مراحل ساخت یک فیلم، مشکلات و سختیهایی که در پشت صحنه وجود دارد و اتفاقهایی که گهگاه منجر به تغییر مسیر فیلم میشود، همگی جزو موارد بسیار مهمی هستند که بارها سوژه فیلمهای مختلفی شدهاند. در جشنواره امسال فیلم «آپاراتچی» به کارگردانی قربانعلی طاهرفر روی چنین سوژهای بنا شده و سختیهای یک فیلمساز آماتور را در دوران جنگ برای ساخت فیلمی بر مبنای زندگی یک قاضی به تصویر میکشد. به بهانه نمایش این فیلم در جشنواره چهلودوم فیلم فجر، مروری داریم بر آثاری که مبتنی با مشکلات پشتصحنه فیلمها ساخته شدهاند.
به گزارش فیلمنیوز، تعداد فیلمهای مرتبط با سینما بسیار زیاد است اما در این پرونده سعی کردهایم صرفا روی آثاری دست بگذاریم که به نحوی روی مصائب ساخت یک فیلم بنا شدهاند.
آپاراتچی | قربانعلی طاهرفر | 1402
فیلم «آپاراتچی» درباره تلاشهای یک فیلمساز آماتور برای ساخت فیلمی درباره واقعیتهای زندگی فردی است که تاثیر زیادی در زندگیاش دارد. شخصیت اصلی فیلم، یک نقاش بیسواد ساختمان اما عاشق سینماست. او با کمترین امکانات به همراه دوستانش چند فیلم کوتاه ساخته و توانسته توجههای زیادی را به خودش جلب کند. حالا با تلاش زیاد از مسجد محله امکانات میگیرد تا بتواند فیلمی درباره زندگی قاضیای بسازد که همه نسبت به او بدبینند. او تمام مدت گمان میکند که فیلمش مورد استقبال قرار میگیرد و در جشنواره فجر برنده سیمرغ میشود. با این حال اما شرایط به گونهای که او فکر میکند پیش نمیرود. فیلم در دهه شصت روایت میشود و با حالوهوای جنگ و اولین دورههای جشنواره فجر گره خورده است.
وقتی همه خوابیم| بهرام بیضایی | 1387
«وقتی همه خوابیم» اشاره مستقیمی دارد به زدوبندهای پشتصحنه سینما. بهرام بیضایی با این فیلم به نوعی نشان داد که چه موانعی بر سر راه فیلمسازیاش قرار دارد. این فیلم داستانی تلخ درباره کارگردانی است که به دلیل فشار تهیهکننده و دیگر عوامل مداخلهگر نمیتواند فیلم خودش را آن گونه که میخواهد بسازد. مرحله به مرحله شاهد کنار رفتن بازیگران و عوامل اصلی به دلیل زدوبندها هستیم. چهرههایی جدید به میدان میآیند و فیلم ذره ذره از روایت اصیلش دور میشود تا جایی که دیگر از محتوای اولیه چیزی باقی نمیماند. بازیگران جدید که همگی بیاستعدادند با خرج پولی زیاد به میدان آمدهاند، روح فیلم را میگیرند و آن را به اثری بیارزش بدل میکنند. بیضایی در این فیلم صراحتا وضعیت سینمای ایران را به نقد میکشد.
میکس | داریوش مهرجویی | 1378
«میکس» روایتی از سختیهای فیلمسازی در ایران است و عدهای آن را در گروه آثاری قرار میدهند که در مذمت سینما ساخته شده است. داستان روایت مشکلات یک کارگردان برای رساندن فیلمش به جشنواره فجر است. چند روز بیشتر به شروع جشنواره نمانده و فیلمی که خسرو ساخته در مرحله صداگذاری دچار مشکل شده، فرسودگی دستگاههای فنی، قطع و وصل مدام برق، آماده نبودن موسیقی متن و خستگی عوامل فنی که بهطور شبانهروزی مشغول به کار هستند باعث ایجاد فضایی پرتنش و عصبیکننده شده و کارگردان را تا مرز جنون پیش میبرد. مهرجویی در این فیلم به همه کنایه میزند؛ از همکاران فنی مثل تدوینگر و آهنگساز گرفته تا دستگاه نظارتی و خود کارگردان. به منتقدان و خبرنگاران و همچنین تماشاگران هم نقدی وارد میکند. در کنار اینها به حواشی سینما و اختلافهای زن و شوهری هم اشاره میکند و خلاصه به نظر میرسد با ساخت این فیلم، یک جورهایی خستگیاش را نسبت به فعالیت در سینما این گونه به تصویر میکشد.
دو فیلم با یک بلیت | داریوش فرهنگ | 1369
«دو فیلم با یک بلیت» یکی از مهترین فیلمهایی است که درباره اتفاقهای پشتصحنه یک فیلم ساخته شده و داریوش فرهنگ برای نام فیلم هم از فیلم و بلیت سینما استفاده کرده. ماجرا درباره بازیگر نقش اصلی یک فیلم است که سر فیلمبرداری دچار حادثه میشود و حالا برای اینکه فیلم ادامه پیدا کند باید به دنبال یک بدل بگردند تا بتوانند فیلم را به جشنواره برسانند. کارگردان بعد از جستجوی زیاد، بالاخره فروشندهای دورگرد را پیدا میکندکه شباهت زیادی به بازیگر نقش اصلی دارد. او با ورود به پشتصحنه سینما تحتتاثیر فضای آنجا قرار میگیرد و در زندگیاش تغییراتی ایجاد میشود. مهدی هاشمی یکی از بهترین بازیهایش را در این فیلم به نمایش گذاشت و برنده سیمرغ شد.
شبح کژدم | کیانوش عیاری | 1365
کیانوش عیاری در فیلم «شبح کژدم» از علاقه خودش به سینما و حواشی آن گفته و حتی خودش در مصاحبهای توضیح داده که این فیلم یک جور حدیث نفس خودش است از زمانی که برای ساخت فیلم از این دفتر به آن دفتر میرفته ولی تهیهکنندهای پیدا نمیکرده. در «شبح کژدم»، قهرمان فیلم وقتی سرمایهگذار و تهیهکنندهای برای تبدیل فیلم کوتاهش به اثری بلند پیدا نمیکند، تصمیم میگیرد آن را در زندگی واقعی اجرا کند. از آن سو بازیگر فیلمش هم از این که قرار است از شر سیاه لشکری و کتک خوری رها شود، با فیلمساز همراه می شود. عیاری در این نماها هم کنایهای به پشت صحنه بیرحم سینما میزند. اینجا هم سینما و زندگی به پیوند خورده است.
حاجی آقا اکتور سینما| اوانس اوگانیانس | 1312
«حاجیآقا آکتور سینما» فیلمی سیاهوسفید و یادگار دوران سینمای صامت است و به مشکلات ساخت یک فیلم از سوژهای که هیچ تمایلی به بازی ندارد میپردازد. ماجرا از این قرار است که یک کارگردان سینما قصد دارد دنبال سوژهای برای فیلم جدیدش بگردد و همزمان با این پیشنهاد روبهرو میشود که از حاجیآقا که در کل با سینما مخالف است، یواشکی فیلم بگیرد. دختر و داماد و نوکر حاجیآقا با کارگردان همدست میشوند که بدون اطلاع حاجیآقا شرایط را طوری مهیا کنند که ناخواسته مقابل دوربین قرار بگیرد و زندگی یک روزش به فیلم تبدیل شود. حاجیآقا در نهایت فیلم را میبیند و به سینما ایمان پیدا میکند. این فیلم در هشت پرده و با میاننویس فارسی، روسی و فرانسه ساخته شد و روز 11 بهمن 1312 در سینما رویال تهران نمایش داده شد.