مهران غفوریان در نیمه دهه 70 و در اوج سالهای کمدیسازی در تلویزیون وارد میدان شد و بهعنوان یکی از بانمکترین کمدینهای تلویزیون در عرصه کارگردانی هم «زیر آسمان شهر» را تبدیل به یکی از ماندگارترین تجربههای سریالسازی در تلویزیون کرد. چهره غفوریان آنقدر بانمک است که به ذهن کمتر فیلمسازی میرسید که به او ایفای نقشی جدی را پیشنهاد بدهد. او البته در کارهای نیمهجدی حضور داشت در این میان میتوان «ارادتمند؛ نازنین بهاره تینا» که هنوز دیده نشده را جدیترین تجربه دانست. غفوریان پس از کاهش وزن، با نقش کوتاهی در سریال «قورباغه» بهطور رسمی قدم در عرصه ایفای نقشهای جدی گذاشت؛ قدمی موثر که هنوز هم ادامه دارد.
به گزارش فیلمنیوز، این روزها فیلم «آبی روشن» به کارگردانی بابک خواجهپاشا اکران شده و مهران غفوریان نقشی بسیار متفاوت و جدی در آن ایفا کرده است. بهزودی فیلم «بیسروصدا» به کارگردانی مجیدرضا مصطفوی هم با بازی او در نقش جدی متفاوتی اکران خواهد شد. به این بهانه نگاهی داریم به نقشآفرینی این بازیگر کمدی در نقشهای جدی.
ارادتمند نازنین، بهاره، تینا | عبدالرضا کاهانی | 1395
مهران غفوریان پیش از اینکه تصمیم به بازی در نقشهای جدی بگیرد، درحالی که هنوز لاغر نشده بود و مشغول بازی در آثار کمدی بود در فیلم «ارادتمند نازنین، بهاره، تینا» نقش مردی به نام بهزاد را بازی کرد که با وجود طولانی نبودن نقش، یکجورهایی نقش اول مرد این فیلم به حساب میآمد. بهاره و نازنین و تینا که مدام به جمعهای مختلف قدم میگذاشتند و دزدی میکردند و حالا در این بین یکبار هم گذرشان به بهزاد میرسید. غفوریان برای این فیلم موهایی کوتاه داشت و نقشی که برایش در نظر گرفته شده بود به او میآمد. این بازیگر در فیلم «نازنین، بهاره، تینا» از فرصتی که کاهانی در اختیارش گذاشته بود نهایت استفاده را برد و توانست در این نقش جدی خوش بدرخشد و تواناییهایش را به رخ بکشد.
قورباغه | هومن سیدی | 1399
مهمترین مواجهه غیرمنتظره مخاطبان با مهران غفوریان در یک نقش جدی، با سریال «قورباغه» به کارگردانی هومن سیدی رقم خورد. پیش از پخش سکانسهای مرتبط با بازی غفوریان، فقط با انتشار تصویر گریم این بازیگر در نقش کیان، همه ابروهایشان از تعجب رفت بالا. غفوریان با آن سر و شکل و لباس و با چهره جدی، تبدیل به شخصیت دیگری شده بود که با آنچه از او در ذهن داشتیم فرق میکرد. با اینکه نقش کیان در کل سریال چند سکانس بیشتر نبود اما با چنان قدرتی آن را بازی کرد که این سوال در ذهن همه شکل گرفت که چرا تا حالا نقش جدی بازی نکرده بود؟ کیان با ریش بلند و عینک ذرهبینی، ظاهرا به عنوان مامور یک انبار قدیمی معرفی میشد و فردی بود که اولین بار از گرد مخصوص برای مطیع کردن نوری استفاده کرد. هومن سیدی غفوریان را در جایگاهی قرار داد که میتوانست سکوی پرتاب مهمی در زندگی او باشد. بخصوص از این جهت که به خاطر کاهش وزن، لاغر شده بود و نقش جدی کاملا به او میآمد. کیان خود غفوریان در مصاحبه با فیلمنیوز، توضیح داد که ایفای این نقش چقدر برایش سخت بوده و باورش نمیشده وقتی از کارگردان میشنیده نتیجه کارش خوب از آب درآمده است.
خاتون | تینا پاکروان | 1400
بعد از «قورباغه»، غفوریان در سریال «خاتون» به کارگردانی تینا پاکروان هم نقشی به نسبت جدی داشت. او مسئول پذیرش هتلی بود که دایی خاتون در آن قماربازی میکرد. مردی چشمچران که همان ابتدا تمام تلاشش را میکرد تا به خاتون نزدیک شود. او از همان ابتدا به عنوان فردی مرموز معرفی میشد و با وجود ظاهر صمیمی و خوشرفتارش، مشخص بود قصد دارد از موقعیت ایجاد شده و پنهانکاری آنها به نفع خودش استفاده کند. بازی او در مقابل مهران مدیری، اتفاق جذابی را رقم زده بود. مدت زمان حضور غفوریان در سریال «خاتون» زیاد نبود اما به خاطر کاراکتری که از خود به نمایش گذاشت در ذهنها ماندگار شد.
زخم کاری 2 | محمدحسین مهدویان | 1392
محمدحسین مهدویان در فصل دوم «زخم کاری» یکی از نقشهای جدی را به مهران غفوریان سپرد. رضا شفاعت، مشاور ارشد و نزدیکترین فرد به طلوعی بود، برای تمام تصمیمهای زندگیاش گوشبهفرمان طلوعی بود و تمام اوامر او را اجرا میکرد. او با همسری بسیار جوانتر از خودش به نام سیما ازدواج کرده بود؛ زنی که از او میخواست سهمش را از طلوعی طلب کند و وقتی میدید حاضر به انجام این کار نمیشود خودش دست به کار میشد. در نمایشنامه «هملت» که «زخم کاری: بازگشت» با اقتباس از روی آن ساخته شده، شفاعت درواقع همان شخصیت پولونیوس، مشاور ارشد کلادیوس، عموی خیانتکار هملت و پدر افولیا بود. زمانی که هملت تلاش میکرد مادرش را متقاعد کند که کلادیوس عامل مرگ پدرش است، پرده تکان میخورد و هملت گمان میکرد، کلادیوس گوش ایستاده است. همان موقع شمشیر میکشید و اتفاقی به جای کلادیوس، پولونیوس را به قتل میرساند. در «زخم کاری2» هم شخصیت شفاعت توسط میثم به قتل میرسید. گرچه قتل چندان عمد تلقی نمیشد اما بهرحال عامل اصلی مرگ او بود. درست است که «زخم کاری2» اثر چندان قدرتمندی نبود و نقدهای زیادی به آن وارد شد اما رضا شفاعت توانست کاراکتر جدی جدیدی از این بازیگر به نمایش بگذارد.
آبی روشن | بابک خواجهپاشا | 1392
غفوریان در «آبی روشن» نقش مردی به اسم ایوب را بازی میکند که سالهاست همه از او بیخبرند. درواقع تلاش شخصیت اصلی فیلم از ابتدا تا انتها رسیدن به ایوب است. ایوب را با موهای کوتاه و تهریش جوگندمی میبینیم. پای چشمهایش گود افتاده و در اکثر مواقع صورت آفتابسوختهاش مغموم است. مدام سیگار میکشد و به سختی راه میرود. او سالها قمار کرده و تمام زندگی و خانوادهاش را باخته و حالا بیمار و سرگردان دور از همه زندگی میکند. او به جای پذیرش اینکه خودش باعث نابودی زندگیاش شده، دیگران را مقصر میداند. مهمترین بخش بازی غفوریان زمانی است که با شخصیت اصلی داستان درگیر میشود و گذشته تلخش را مرور میکند و زار میزند و در نهایت استیصال میخواهد خودش را به او ثابت کند. اوج درماندگی و بازنده بودن ایوب را میتوان در بازی غفوریان درک کرد.