سما بابایی | این روزها صدای روزبه بمانی در فیلم سینمایی «بعد از رفتن» به کارگردانی رضا نجاتی شنیده میشود؛ ترانهای که در خدمتِ داستانِ فیلم است و چون بسیاری دیگر از آثارِ این خواننده، روایی و تصویری؛ به این بهانه نگاهی کوتاه داشتهایم به برخی از تیتراژهایی که بمانی در آثار سینمایی و همچنین شبکهی نمایش خانگی و تلویزیونی خوانده است.
به گزارش فیلمنیوز، روزبه بمانی در چهارمین دهه از زندگیاش تصمیم گرفت در قامتِ یک خواننده نیز ظاهر شود. او پیش از این هم چهرهای شناختهشده در دنیای موسیقی بود؛ آن قدرتِ ترانهها که توسطِ خوانندگان دیگر اجرا میشد و حرفهای بسیار برای گفتن داشت؛ چیزی نبود که از ذهنِ مخاطب دور بماند؛ اما حالا خودِ اوست که ترانههایش را اجرا میکند. چند آْلبوم داده و بسیار تکقطعه و البته در تیتراژ بسیاری از آثار تصویری نیز خوانده است و «بعد از رفتن» نمونهای ناب از آن. بمانی دو دهه قبلتر از آنکه خوانندگی کند، تعلیمِ آواز دیده بود؛ شاید تنها به خاطرِ تجربهاندوزی که یکی از کارهای مورد علاقهی اوست، همانطور که سالها فوتبال را به شکلی حرفهای ادامه داد و حتی به اردوی تیم ملی فوتبال جوانان هم دعوت شد یا خواندنِ رشتههای مختلفی چون متالوژی، مهندسی نرمافزار و درنهایت ادبیات. خودش در این باره گفته: «مدتها قبل از اینکه شروع به نوشتن کنم، میخواندم. در فاصله شروع به نوشتن ترانه تا انتشار این آلبوم هم بارها با پیشنهادهایی برای خواندن مواجه شدم که یا مشکلات مانع تحققش شد یا نتوانستم خودم را قانع کنم که این کار را انجام دهم. خود ترانه هم آنقدر کشش در من ایجاد کرده بود که نفس کشیدن در آن فضا را به حضور در عرصه خواندن که اقتضائات خاص خودش را دارد، ترجیح بدهم.» ارتباطِ بمانی با دنیای تصویر به نظر ارتباطی محکم میآید؛ او گاهی تجربهی بازیگری نیز از سر گذرانده که فیلم «ربوده شده» به کارگردانی «بیژن میرباقری» از جملهی آن است. در دوران نوجوانی هم تجربههای زیادی در حوزهی تئاتر داشته است که شاید معروفترینش نمایش «کسی نیست همه داستان ها را به یاد آورد» به نویسندگی محمد چرمشیر و کارگردانی رضا حداد باشد. بعد از آن نیز پیش از آنکه تصمیم به انتشارِ آلبوم بگیرد؛ صدایش به عنوانِ خواننده در تیتراژ یکی- دو برنامه و بعد هم در سریالها و فیلمهای سینمایی شنیده شد.
شب شیشهای | نام قطعه : شب شیشهای | 1386
«شب شیشهای» نقطهی آغازِ خوانندگی بمانی است. ناصر عبدللهی به او پیشنهاد میدهد، شعری بنویسد که به نوعی بیانگرِ روحیاتِ او باشد و بمانی میگوید: « این کیه که قدِ آینه، عکسشو زدن به دیوار/ چقَدَر شبیه من نیست، نه! خدایا منم انگار» ناصر اما با آن مرگِ غریب، میرود و بعد از آن بمانی، به رضا رشیدپور (مجری برنامه شب شیشهای) و محمد قنبری (تهیه کننده) پیشنهادِ میدهد تا این ترانه را برای تیتراژ به کار ببرند و در نهایت گروه تصمیم میگیرد تا او خود این قطعه را بخواند.
لاتاری | نام قطعه : کجا باید برم | 1395
ترانه و صدای بمانی در «لاتاری» یکی از هیتترین قطعاتِ این خواننده است. فیلمی که ایدهی اولیهاش بعد از شنیدنِ ترانهی مسلخِ محسن چاوشی که دربارهی تجارت و قاچاقِ دختران ایرانی به دبی است، شکل گرفته است. موسیقی این اثر را «حبیب خزاییفر» نوشته؛ اما تکآهنگ «کجا باید برم؟» بسیار شنیده شد و نامِ اولین آلبوم بمانی را نیز به خود اختصاص داد. قطعه «کجا باید برم» نامزد بهترین قطعه فیلم در جشن دنیای تصویر شد و در پنجمین جشن سالانه موسیقی ما نیز ترانهاش برترین شد. بمانی نخستین بار از این قطعه در فیلم «ربوده شده» رونمایی کرد. او در این فیلم عهده دار نقش اول مرد هم بود.
بدون تاریخ، بدون امضا | نام قطعه : بدن تاریخ، بدون امضاء | 1396
روزبه بمانی در حالی برای فیلمسینمایی بدون تاریخ بدون امضا خواند که در عین برخورداری از امضای همیشگی این هنرمند، فضای متفاوتی نسبت به آثار گذشته داشت. این اثر دارای مضمونی اجتماعی بود و بسیار مورد توجه مخاطبان قرار گرفت. خود فیلم نیز علاوه بر جشنواره ونیز در چندین رویداد سینمایی جهان موفق به کسب افتخار شده است.
اسرافیل | نام قطعه : خودم خواستم | 1396
روزبه بمانی برای فیلم «اسرافیل» نیز یک قطعه خواند و موزیک ویدیویی نیز منتشر کرد. او این قطعه را به سفارش عوامل این فیلم در حالی خواند که در متن یا تیتراژ پایانی فیلم از آن استفاده نشد؛ بلکه مثل بسیاری از پروژههای مشابه، برای پروموت فیلم از آن بهره گرفتند.
سرّ دلبران | نام قطعه : خِرقه | 1397
بمانی در «سرّ دلبران» «خرقه» را کار کرد و در شعرش با لحن هنرمندانهای به ریا و تزویر تاخت و نهیب زد که تزویر میتواند با آدمی چه کند. انتشار این قطعه با استقبالِ بسیاری روبهرو شد و در نشست نقد و بررسی که با حضور برخی علما در مشهد برگزار شد، بسیاری از این قطعه تمجید کردند و نحوه برخورد با پدیدهی ریا را بسیار پسندیده و هوشمندانه دانستند.
ملکه گدایان | نام قطعات : علاج و گل به خودی | 1399
بمانی در سریال «ملکه گدایان» دو آهنگ «علاج» و «گل به خودی» را خواند. این آثار در حقیقت اولین تجربه تیتراژخوانی روزبه بمانی در حوزه سریالهای نمایش خانگی هم محسوب میشد. آهنگ علاج با موسیقی «میلاد پرقوه» و آهنگ گل به خودی هم موسیقی «امین قباد» تهیه شده است. تنظیم هر دو آهنگ هم اثری از «سعید زمانی» و ترانه آنها هم سروده روزبه بمانی است. در این سریال خوانندهی پاپ (فرزاد فرزین) به عنوان بازیگر یکی از نقشهای اصلی حضور داشت. فرزین و بمانی چندین همکاری مشترک داشتهاند که از جمله آنها میتوان به آهنگهایی مانند ماه عسل، ای کاش، خدا منو ببین، مرز و مدال مردمی و… اشاره کرد.
هامون | نام قطعه : بی تو بودن | 1399
روزبه بمانی برای برنامهی هامون، «بی تو بودن» را با ترانه خودش و ملودی «میلاد پرقوه» و تنظیم «سعید زمانی» خواند. این برنامه که محوریتش نوستالژیهای مربوط به دههی اول محرم و مناسکِ مربوط به این دوره است، دو تیتراژ داشت و تیتراژ پایانیاش را محمد معتمدی بر اساس ترانهای از حسین غیاثی و موسیقی حسام ناصری خواند.
بعد از رفتن | نام قطعه : بعد از رفتن | رضا نجاتی | 1402
ترانه قطعه «بعد از رفتن» کاملا که در خدمتِ داستانِ فیلم است و چون بسیاری دیگر از آثارِ این خواننده، روایی و تصویری: «اونی که میمیره برام اونی که من میخوام نیست/ دل خوش به برگشتم نباش پشتم به جز دیوار نیست/ این جور رفتنها یعنی برگشتنی در کار نیست.» و همین کلامِ آهنگین بازگوکنندهی فسلفهای است که کارگردان در پی القای آن به مخاطب بوده است. بمانی هم در خلقِ کلمات و هم در شیوهی خواندن ِ «بعد از رفتن» تلاش کرده تصویر یک قاب عاشقانه را ارائه دهد؛ قابی که از فراق میگوید نه وصال. قطعه کاملا عاشقانه است و در عینِ حال دغدغههای همیشگی بمانی (اجتماعیبودن) را دارد که خواننده خود بر این نظر است که عشق اجتماعیترین اتفاق جهان است: «افزایشِ آمار خشونتهای خانگی نشان میدهد عشق به عنوان یکی از اساسیترین مفاهیم زندگی بشر در این جامعه دستخوش تغییرات نامبارکی شده است. اینکه خانه و خانواده نخستین اولویت آدمها نباشند و اینکه آدمهایی از دوست داشتن حرف بزنند، اما خودشان هم دقیقا ندانند چه میخواهند، ما را سراغ همان بحران هویتی میبرد که سالها در جامعه مطرح بود. اما نهتنها برای مدیریتش کاری انجام نشد، بلکه آنقدر ادامه پیدا کرد که انگار عشق و دوست داشتن اصلا دارد تغییر ماهیت میدهد.»