همزمان با واپسین روزهای پخش سریال «آتش و باد» نگاهی داریم به آثار ایلاتی و بیابانی که به وسترن ایرانی هم شناخته می شوند. هر کدام چه ویژگی هایی دارند و دلایل محبویت شان چیست؟
به گزارش فیلمنیوز ، می دانیم وسترن چیست و چه تعریفی دارد! می دانیم این ژانر برآمده از نیمه دوم قرن نوزدهم غرب آمریکا با موضوعاتی چون یک کابوی یا هفتتیرکش خانهبهدوش و سوار بر اسب و ماجراهایش است. پس با چنین تعریفی، مشابه ای عین به عین از وسترن در سینما و تلویزیون ایران وجود ندارد و تلاش های زنده یاد نگهدار جمالی به عنوان یک فیلمساز غیرحرفه ای در این زمینه، فقط مورد توجه جمعی معدود قرار گرفت. با این حال برخی فیلم ها و سریال ها سراغ داریم که سوژه آن ها از ایلات و در بیابان های می آید و به وسترن ایرانی معروف هستند. حتی عده ای فیلمی چون «خروج» حاتمی کیا را وسترن دانسته اند؛ پس بدون مجادله بر سر موضوع، گزارش را بخوانید!
آتش و باد | مجتبی راعی | 1402
مجتبی راعی پس از سال ها دوری از سینما و تلویزیون، وقتی فیلمنامه «آتش و باد» نوشته منصور براهیمی و عبدالرسول گلبن را دید، پسندید و مقدمات تولید آن را با نام «جشن سربرون» آغاز کرد. پخش این سریال نوروز امسال در شبکه سه شروع شد و بزودی به پایان می رسد. داستان «آتش و باد» در ایلات استان فارس در دوران مشروطه روایت می شود اما اشارات به شخصیت ها و طوایف، حاصل تخیل سازندگان و الزام درام است. حتی گویش مورد استفاده، خاص خود سریال است. «آتش و باد» داستان مشروطه را از دریچه زندگی ایلات روایت میکند و برای این هدف، از مواد اولیه های درام مثل عشق، رقابت، جنگ و … بهره می برد. سریال در قالب کاراکتر «مستر نوئل» ظلم و خباثت انگلیسی ها در قبال ایران را نیز نمایش می دهد و اشاره ای درست به دلیری و وطن پرستی قوم بختیاری می کند. اختلافات میان ایلات و نیز مقابله با انگلیسی ها که منجر به جنگ می شود، «آتش و باد» را در بخش های زیادی شبیه آثار موسوم به وسترن کرده. یعنی فارغ از قصه و موضوع، ساختار سریال که مبتنی بر جنگ در کوه و بیابان است، این ژانر را یادآور می شود. «آتش و باد» خالی از ایراد نیست اما جزو محصولات موفق سال های اخیر تلویزیون قرار می گیرد و به مخاطب احترام می گذارد؛ چون هم داستانش سرگرم کننده است؛ هم موضوعی مهم دارد و هم ساختارش قابل توجه است.
روزی روزگاری| امرالله احمد جو | 1370
سریال خاطره انگیز «روزی روزگاری» داستان راهزنی به نام مرادبیگ است که توسط حسام بیگ مجروح می شود و یک طایفه ایلاتی جانش را نجات می دهند. مرادبیگ در روزهای بیماری و پس از آن تحت تاثیر زندگی با صفای عشایری و قدرت خاص خاله لیلا قرار می گیرد و متحول می شود. بخش هایی از «روزی روزگاری» که در صحرا و بیابان می گذرد و نیز جایی که نوبت روایت زندگی راهزن ها است، به آثار ژانر وسترن تنه می زند. این سریال همچنان روپا است و پرطرفدار… امرالله احمدجو سال ها بعد این فضا را در سریال «تفنگ سرپر» تکرار کرد که چندان موفق نبود.
در مسیر تندباد| مسعود جعفری جوزانی | 1368
مسعود جعفری جوزانی دلبسته ایران و نیز قوم لر است که در آن ریشه دارد. بروز این اشتیاق در آثار مختلف نمود دارد که یکی از آن ها فیلم «در مسیر تندباد» است. جعفری جوزانی این فیلم را با موضوع زندگی دکتر راستان ساخت که در بحبوحه جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط ارتش متفقین برای مداوای شوهر خواهر خود به ایل قشقایی می رود. (قشقایی ها و لرها از نظر زندگی ایلاتی و روحیه سلحشوری ویژگی های مشترک زیادی دارند.) او شاهد نزاع های مختلف است که بخشی از آن حاصل دلاوری قوم قشقایی است. «در مسیر تندباد» به دلیل لوکیشین روایت و نیز بهره مندی متناوب از صحنه های درگیری، از سوی برخی به وسترن ایرانی تعبیر شده.
شیر سنگی | مسعود جعفری جوزانی | 1366
داستان فیلم «شیر سنگی» در زمانی می گذرد که انگلیسی ها چشم طمع به نفت ایران دارند. آن ها به این مقدار راضی نیستند و برای خود حق کشتن ایرانی ها را قائل هستند! درام فیلم مسعود جعفری جوزانی بر این پایه استوار است و بخش زیادی از آن شامل درگیری قوم بختیاری با قشون دولتی و نیز انگلیسی ها می شود. «شیر سنگی» نیز در دسته فیلم های ایلاتی قرار می گیرد و وجوهی از آن به ویژگی های آثار وسترن تنه می زند. مسعود جعفری جوزانی سال ها بعد «ایران برگر» را ساخت که هرچند شخصیت های داستان لر هستند اما این اثر کمدی سیاسی است و ربطی به درون مایه فیلم های سابقش ندارد.
آتش وباد هیچ سنخیتی با عشایر استان فارس ندارد
اول که عشایر در طبیعت زندگی میکند
وطبیعت در فیلمهای برگرفته از زندگی عشایر بسیار مهم است
ولی در اتش وباد با توجه به جغرافیای فیلم که در جایی غیر از استان فارس میباشد دیدن سریال برای اهالی فارس وعشایر آن ملال آور است
دوم عشایر استان فارس ایل بزرگ قشقایی بوده و بختیاریها از شیراز خیلی فاصله دارند وکلا مسیر آنها استان چهارمحال و خوزستان بوده و با شیراز ارتباطی ندارند
سوم در سریال هیچ اشاره به نام ، طوایف و خوانین آن دوره ایل قشقایی که از قضا چهره های موجهی هم بوده اند نشده است
چهارم موسیقی سریال و تیتراژهای آغازین و پایانی آن هم بختیاری بوده
سازنده ان میتوانست از موسیقی قشقایی استفاده کند
پنجم اینکه به نظر میرسد هنوز در هیچ فیلم یا سریالی حق ایل قشقایی این قوم وطن پرست وسلحشور ادا نشده است
سازندگان اینگونه آثار هیچ مشاوری جهت کیفیت کار انتخاب نمیکنند
نیمی از ایلات استان فارس از دیگر طوایف لر میباشند هرچند لربختیاری هم دارند فرهنگ و زبان قشقایی بی شباهت به لرها نیست مخصوصا لرهای استان فارس مانند ممسنی کازرون و…وکهکیلویه و لرهای بوشهری و جنوب از لباس گرفته تا رسوم چوب بازی شاهنامه خوانی قراردادن شیر سنگی بر قبور که همه رو قشقایی ها از لرها وام گرفته اند و اینکه نیمی از قشقایی ها لرتبار هستند بحث نفت بیشتر تو مناطق لرهای بختیاری (خوزستان) و لرهای گچساران کهکیلویه بوده و هست این کارگردانها همشون از یه قماش هستند یه چیز ازشوون میخوان ارتباط دادن و درستی این موضوعات به هم در پی اهداف سیاسی کس نمی داند الله و اعلم اینکه موهوم و پریشان به قومیت خاصی اشاره شده است یا نه خواسته اند اتفاقات سربال سرزمین کهن پیش نیاد هرچند چراغ خاموش مستقیم و غیرمستقیم کارخودشونو میکنن و حرفشونو میزنن فیلمهای سیاسی -تاریخی اند دیگه و اهداف مشخص
سلام شما هم خیلی سخت نگیرید من کرد کرمانشاهم فیلم نون خ در کرمانشاه بازی شد ولی تلفیقی از کردستانی و ایلامی و کرمانشاهی بود لباس ها هم سر مزرعه استفاده میشد هم تو عروسی خیلی توهین به قوم کرمانشاه شد مثلا اینکه دختران کرمانشاهی شوهر براشان نیست و طرف کشته مرده فریبرز ترکمنه ولی ما بخاطر بحث طنزش و شاد کردن مردم ایران چشم پوشی کردیم
در قسمتهای مربوط به جنگ بهادر با انگلیسی ها از آنجا که وقایع جنگ بهادر با انگلیسی ها در سریال بسیار یادآور وقایع جنگ شخصیت تاریخی صولت الدوله ی قشقایی با انگلیسی ها در واقعیت تاریخ است، در واقع بهادر نماد صولت الدوله ی قشقایی می شود.
ما درباره ی میرزا کوچک خان سریال ساختیم. درباره ی شخصیت تاریخی 《رئیسعلی دلواری》 سریال 《دلیران تنگستان》 رو ساختیم. درباره ی شخصیت تاریخی 《صولت الدوله ی قشقایی》 و مبارزاتش با انگلیسی ها که از نظر زمانی قبل از میرزا کوچیک و رئیسلی بوده و در واقع پایه گذار جنگ مسلحانه با انگلیسیها بوده سریال نساخته بودیم. در نهایت منجر شد به بهادر.
در این سریال سید ضیاءالدین طباطبایی که در زمان مشروطه ۱۷ سال سن بیشتر نداشته تبدیل شده به حاج ضیاء با حدود چهل پنجاه سال سن.
دشت ارژن رو تغییر نام دادن به دشت اشکین و در قسمتهای قبلی به دشت ثامن
در واقع سردرگمی نویسنده برای الهام از وقایع تاریخی و تغییر نامها به واقع و وضوح کاملا هویداست.
اینکه چه اصراری بوده که سریال مستقیم درباره ی صولت الدوله ی قشقایی نباشه و روایتگر زندگی و مبارزات او خودش جای سؤاله.
این سریال خیلی جذاب بود ولی وقتی از فضای دوران مشروطه فیلم ساخته میشود و حضور و اثر گذاری علما در آن دیده نمیشود، فیلم ناقص است و خلا نمایش ارتباطات اعتقادی در این فیلم دیده میشود
مورد بعدی هم آمده نبودن فیلم و عقب افتادن های مکرر پخش فیلم بود که نارضایتی علاقه مندان را بدنبال داشت
ولی در عالی بود دست میزاد
با کمال تاسف زیر تیغ سانسور،مجموع دست اندرکاران ساخت یه چیزکی سر هم کردن
فیلم خوبی بوداولش ولی بعدهی ساعت پخششوبرافوتبالو برا پخشهای دیگه خیلی اینوراونورکردن بعضی وقتها هم بخاطرمناسبتهادوسه شب پخش نمیشد وحتی برای هیچ مناسبتیم چندشب پخش نمیشدبعدچندشبم بازتکرارقسمتهاش بوداین بودکه دیگه بخیال نگاه کردن بهش شدم دیگه خستم کردانقدرپخش نمیشدوهی ساعت پخشش عوض میشدوهی تکرارقسمتهاش بودنخواستیم اقاارزونی خودتون
کسی ک ادعا کنه در ایران زندگی کرده!!! ولی نفهمیده باشه ک در ایران عزیز،قوم!!!! بختیاری نداریم،باید یا در ادعاش شک کرد،یا در نیتش از تاکید و تکرار پیشوند قوم!!!! قبل از کلمه بختیاری!!!!
ما بختیاری ها،قوم نیستیم و ایل هستیم،ایلی بزرگ و پر افتخار و در کنار سایر ایلات سرفراز لر،در غرب،جنوب و شمال کشور عزیزمون،قوم لر رو میسازیم و در برابر هرکسی ک بخاد بین برادران و خواهران قوم لر،تفرقه بندازه،می ایستیم.
زنده باد ایران و تمام قومیتهای اون بخصوص مردمان سرفراز لر
سلام فیلم جذابی هست ولی این فیلم نامی از ایل قشقایی نمی آورد بعد هم طبیعی که ایل قشقایی درآن زندگی می کردند خیلی جذاب تر بود فکر کنم بعد هم فکر کنم این جنگ با انگلیسی ها و پناه بردن عشایر به دره باید دره هایقر در استان فارس واقع در شهرستان قیر می باشد که سر گرد انگلیسی از دست عشایر شکست سنگینی می خورد و در کتاب خود ذکر کرده که چه جور عشایر قشقایی کل سربازان انگلیسی به قتل می رسانند واگر این فیلم در استان فارس بازی می شد رنگ واقعیت به خودش می گرفت حداقل از دلاوری های ایل قشقایی تشکر و قدر دانی می شد متاسفانه هیچ جا از دلاوری های این قوم به زبان نیامده