وحید سعیدی | «خائن کشی» آمد، اما به جای پرده نقرهای روی قاب شیشهای نشست، ما وعدهای با کیمیایی داشتیم، اولین روز، اولین سانس و نزدیکترین سینما ، حالا باید چشم به ساعت میدوختیم تا عقربههایش روی ساعت ده صبح روز جمعه سوم شهریورماه 1402 آرام میگرفت و وعده دیدار با آخرین ساخته او در قابی خارج از پرده سینما محقق میشد.
به گزارش فیلمنیوز، «خائن کشی» فیلم پردهست. باید در تاریگی سالن در صندلی های قرمز رنگ فرو رفت و چشم بر پرده دوخت و از قابها و اتفاقاتی که روی آن رقم میخورد لذت برد. اما صد افسوس که این فرصت دریغ شد و باید این فیلم در قالب و فرمتی جدید بیبینیم و از آن لذت ببریم.
یک.حالا فیلمساز محبوب ما بازگشته؛ آنهم چه بازگشت با شکوهی. او برگشته تا با «خائنکشی» بار دیگر حظ فیلم دیدن را به مخاطب بچشاند.
دو.خائنکشی خود سینماست؛ وقتی پلان به پلانش را میبینی با همه وجود حس میکنی که هنوز سینما دارد در گوشهای از این شهر نفس میکشد.
سه.مسعود کیمیایی در هشتاد و یک سالگی هنوز دنبال ماجراجویی است. او خود را درگیر روایت قصهای در دل تاریخ معاصر میکند تا با قابهای منحصر بفردش به روح مرده سینما جانی دوباره ببخشد و مخاطب را به حظی وافر برساند.
چهار.کیمیایی باز هم با خائنکشی قهرمان دیگری میسازد ؛ او استاد خلق قهرمان است از قیصر تا مهدی و سهراب. قهرمانان جدید او همچنان روح و خون دارند. برای رفاقت تا پای جان میایستند. قهرمانانی که قانون و مرامشان حالا در دنیای امروز کیمیاست. شاید به خاطر همین است که امروزیها قهرمانان او را نمیشناشند. چون آنها از معرفتی حرف میزنند و پای بند به مرامی هستند که سالهاست فاتحهاش خوانده شده و نسل امروز فقط سنگ قبری از آن دیدهاند. حالا او مانده و نسلی که هیچ چیزاز مرام قهرمانش نمیداند، یعنی چیزی ندیده که بداند اما یکه سوار هنوز خسته نشده. او فیلمهایش را میسازد تا یادبودی باشند برای رفاقتها و مرامهایی که دیگر زنده نیستند؛ همان مرامی که قهرمان قصههای کیمیایی برای زنده ماندنش جان میدهد.
پنج.خائنکشی محصول کارگردانی است که با هشتاد و یک سال سن بسان جوانی پشت دوربین رفته و سرمستانه قاب بسته و پلان اخذ کرده و بازی گرفته. بسان یک کارگردان جوان که عطش جلوهگری دارد او قدرتش را در هدایت هر آنچه جلوی دوربین است به رخ میکشد.
شش.خائنکشی از دل یک قصه چهار ساعته استخراج شده و شاید پرشهای روایت برای همین خلاصه کردن باشد تا همین جا هم قصه لکنتی ندارد. خائنکشی قصه آدمهایی است که پای مرامشان تا لحظه آخر میایستند.