پدیده وارونگی هوا سالیان سال است که با شروع فصل سرد آغاز میشود و مشکلات و خطرات زیادی با خودش همراه میآورد. با وجود اینکه امر مهم و حیاتی است اما در سینما خیلی کم به آن پرداخته شده است. دو فیلم «روزی که هوا ایستاد» به کارگردانی نادر ابراهیمی و «وارونگی» به کارگردانی بهنام بهزادی با تمرکز بیشتری روی این مسئله ساخته شدهاند.
به گزارش فیلمنیوز، این روزها که وارونگی باعث تعطیلات مداوم مدرسه ها و ادارات شده، نگاهی داریم به شیوه مواجهه دو فیلم «روزی که هوا ایستاد» و «وارونگی» نسبت به پدیده وارونگی هوا.
روزی که هواد ایستاد | زنده یاد نادر ابراهیمی | 1376
یکی از اولین فیلمهایی که در رابطه با پدیده وارونگی ساخته شده، «روزی که هوا ایستاد» به کارگردانی نادر ابراهیمی است. این فیلم سال 1376 ساخته شده؛ زمانی که هنوز بحث وارونگی و آلودگی هوا زیاد مطرح نبود اما نکته مهم اینجاست که ابراهیمی در فیلمش پیشبینی کرده که روزی اوضاع زندگی مردم به این نقطه خواهد رسید. سال 1377 برای اولین بار مدارس تهران به خاطر آلودگی هوا یک هفته تعطیل شدند و این فیلم یک سال قبل از آن تعطیلی ساخته شده. «روزی که هوا ایستاد»، حالوهوای آثار آخرالزمانی را دارد. آلودگی هوا و وارونگی مثل یک بمب شیمیایی تلقی میشود و مردم درحالی به تصویر کشیده میشوند که ماسک روی صورت دارند و هر چند قدمی که راه میروند از شدت آلودگی نفسشان بند میآید و روی زمین میافتند. ایستگاههای رادیو مردم را تشویق میکنند از شهرها فاصله بگیرند، پیرترها جا میمانند و جوانترها هم خانه و زندگیشان را رها میکنند تا به نقطهای برسند که بتوانند ذرهای نفس بکشند. همهجا پر از گردوغبار است و همه گوشهوکناری افتادهاند و حتی ثروتمندها هم نمیتوانند زندگی بهترین نسبت به سایرین داشته باشند. «روزی که هوا ایستاد» اثری اغراقشده درباره پدیده وارونگی است و حالا که در سال 1403 با آن مواجه میشویم باورپذیریاش برایمان کمتر هم شده است. بهرحال الان سالیان سال است ما با این پدیده مواجهیم اما شدت وارونگی باعث نشده که در خیابان بیفتیم و نتوانیم از جا بلند شویم. «روزی که هوا ایستاد» فیلم قابلقبولی نبود. بازیها در آن تصنعی است و فضا هم بهدرستی شکل نگرفته اما به عنوان یک سند تاریخی، فیلم مهمی به حساب میآید.
وارونگی | بهنام بهزادی | 1394
«وارونگی» به کارگردانی بهنام بهزادی در سال 1394ساخته شده؛ زمانی که رخ دادن پدیده وارونگی در روزهای سرد سال کاملا طبیعی به نظر میرسید. فیلم ماجرای وارونگی هوا را با زندگی و چالشهای دختری جوان همراه کرده. دختری مجرد که همه اعضای خانواده به خودشان اجازه میدهند برای او تصمیم بگیرند و هیچ کس به احساسات و عواطف او اهمیتی نمیدهد. او با مادر پیر و بیمارش زندگی میکند و وقتی دکتر میگوید که زندگی در تهران برای مادرش خطرناک است، خواهر و برادر متاهلش بدون اینکه نیلوفر در جریان باشد تصمیم میگیرند که او به همراه مادر به شمال برود و آنجا زندگی کند. از سوی دیگر مردی به نام سهیل که دوست قدیمی نیلوفر است با او وارد رابطه میشود و وقتی میفهمد نیلوفر به او علاقهمند شده، تازه به او میگوید فرزندی از ازدواج قبلیاش دارد و میخواهد که نیلوفر از فرزندش نگهداری کند. اینجاست که نیلوفر مقابل همه افرادی که به نحوی میخواهند برای زندگی او تصمیم بگیرند میایستد. عنوان «وارونگی» علاوه بر اینکه به پدیده وارونگی هوا اشاره دارد، به معلق بودن و وارونگی زندگی شخصیت اصلی هم مرتبط است. در این فیلم وارونگی و تیرگی و آلودگی به بستری برای غم و اندوه دختر و همچنین سایه سیاهی که دیگران روی سر او کشیدهاند تبدیل شده است.