فوتبال یکی از اثرگذارترین رشتههای ورزشی جهان است و به دلیل اهمیتی که در زندگی مردم دارد، راه خود را به ادبیات و سینما و به طور کلی در فرهنگ و هنر هر کشوری باز کرده است. به همین دلیل هم هست که فیلمها، سریالها و حتی انیمیشنهای فوتبالی، جایگاه ویژهای نزد مردم دارند. در ایران هم فیلمها و سریالهای مختلفی درباره فوتبال ساخته شده. کارگردان هرکدام از این آثار روی جنبههای مختلفی از آن دست گذاشتهاند و به زندگی بازیکنان، مربیها و همچنین چگونگی شکلگیری یک تیم و حواشی مرتبط با فوتبال پرداختهاند. فیلم سینمایی «پرویز خان» به کارگردانی علی ثقفی، با تمرکز روی یکی از مهمترین رویدادهای مهم فوتبالی ایران درباره پرویز دهداری، سرمربی فقید تیم ملی فوتبال ساخته شده و امسال در جشنواره چهلودوم فیلم فجر حضور دارد. به این بهانه نگاهی داریم به آثاری که سوژهشان پیرامون مسئله مهمی در فوتبال شکل گرفته است.
به گزارش فیلمنیوز، «پرویزخان» اولین تجربه کارگردانی علی ثقفی است. یکی از برگ برندههای فیلم نقشآفرینی سعید پورصمیمی است. او توانسته شمایی قابلقبول از پرویز دهداری به نمایش بگذارد.
پرویزخان | علی ثقفی | 1402
فیلم «پرویزخان» به کارگردانی علی ثقفی با تمرکز روی شخصیت و بخش مهمی از زندگی پرویز دهداری، سرمربی دهه شصت تیم ملی فوتبال ایران ساخته شده. استعفای ۱۴ بازیکن از حضور در تیم ملی بعد از برگزاری بازیهای آسیایی ۱۹۸۶ به خاطر حضور پرویز دهداری، یکی از جنجالیترین رخدادهای فوتبالی دهه ۶۰ را رقم زد. دهداری آن زمان با وجود تمام مخالفتها و محدودیتها برای اثبات خودش تیم ملی تازهای تشکیل داد و از جوانهایی که آن زمان هنوز نامآشنا نبودند دعوت کرد در تیمملی حضور پیدا کنند. آنها برای پس از حضور سرزاوانه در بازی مقدماتی المپیک سئول مقابل تیم ملی کویت که محور داستان فیلم «پرویز خان» براساس آن بنا شده ، در جام ملتهای آسیا در قطر نیز حاضر شدند و تا مرز قهرمانی پیش رفتند. سعید پورصمیمی در نقش پرویز دهداری، بازی اثرگذاری به نمایش گذاشت و به احتمال زیاد «پرویز خان» میتواند به یکی از آثار مهم فوتبالی سینمای ایران بدل شود.
بیرو | مرتضیعلی عباسمیرزایی | 1400
«بیرو» سال 1400 با تمرکز روی زندگی علیرضا بیرانوند، دروازهبان اصلی تیمملی ساخته شد. داستان فیلم از دوران نوجوانی بیرانوند و عشق و علاقه مفرطش به فوتبال آغاز میشد و مسیری که نقش اصلی این فیلم طی میکرد تا بتواند خود را به تیم ملی برساند، خط اصلی روایت فیلم را تشکیل میداد. بخشی از فیلم هم به ورود او به زمین فوتبال و حضورش در بازیهای مهم اختصاص داشت. «بیرو» فیلم موفقی از آب در نیامد. نه داستان درست و سرراستی روایت میکرد و نه تصویر قابل قبولی از دروازهبان تیمملی ارائه میداد. ایده در سطح میماند و مجال پرورش پیدا کردن به دست نمیآورد.
عرق سرد | سهیل بیرقی | 1396
«عرق سرد» درباره مصائب کاپیتان تیم ملی فوتسال زنان است. دختری به اسم افروز که سالها زحمت کشیده و تلاش کرده تا به عنوان کاپیتان بتواند در مسابقات جهانی جایگاهی ویژه به دست آورد اما درست در روز سفر، متوجه میشود همسرش او را ممنوعالتصویر کرده است. برای اینکه بتواند در این مسابقه حضور داشته باشد دست به هرکاری میزند حتی راضی به سازش با همسرش میشود اما فایدهای ندارد. نهایتا به خاطر افشاگری در رسانهها و اعتراض به فدراسیون فوتسال، از کاپیتانی تیم برکنار میشود و نزدیکترین دوستش هم او را تنها میگذارد. تا اینکه نهایتا تصمیم میگیرد طور دیگری از شوهرش انتقام بگیرد. سهیل بیرقی این فیلم را براساس ماجرایی واقعی کارگردانی کرد و بازی باران کوثری در نقش این کاپیتان فوتسال مورد توجه قرار گرفت.
پژمان | سروش صحت |1391
یکی از موفقترین سریالهای فوتبالی تلویزیون، بدون شک «پژمان» است. ترکیب طلایی سروش صحت کنار پیمان قاسمخانی در بهسرانجام رسیدن ایده «پژمان» بیتأثیر نبود. پژمان جمشیدی در جایی تعریف کرده قبل از اینکه ماجرای بازی در سریال مطرح شود، پیمان قاسمخانی او را طرف مشورت قرار داده بود تا براساس موقعیتی که او در سالهای پس از خداحافظیاش از فوتبال داشت، فیلمنامهای بنویسد. به گفته جمشیدی، او قبول کرده که به قاسمخانی مشورت بدهد اما از جایی به بعد، پیمان قاسمخانی تأکید میکند که باید نقش اول چنین فیلمنامهای را یک فوتبالیست واقعی بازی کند تا برای مخاطب جذاب باشد و قرعه به نام او میافتد. «پژمان» با محوریت زندگی شخصی و حواشی حرفهای یک فوتبالیست ساخته شده که تلاش دارد در دوران دوری از زمین فوتبال، جایگاهی اجتماعی برای خود دست و پا کند. او مدام تلاش میکند برای خودش تیمی دستوپا کند اما هیچکس او را قبول ندارد و خیلیها اصلا پژمان جمشیدی را نمیشناسند.
سه، پنج، دو | حسین سهیلیزاده| 1390
حسین سهیلیزاده سال 1390 سریال «سه، پنج، دو» را با موضوع پشتپرده فوتبال و تعاملهای حاکم بر آن ساخت. برای اجرای این ایده هم دست روی داستان یک فرد متنفر از فوتبال گذاشت که در شرایطی خاص عهدهدار مدیریت یک تیم فوتبال میشود. حشمت سوری که از فوتبال متنفر است بعد از فوت عمویش بهواسطه ارثی که به او میرسد، سرمایهدار میشود و برای استفاده از این پول بادآورده، با مشورت پسرش تیم فوتبالی به نام «آذرخش» را میخرد. «سه، پنج، دو» از موقعیت حشمت و پسرش در فرآیند مدیریت باشگاه «آذرخش» استفاده کرد تا به زبان طنز، بخشی از روابط ناسالم حاکم بر فوتبال را روایت کند. این سریال چند سال بعد به فصل دوم رسید اما موفقیتی به دست نیاورد.
کتونی سفید | محمدابراهیم معیری | 1386
«کتونی سفید» به کارگردانی محمدابراهیم معیری، در جنوب ایران روایت میشود. داستان معلم ورزشی به نام امیری است که به مدرسهای در بوشهر اعزام میشود و وقتی فقر امکانات ورزشی را در آنجا میبیند، میکوشد تا با تشکیل تیم فوتبال مدرسه، بچهها را از رخوت و خمودگی درآورد. او نوجوانان علاقهمند به ورزش را تحت یک برنامهریزی مدون در قالب یک تیم گردهم جمع میکند. البته در این مسیر ماجراهای دیگری هم به بحث فوتبال گره میخورد اما تمرکز اصلی فیلم روی همین تشکیل تیم و تلاش مربی برای بالا بردن بهرهوری تیم است.
فوتبالیستها | علیاکبر ثقفی | 1379
علیاکبر ثقفی سال 1379 فیلم «فوتبالیستها» را با حضور علی پروین ساخت اما اثر قابل توجهی از آب درنیامد. خود ثقفی در مصاحبهای گفت که قصد داشته مردم و نوجوانان را با فوتبال بیشتر آشنا کند اما فیلمش چیزی نشده که انتظارش را داشته. او نتیجه گرفت سینما و ورزش تفاوتهای اساسی باهم دارند و نمیشود ورزش را به سینما آورد. ماجرای فیلم درباره پسری بود که پدر و مادرش را در زلزله رودبار از دست میداد و از آنجایی که به فوتبال علاقه داشت در جریان برگزاری مسابقات جهانی فوتبال کودکان بیسرپرست در سوئیس قرار میگرفت. او با درخشش خود در بازی ها نامزد دریافت عنوان آقای گل مسابقات میشد اما به خاطر فداکاری برای دوستش کنار میکشید تا جوایز به او برسد
به سوی افتخار | سیروس مقدم | 1377
«به سوی افتخار» سال 77 با کارگردانی سیروس مقدم و براساس فیلمنامهای از سعید سلطانی تولید شد؛ سریالی که میتوان آن را نقطه شروع سریالسازی با موضوع فوتبال در تلویزیون دانست. سریال درباره یک مربی با اخلاق فوتبال به اسم هادی خضوعی بود که حاضر به باج دادن به مافیای فوتبال نمیشد و به همین دلیل از تیم دسته اولی که هدایتش را برعهده داشت، به یک تیم دسته سوم تبعید میشد. مجبور بود با جوانهایی آماتور که فوتبالشان ضعیف بود کار کند و در عینحال خودش را به همه ثابت کند. تلاش میکرد همین تیم را احیا کند و به اوج برساند.