مواجهه نمایندگان مجلس و شورای شهر، وزرا، مسئولان و به طور کلی اشخاصی که دستی در سیاست دارند با چالشهایی که زندگی و آبرویشان را تحت خطری جدی قرار میدهد، سوژههای جذابی برای فیلمها و سریالهای مختلف هستند. با آثار زیادی در این زمینه روبهرو بودهایم. بعضی کارگردانها در قالب کمدی و با شوخی و خنده روی این سوژهها متمرکز شدهاند و برخی دیگر، نگاهی کاملا جدی به این مسائل داشتهاند. به بهانه اکران فیلم «زنبور کارگر» به کارگردانی افشین صادقی، نگاهی داریم به چالشهای سیاسی مسئولان در فیلمها و سریالها.
به گزارش فیلمنیوز، تعداد آثاری با این ویژگیها طبیعتا بیشتر از اینهاست اما سعی کردهایم صرفا روی آنهایی دست بگذاریم که به طور مستقیم، روی زندگی یک سیاستمدار متمرکز شدهاند
چک برگشتی | سیروس مقدم | 1390
در سریال «چک برگشتی»، یک نماینده مجلس ساده و بیشیلهپیله، وارد ماجرایی عجیب میشود و همراهیاش با یک شرخر دیدش را نسبت به زندگی عوض میکند. فردی به اسم مشرفی که نماینده مجلس است، مدتی قبل پشت چک یک فرد را به عنوان ضمانت امضا کرده و حالا این چک خرج شده و به دست یک شرخر به اسم لطیف افتاده ؛ زندانی که پس از آزادی از زندان هیچ شغل و پولی ندارد و باید ماهی دو سکه به عنوان مهریه به همسر سابقش بدهد. لطیف سراغ مشرفی میآید تا باهم دنبال صاحب چک بروند. این مسائل گره میخورد به ماجرای تبلیغات مشرفی برای ورود به مجلس و موقعیتهای کمدی بامزهای خلق میشود. لطیف یک لحظه هم مشرفی را رها نمیکند و مشرفی دست به هر کاری میزند تا وجههاش خراب نشود.
زهرمار | جواد رضویان | 1397
در فیلم «زهر مار» با مشکلات پیرامون یک مداح برای عضویت شورای شهر مواجه هستیم؛ نمایندهای که با ورود یک زن به خانهاش، زندگیاش زیرورو میشود. حاج حشمت تهرانی با بازی سیامک انصاری، یک مداح شناخته شدهاست که قرار است در شورای شهر تهران عضو شود. او یکی از دوستان قدیمی خود، رهی را پس از سالها میبیند. رهی که کینهای دیرینه از حاج حشمت به دل دارد، یک شب به همراه زنی به نام لیلی به خانه حاج حشمت میرود و با جاسازی مواد مخدر در خانه او، سعی میکند برایش پاپوش درست کند. حاج حشمت مجبور به همراهی با لیلی میشود و این همراهی چشم او را به مشکلات اجتماعی مردم باز میکند. درواقع در این فیلم مواجهه نماینده با مشکلات و آسییبها به محور اصلی بدل میشود.
آقازاده | بهرنگ توفیقی | 1398
سریال «آقازاده» قصد داشت با نگاهی به پشت پرده زندگی سیاسیون، تغییر و تحولات آنها در طول زمان را به تصویر بکشد و شمایی از زندگی و فساد آقازادهها و وزرا ارائه کند. در این سریال شخصیت امیر بحری با بازی مهدی سلطانی بالاخره به آرزویش میرسد به سرپرستی وزارت خانه انتخاب میشود. درحالیکه خودش را برای جلب رای اعتماد مجلس آماده میکند، چالشهای مهمی بر سر راهش قرار میگیرد. یکی از آنها به پرونده پسرش نیما بحری و فعالیتهای پشت پرده او برمیگردد. بحری هنوز وارد وزارتخانه نشده که نیما نقشههایی که از مدتها پیش سروسامان داده را با او درمیان میگذارد و از او کمک میخواهد. از طرف دیگر با همسر صیغهایاش سارا دچار چالش میشود. امیر بحری برای جلوگیری از آبروریزی و درز کردن اطلاعات مخفیانهاش، سارا را به قتل میرساند و مشکلات فراوانی گریبانگیر زندگی سیاسیاش میشود.
چپ راست | حامد محمدی | 1398
کمدی «چپ راست» موقعیت دو نماینده از جناحهای چپ و راست را در مواجهه نزدیک با یکدیگر به تصویر میکشد. مریم افشار نماینده اصلاحطلب مجلس، همراه همسرش که کارشناس مسائل شرق اروپاست مجبور میشوند به خاطر فرزندشان مدتی را کنار بشیر و معصومه، فعالان سیاسی و رسانهای اصولگرا زندگی کنند. سالها قبل در بیمارستان نوزاد یکی از خانوادهها به اشتباه آن یکی خانواده سپرده شده و حالا پرستار بعد از سالها عذاب وجدان، این راز را برملا کرده و آنها برای روحیه فرزندشان چارهای ندارند به زندگی در جوار هم عادت کنند. در این فیلم تضادهای مختلف میان طرفداران این دو حزب سیاسی موقعیتهای کمدی خندهداری ایجاد میکند و مجموعه شرایط به سمتی پیش میرود که آنها نهایتا به خاطر فرزندشان در موضعی یکسان قرار میگیرند و پشت هم میایستند.
زنبور کارگر | افشین صادقی | 1398
در فیلم «زنبور کارگر» پسر یک زن کاندیدای نماینده مجلس، مرتکب قتل میشود. درست زمانی که زن تمام تلاشش را برای برنده شدن در این رقابت میکند، این ماجرا میتواند تمام زندگیاش را به نابودی بکشد. زن تلاش میکند هرطور شده قتل را دفاع فرزندش از خودش جلوه دهد اما سر بزنگاه مدرکی پیدا میشود که ثابت میکند پسرش قاتل است. حالا زن باید بین موقعیت اجتماعی و ماندن در این رقابت و جایگاه مادریاش دست به انتخاب بزند و برای پایین آمدن پسرش از چوبه دار، آبرویش را به خطر بیندازد؛ موقعیتی بسیار دشوار که زندگی همه را تحت تاثیر قرار میدهد.
علفزار | کاظم دانشی | 1400
در فیلم «علفزار» مسئله آبروی شهردار در میان است. یک بازپرس قضایی درست در زمانی که آمادهی انتقال بهشهر تهران است، درگیر پروندهی جنجالی فساد اخلاقی خانوادهی شهردار میشود. او از جانب دادستان مجتمع قضایی که تحت نفوذ شخص شهردار قرار دارد، برای سرپوشگذاشتن بر روی پرونده تحت فشار قرار میگیرد. بازپرس باید بین زندگی آسوده و سرپوش گذاشتن روی اخلاق و بیتوجهی به دادخواست عروس خانواده شهردار یکی را انتخاب کند. در این بین همسر شهردار هم از سوی همسرش ماموریت پیدا کرده تا این پرونده جمع کند. او حاضر است قید عروس و فرزندانش را بزند اما آبروی خانوادگیشان حفظ شود.