از اواسط فرودین ماه سال جدید شمس لنگرودی را در نمایش «و تو هم برنگشتی» در قامت شاعری محبوب دیدیم که بیماری فراموشی، او را از تمام گذشتهاش جدا کرده است و از میان اشعار برجا مانده تلاش میکند این گذشته را بازیابد. مهیار علیزاده، کارگردان این نمایش با انتخاب شمس لنگرودی به عنوان بازیگر و همچنین بهره گرفتن از اشعار او، اثری پراحساس و شیرین روی صحنه برده است؛ اثری که بیش از همه به خاطر اولین حضور خود شمس روی صحنه نمایش، در مرکز توجهها قرار گرفته است. لنگرودی پس از بازی در چند فیلم سینمایی، حالا در نمایش «و تو هم برنگشتی»، ایفاگر نقشی است که شاید بیشترین نزدیکی را با خودش و اشعارش دارد.
به گزارش فیلمنیوز، شمس لنگرودی، شاعر محبوبی که حالا بیش از یک دهه است علاوه بر انتشار مجموعههای شعرش در سینما هم نقشهای قابلتأملی از خود برجا گذاشته، این روزها با نمایش «و تو هم برنگشتی» به کارگردانی مهیار علیزاده روی صحنه تئاتر هم با استقبال زیادی روبهرو شده است. نام نمایش از یکی از اشعار لنگرودی گرفته شده و همراهی شعر و موسیقی با محور اصلی داستان، موقعیتهای احساسی مهمی را رقم زده است. به این بهانه نگاهی داریم به فعالیتهای این شاعر مطرح در عرصه بازیگری.
فلامینگو شماره 13 | حمیدرضا علیقلیان | 1389
شمس لنگرودی با اینکه در جوانی به بازیگری علاقه داشته و مدت کوتاهی هم آموزش دیده اما هیچگاه فکرش را هم نمیکرده روزی نامش در فهرست بازیگران سینما و تئاتر قرار بگیرد. او اولینبار سال 1389 به دعوت رسول یونان، شاعر ایرانی، مجاب شد در فیلم «فلامینگو شماره ۱۳» به کارگردانی حمیدرضا علیقلیان در نقش یک شاعر ظاهر شود. فیلم فضایی شاعرانه داشت و شمس لنگرودی نقش استاد پیری را بازی میکرد که در دنیای پر از خون و قتل و تبعید، به عنوان تنها نور امید ماجرا به میدان میآمد و علیه بیعدالتیها قد علم میکرد. این فیلم در جشنوارههای مختلف حضور پیدا کرد اما آنطور که باید توسط مخاطبان ایرانی دیده نشد.
پنج تا پنج | تارا اوتادی | 1392
بعد از اولین تجربه بازیگری مقابل دوربین، شمس لنگرودی تصمیم گرفت قید بازیگری را بزند تا اینکه رضا کیانیان برای بازی در فیلم «پنج تا پنج» به کارگردانی تارا اوتادی به او پیشنهاد داد. ابتدا نپذیرفت اما وقتی متوجه شد خود کیانیان هم در فیلم بازی دارد پذیرفت در آن بازی کند. ماجرای فیلم درباره مردی گمشده به نام صابر بود که اتومبیلش در جادهای خراب میشد و مجبور بود شب را تا صبح در جمع چهار پیرمرد بگذراند. آنها صابر را مجبور میکردند در بازیشان شرکت کند اگرنه به او اجازه ماندن نمیدادند. شمس لنگرودی در کنار چهار بازیگر دیگر در ایجاد فضایی پر از تعلیق در آن شب موفق عمل کرد.
احتمال بارش باران اسیدی | بهتاش صناعیها | 1393
شمس لنگرودی برای اولینبار با «احتمال بارش باران اسیدی» به طور رسمی به عنوان بازیگر پا به میدان گذاشت. او بازیگر نقش اصلی این فیلم بود و توانست عمق تنهایی و تلاش یک مرد مسن را برای تغییر وجوه مختلف زندگیاش به تصویر بکشد. داستان درباره مردی تنها بود که برای پیدا کردن دوستش از شمال به مسافرخانهای در تهران میآمد. از او خبری پیدا نمیکرد اما رفتهرفته با دختر و پسر جوانی در این مسافرخانه دوست میشد و در مواجهه با زندگی متفاوت آنها رفتهرفته سعی میکرد از چارچوبهای همیشگی خودش پا بیرون بگذارد و بالاخره برای اولینبار در زندگی، لذت بردن را تجربه کند. «احتمال بارش باران اسیدی» اتفاق مهمی در کارنامه شمس لنگرودی بود و باعث شد به عنوان یک بازیگر توسط سینماگران و مخاطبان پذیرفته شود. او برای بازی در این فیلم کاندیدای دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد در نهمین جشن انجمن منتقدان سینمای ایران شد.
دوباره زندگی | رضا فهیمی | 1396
شمس لنگرودی در فاصله بین «احتمال بارش باران اسیدی» و «دوباره زندگی» در فیلم «رفتن» برادران محمودی هم نقشی کوتاه داشت که اتفاق مهمی را در کارنامهاش رقم نزد. او سال 1396 در فیلم «دوباره زندگی» مجددا بازی قابلقبولی از خود به جا گذاشت. در همراهی با گلاب آدینه، تنهایی یک زوج سالخورده را به تصویر کشیدند که به خاطر مهاجرت فرزندشان احساس تنهایی میکنند و بعد از شنیدن خبر بازگشت آنها، زندگیشان مجددا به جریان میافتد. هیجان و خوشحالیشان اما دیری نمیپاید و حالا باید اندوه و خوشحالی توأمان مواجه شوند و تغییری را در زندگیشان بپذیرند. لنگرودی در این فیلم هم توانست بازی در موقعیتی به نسبت جدید را تجربه کند و قدمی بیشتر در مسیر بازیگری پیش رود.
و تو هم برنگشتی | مهیار علیزاده | 1402
در نمایش «و تو هم برنگشتی» آنچه بیشتر از همه اهمیت پیدا میکند این است که شمس لنگرودی بیشتر از اینکه بخواهد در قالب خسرو نقش ایفا کند، خود واقعیاش را روی صحنه میآورد. او با خواندن اشعار خودش احساسات عمیقی را منتقل میکند و همین مسئله مخاطبان را به وجد میآورد. داستان درباره مردی پا به سن گذاشته به نام «خسرو» است که همه او را به عنوان شاعر میشناسند. حالا پس از گذشت سالها فراموشی گرفته و بسیاری از خاطرات گذشتهاش را از یاد برده است. در آستانه مرگ مرور این اشعار به او کمک میکنند که مرحله به مرحله با گذشته خودش روبهرو شود. مواجهه او با نوجوانی و بزرگسالی و همچنین مرور دیالوگهایش با مادری مهربان که سالهاست او را از دست داده و همسری که دوستش میداشته، احساسات عمیقی را در او برمیانگیزد. با مرور این اشعار، زندگی را مقابل چشمانش تصور میکند و به درک جدیدی از آنچه فراموشش کرده است میرسد. درست است که «و تو هم برنگشتی»، اولین حضور لنگرودی روی صحنه نمایش است و شاید به اندازه سایر بازیگران، تبحری در اجرا روی صحنه نداشته باشد اما بخش مهمی از احساسات نمایش به وجود او، بازیاش، نگاههایش و خواندن اشعارش برمیگردد. «و تو هم برنگشتی» به عنوان اثری که با شعر و موسیقی آمیخته شده، جزو آثار موفقی است که این روزها روی صحنه رفته است.
«و تو هم برنگشتی» به کارگردانی مهیار علیزاده با بازی محمد شمس لنگرودی، امیرحسین فتحی، فرزین محدث، یلدا عباسی، ساغر رجبی، مریم مشهور، آرش الیگودرزی و وصال علوی از اواسط فروردین روی صحنه رفته و اجرای آن تا 28 اردیبهشت در تماشاخانه ملک ادامه دارد.