساس کماکان از سوی پاشا وجود دارد. البته هنوز نمیدانیم علت حضور مداوم در این ماجرا و تلاشی که برای پیدا کردن امیر میکند به خاطر هنگامه است یا نه. در قسمت دوم، زمانی که هنگامه برای دیدن فیلم دوربینهای بازارچه به اتاق مسئول دوربین میرود، درست زمانی که تقلا میکند تا خودش را نجات دهد، پاشا سر میرسد و او را نجات میدهد. بعدتر که فیلم دوربین را به او نشان میدهد، نتیجه میگیرد که امیر پولها را برده و بعد از گفتن این واقعیت یک نفس راحت میکشد. البته رابطهای مخفیانه هم با خواهر زن ایرج دارد که در قسمت چهارم واکنش دختر به حضور هنگامه در دفتر پاشا این رابطه بیشتر آشکار میشود.
ایرج و سیمین | رابطه بین ایرج و سیمین از همان قسمت اول مشخص میشود. آنها زن و شوهری هستند که سالهاست دور از هم زندگی میکنند. سیمین در یک بنگاه خیریه کار میکند و ایرج به دنبال مفتخری و قاچاق و … است. با این حال پسر و دخترشان، بیشتر از اینکه به سمت سیمین کشیده شوند، به ایرج علاقه دارند. ایرج میگوید که سیمین بچهها را از خانه بیرون کرده و از این جهت کاملا مشخص میشود چه پیشینهای در روابطشان داشتهاند. با گم شدن پسرشان امیر و گروگان گرفته شدن دخترشان، رابطه آنها بیشتر از قبل بهم میریزد. تا جایی که سیمین وسط دعوا میگوید ایرج برایش مرده است و او را در ذهنش چال کرده است. حالا هم حاضر است در ازای پیدا شدن بچههایشان، ایرج را اعدام کنند.
پاشا با مادر و خواهرش | شخصیت پاشا لایههای مختلفی دارد که هنوز آشکار نشده . اما در دو قسمت اخیر دیدهایم که وابستگی زیادی با مادر و خواهرش دارد و هرطور شده نمیخواهد آزار و اذیتی به آنها برسد. مادرش در آسایشگاه بستری است. پاشا برایش سیگار خوب میبرد و برایش تعریف میکند که دلش برای قرمهسبزیهای او لک زده است. نمیدانیم مادرش چرا آنجاست و پاشا چه نقشی در این مسئله داشته اما در ابتدای قسمت دو، رابطه عاطفی او را با مادرش شاهد هستیم. از سوی دیگر میبینیم که رابطه خیلی خوبی هم با خواهرش دارد. حاضر است هرکاری بکند تا شوهرخواهرش با او مهربان باشد و اذیتش نکند.
سریال «جنگل آسفالت» به کارگردانی پژمان تیمورتاش و تهیهکنندگی اسماعیل عفیفه روزهای جمعه به شکل اختصاصی توسط پلتفرم «نماوا» منتشر میشود.