ایرج طهماسب از بیتوجهی تلویزیون به برندهای نوستالژیک و تفاوت فکری مدیران با بچههای نسل جدید صحبت به میان آورده و از مشکلاتی گفته که دهه هفتاد برای تولید کلاهقرمزی داشته است. او از قطع همکاری تلویزیون با برندهایی مثل عادل فردوسیپور ابراز تاسف کرده و گفته امیدوار است اوضاع بهزودی تغییر کند.اوهمچنین ابراز امیدواری کرده که کلاهقرمزی به جمع عروسکهایش در فصل جدید «مهمانی» برگردد.
به گزارش فیلمنیوز، ایرج طهماسب در مصاحبه با اکبر نبوی در مجله تصویری «قاف»، به نکاتی درباره همکاری با تلویزیون و پلتفرمها اشاره کرده است.
طهماسب گفته علت علی مشکلات تلویزیون به جز مسئله مالی، تفاوت دیدگاه مدیران با نسل جدید است. او توضیح داده: «باید این را بپذیریم که ما با نسل کودکان جدید در عقیده، احساس و همهچیز فاصله داریم. باید خودمان را بهروز کنیم. الان هرکس میخواهد برای نسل جدید کار کند به بنبست میرسد. کلا این پکیج نسل جدید غیرقابلپخش است مگر اینکه مسئولین یا مدیران یک مقدار کوتاه بیایند و اجازه دهند راههای جدید باز شود.»
او توضیح داده که حتی در دهه شصت هم برای خلق شخصیتی مثل کلاهقرمزی مشکل داشتهاند: «در همان دهه شصت هم ما برای ایجاد تغییر بسیار جنگیدهایم. زمانی که میخواستیم کلاه قرمزی را بیاوریم به خاطر رفتار متفاوتی که داشت؛ بد دهان بود و مدام آب دهانش میریخت بیرون، شک داشتیم اجازه دهند. به مدیر گروه گفتیم گفت اصلا و ابدا. کلاهقرمزی تابوشکنی عظیمی بود در آن زمان. چون بچههای آنموقع باید خیلی باادب میبودند. بارها رفتم و آمدم و گفتم بیایید یک کم فکر کنیم. خیلی زحمت کشیدیم تا کلاهقرمزی بالاخره مجوز گرفت. برای اولینبار ما یک بچهی بیتربیت آوردیم توی استودیو با یک قلب خیلی پاک که اصلا در تلویزیون سابقه نداشت. برای همین از آموزش و پرورش بارها به آن حمله شد. نمیدانید چقدر نامههایی مینوشتند درباره اینکه تلویزیون باید پخش این برنامه را قطع کند. کار سختی است برای اینکه بتوانیم هر چیزی را جا بیندازیم. باید تحمل داشته باشیم سختی بکشیم حرفهای بد بشنویم اما اگر از ته دل بدانیم نیتش خیر است میارزد آدم پایش بایستد تا به ثمر بنشیند.»
درباره تفاوت همکاری با تلویزیون و شبکه خانگی هم توضیح داده: «فرق چندانی ندارد چهبسا در تلویزیون آزادی عمل بیشتری داری. چون درباره بعضی چیزها خیالشان راحتتر است. در پلتفرمها ممیز یک مقدار بیشتر میترسد. ما میگفتیم بابا تلویزیون با این مسائل مشکلی نداشته شما چرا داری؟ اما با تردید کار میکردند. تلویزیون الان بهتر شده. نمیدانم چرا خوب شدهاند؟ بجز موارد مالی بقیه چیزها خیلی خوب شده. فقط کافی است شما ذوق و سلیقه داشته باشی، آنها هم خوششان میآید.»
درباره مواجهه با مدیران گفته: « این هنر ماست که بلد باشیم یک مسئله را به چه شکلی در تلویزیون نشان دهیم و راهی پیدا کنیم که مدیران متوجه نشوند. باید برای ارائه هر مسئله راهش را پیدا کنیم. مثل کسی که بلد است خبر مرگ را طوری به دیگران بدهد که غش نکنند. خیلی وقتها مشکل ماییم که انقدر رو و مستقیم حرف میزنیم که آنها میفهمند.»
طهماسب تاکید کرده که با مدیران به مشکل برخورده است: «من هیچوقت با هیچ مدیری مشکل نداشتم. مدیرها با من مشکل داشتند. غیر از مسئله مالی که همیشه بوده و هنوز هم هست، مشکل دیگری نداشتم چون چیزهای بدی نمیگفتم. حرفهای انسانی میزدم که همه باهاش درگیر هستند. فقط یکبار در همان دهههای قبل سراغ یک مدیر سینیمایی رفتم گفتم من میخواهم یک فیلم فیلم این شکلی بسازم که بچهها بیایند توی سینما دست بزنند و شاد شوند. بهم گفت ما نمیخواهیم چیزهایی ساخته شود که بچهها دست بزنند و شاد باشند. بلند شدم آمدم بیرون. اما اینها گذراست.»
طهماسب درباره بازگشت کلاه قرمزی هم گفته: «رویای ما و مردم این است که کلاهقرمزی برگردد. امیدوارم این اتفاق بیفتد. من تمام تلاشم را میکنم. به طور کلی ما باید از منابعی که ساختهایم استفاده کنیم. تلویزیون یک سری منابع تصویری صوتی دارد که سرمایههایش هستند. مثل عادل فردوسیپور که متاسفانه در تلویزیون از دستش دادیم. واقعا حیف است. تلویزیون میتوانست با یک مقدار سعه صدر مسئله را حل کند. متاسفانه اما گفتمان صورت نگرفت و تمام شد رفت.»
او درباره قهر با تلویزیون هم توضیح داده: «تلویزیون باید منابع و سرمایهاش را نگه دارد. تلویزیون گوشهای از خانواده ماست که باهاش قهر کردیم. چرا باید به جایی برسیم که همه بگویند چرا داری میروی تلویزیون؟ این تلویزیون مال همه است شاید یک دوره در دست یک عده خاص بیفتد، اما درنهایت مال ماست. نوستالژی ماست. چطور میشود آن را بیندازیم دور مگر پاک کردنی است؟»
طهماسب نهایتا ابراز امیدواری کرده که مدیران با نسل جدید بهتر کنار بیایند و گفته:« مدیران فرهنگی باید آپدیت و بهروز باشند و به نسل جدید اعتماد کنند. به ما نه؛ به نسل جدید. باید اجازه بدهند اینها بیایند جلو و خطا داشته باشند. به محض اینکه یک اشتباه میبینند نباید بزنند. چون دارند یاد میگیرند. مگر ما از اول بلد بودیم؟ چقدر خطا داشتیم. باید راه را باز کنیم فکرهای جدید وارد شود.»