تجربه ثابت کرده است که هنوز هم فیلمهای ملودرام عاشقانه اهمیت زیادی برای مخاطبان ایرانی دارند. درست است که روی الگوهایی کلیشهای پیش میروند و سوژه جدیدی برای ارائه ندارند اما عشق و شکست و کشمکش برای ترمیم یک رابطه، از جمله مواردی است که انگار هیچوقت قدیمی نمیشود. «پول و پارتی»، جدیدترین فیلم سعید سهیلی، به عنوان یک ملودرام کمدی، این روزها نبض سینمای ایران را در دست گرفته و سایر رقبا را در گیشه کنار زده است؛ فیلمی با بازی ساعد سهیلی، پردیس احمدیه، امیر جعفری، مهدی هاشمی و … که تمام شاخصههای یک اثر ملودرام در آن رعایت شده است.
به گزارش فیلمنیوز، بعد از انقلاب ملودرامهای عاشقانه زیادی در سینمای ایران ساخته شده. بعضی از آنها اثار موفقی از آب درآمدهاند و بعضی دیگر در گیشه توفیقی نداشتهاند. به بهانه استقبال از «پول و پارتی» مروری داریم بر مهمترین فیلمهای ملودرام سینمای پس از انقلاب. لازم به ذکر است که این فیلمها توسط تحریریه فیلمنیوز انتخاب شدهاند.
پول و پارتی | سعید سهیلی | 1402
سعید سهیلی در فیلم جدیدش «پول و پارتی»، سراغ یک ملودرام کمدی رفته و اثرش را طبق الگوی مرسوم این فیلمها پیش برده است. ماجرا روی محور علاقه پسر فقیر و دختر ثروتمند پیش میرود اما برخلاف همیشه، اینبار بیشتر از بحث عشق، مسائل مالی اهمیت دارد. پسر خودش را یکی از آقازادههای پولدار جا میزند تا بتواند دل دختر را به دست بیاورد و با او ازدواج کند. در این مسیر خانواده هم به کمکش میآیند. ماجرا اما از یک جایی به بعد تغییر میکند و با فاش شدن هویت دختر، احساسات پسر به چالش کشیده میشود. سهیلی برای پایبند ماندن به عناصر فیلمهای ملودرام، از صحنههای عاشقانه و گل و باران و … استفاده کرده و از موسیقی و آواز و رقص هم کمک گرفته است. شاید در وهله اول اینطور به نظر برسد که «پول و پارتی» سوژه جدیدی ندارد و محتوای آن با سایر اثار سعید سهیلی قابل مقایسه نیست اما آنچه اهمیت دارد این است که سهیلی، صرفا به دنبال ساخت یک ملودرام عاشقانه بوده و قصد داشته به این نوع سینما، ادای دین کند. ساعد سهیلی به عنوان بازیگر نقش اصلی، بهخوبی روی الگوی یک جوان عاشق امروزی پیش رفته و مجموعه شرایط منجر به تولید اثری سرگرمکننده و عاشقانه شده است.
سلام بمبئی | قربان محمدپور | 1394
«سلام بمبئی» یک ملودرام عاشقانه است که در حالوهوای فیلمهای بالیوودی ساخته شده و تمام عناصر یک ملودرام عاشقانه هندی را در خود جا داده. پسری ایرانی به اسم علی در دانشگاه هندوستان به دختری از خانواده ثروتمند علاقهمند میشود اما پدر دختر او را مجبور به ازدواج با مردی ثروتمند میکند. دختر تصمیم به خودکشی میگیرد و علی تلاش میکند او را به دست بیاورد. جدای از این الگوی کلیشهای، «سلام بمبئی» از کلیشههای رایج فیلمهای هندی از جمله موسیقی و رقص و آواز هندی هم استفاده کرده است. زمانی که این فیلم در سال 1395 اکران شد، استقبال به قدری زیاد بود که سینماگران به این باور رسیدند سینمای هند هنوز هم برای ایرانیها جذاب است. حضور محمدرضا گلزار، بنیامین بهادری و دیا میرزا، بازیگر زن هندی هم در این استقبال بیتاثیر نبود. این فیلم پای 2 هزار نفر را به سینماها باز کرد و بعد از «من سالوادر نیستم» و «فروشنده»، سومین فیلم پرفروش سال نام گرفت.
قرنطینه | منوچهر هادی | 1386
منوچهر هادی در اولین فیلمش «قرنطینه» سراغ الگوی عشق پسر پولدار به دختر فقیر رفت و از المانهای ثابت بیماری و نهایتا مرگ برای درگیر کردن احساسات مخاطبان بهره برد. داستان درباره پسری ثروتمند بود که روزی تصادف میکرد و دختری فقیر او را به بیمارستان میرساند. پسر تلاش میکرد رابطهاش را با دختر ادامه دهد اما به راز بیماری او پی میبرد. دختر روز به روز بیمارتر میشد و پسر به او وابستهتر. تا اینکه نهایتا تصمیم میگرفت تا پایان کنار او بماند. جدای از سکانسهای عاشقانه، موسیقی و رقص هم به کمک بالا بردن حجم احساسات در فیلم میآمد و پکیجی کامل از یک ملودرام عاشقانه را تشکیل میداد. با این حال «قرنطینه» فیلم موفقی نبود و نتوانست مخاطبان زیادی را با خودش همراه کند.
گل یخ | کیومرث پوراحمد | 1383
کیومرث پوراحمد سال 1383 فیلم «گل یخ» را با اقتباس از «سلطان قلبها» کارگردانی کرد و درست مثل آن فیلم عناصر ملودرام را به کار گرفت. داستان از یک عشق قدیمی شروع میشد. دختر و پسری روزگاری به خاطر یک دروغ از هم دور میافتند. دختر مجبور میشود به تنهایی فرزندشان را بزرگ کند و پسر هم هیچ اطلاعی درباره اینکه پای فرزندی در میان است ندارد. فرزند آنها بزرگ میشود و خیلی اتفاقی سر راه پدر مشهوری که حالا به جایگاهی والا رسیده قرار میگیرد. آنها باهم رفیق میشوند و نهایتا با برملا شدن راز خانوادگی، عشقشان را از سر میگیرند. «گل یخ» پر از سکانسهای عاشقانه است و آهنگهای حمید حامی هم کاملا روی آن نشسته است. «گل یخ» جزو آثار موفق کارنامه کیومرث پوراحمد نیست اما خودش از اینکه ساخت یک ملودرام را هم تجربه کرده خشنود بوده است. نکته قابل توجه اینکه الناز شاکردوست با این فیلم به مخاطبان معرفی شد.
دختر ایرونی | محمدحسین لطیفی | 1381
«دختر ایرونی» هم نمونه یک ملودرام عاشقانه است. مریم، دختری مستقل است و برای اینکه به خانوادهاش بقبولاند اشکالی ندارد که دخترها هم به خواستگاری پسرها بروند، با علی، یکی از مجسمهسازهای کارگاه پدرش قرار خواستگاری صوری میگذارد. بعد متوجه میشود که علی واقعا به او علاقهمند است و به خاطر مریم از ثروت پدرش گذشته تا در کارگاه او کار کند. ماجرا به سمتوسوی دیگری میرود و نهایتا به یک پایان خوش میانجامد. اینجا باز هم با ماجرای دختر فقیر و پسر ثروتمند مواجه بودیم که شکل دیگری به خود گرفته بود. امین حیایی و هدیه تهرانی، بازیگران این فیلم بودند و روابط عاشقانه میان آنها آن زمان مورد توجه قرار گرفت. با این حال «دختر ایرونی» فیلم موفقی نبود و انتظارها را از هدیه تهرانی برآورده نکرد.
چشمان سیاه | ایرج قادری | 1381
«چشمان سیاه» به کارگردانی ایرج قادری هم یکی دیگر از نمونههای ملودرام عاشقانه در سینمای ایران است. دختر و پسری در دانشگاه بهم علاقهمند میشوند و بیماری چشم دختر بین آنها فاصله میاندازد. دختر به خاطر این بیماری از دانشگاه انصراف میدهد و رفتهرفته بیناییاش را از دست میدهد. پسر که دوری از دختر برایش سخت است تلاش میکند او را پیدا کند و با وجود نابینایی دختر کنارش میماند. محمدرضا گلزار و ماهچهره خلیلی در این فیلم کنار هم قرار گرفتند و اثری عاشقانه را رقم زدند. همهچیز از عنوان فیلم گرفته تا چهره بازیگران و تعهد عاشقانه آنها، روی کلیشههای رایج ملودرامهای عاشقانه پیش میرفت و نهایتا به پایان خوش میرسید. این فیلم در گیشه هم چندان موفق نبود و هشتمین فیلم پرفروش سال 1382 نام گرفت.
آبی | حمید لبخنده | 1379
چند سال بعد از موفقیت دو سریال «در پناه تو» و «در قلب من» به کارگردانی حمید لبخنده، او ملودرام عاشقانه «آبی» را کارگردانی کرد. هدیه تهرانی و بهرام رادان دو سوی این رابطه بودند؛ رابطهای که از یک لجولجبازی به عشق میرسید. مهتاب بعد از تصادف با ماشین ارسطو فرار میکرد و ارسطو هم به تلافی، ماشین مهتاب را اوراق میکرد. مهتاب سراغ پدر و مادر ارسطو میرفت و میگفت پسرشان او را اغفال کرده و نهایتا او را وادار به ازدواج میکرد. بعد از ازدواج لجبازی را کنار میگذارد و تصمیم میگیرد از ارسطو جدا شود اما اینبار ارسطو واقعا به او پیشنهاد ازدواج میدهد. داستان فیلم بسیار ساده است و کشمکش و پیچیدگی خاصی ندارد اما همین روند ساده لجولجبازی و موقعیتهای کمدی آن باعث شده بود مخاطبان به آن علاقهمند شوند. بخصوص اینکه همه منتظر بودند این موقعیتهای بامزه به یک عشق واقعی ختم شود و این اتفاق هم میافتاد.
غریبانه | احمد امینی | 1376
«غریبانه» دومین فیلم کارنامه احمد امینی است. امینی سال 1376، پنج سال بعد از ساخت فیلم هنری «سایههای هجوم» تصمیم گرفت فیلم تجاری «غریبانه» را بسازد. «غریبانه» ملودرام عاشقانهای بود که روی الگوی عشق پسری فقیر و بیمار به دختری ثروتمند پیش میرفت. ابوالفضل پورعرب در نقش بزرگ، پسری فقیر بود که برای خوشگذرانی، ماشین مدلبالای دختری به نام بهرخ با بازی هدیه تهرانی را از تعمیرگاه شوهرخواهرش کش میرفت و با آن تصادف میکرد. دختر عوض پول برای او شرط ازدواج صوری میگذاشت تا بتواند از ایران برود. رابطه میان آنها رفتهرفته پررنگ میشد تا اینکه عشقی میان آنها شکل میگرفت اما بیماری پسر بدتر میشد و نهایتا به پایانی تلخ میرسید. «غریبانه» به الگوی فیلمهای ملودرام پایبند بود. هم صحنههای عاشقانهاش مخاطب را به وجد میآورد و هم اندوه جدایی اشکها را جاری میکرد. موسیقی هم به عنوان یک عنصر ثابت، نقش خود را در سکانسهای پراحساس فیلم ایفا میکرد. این فیلم در سال 1376 در ارزیابی کیفی نتوانست امتیازهای ویژه را برای اکران در سینماهای ممتاز و درجه یک به دست بیاورد و فقط در سینماهای درجه دو و شهرستانها اکران شد. جالب اینجاست که اتفاقا با استقبال زیادی روبهرو شد و فروش خوبی داشت.
عاشقانه | علیرضا داوودنژاد | 1373
علیرضا داوودنژاد در فیلم «عاشقانه» روی رابطه عاشقانه میان دو جوان دست گذاشته بود؛ رابطهای که در آستانه وصال، ناگهان به واسطه حضور یک دیگری به خطر میافتاد. پیمان قاسمخانی و بهاره رهنما زوج جوان بیپولی بودند که بعد از مراسم نامزدی به خاطر مشکلات پدرشان ناچار میشدند از هم فاصله بگیرند. مردی که پدر دختر پیش او کار میکند، پدر را تهدید میکند که اگر نامزدی دخترش را بهم نزند، چک و سفتههایی را که در دست دارد به اجرا میگذارد. آنها تلاش میکنند مقابل او بایستند اما نهایتا مجبور میشوند کنار بیایند و به ازدواج دختر با مرد رضایت دهند. شب عروسی، مرد نهایتا به خودش میاید و با ازدواج آنها موافقت میکند. «عاشقانه» هم به الگوی ملودرام پایبند است. با اتفاقهای خوشایند و احساسات لطیف دو جوان از قشر فقیر پیش میرود و ناگهان رابطه به خاطر پول به خطر میافتد و در انتها باز هم مشکلات کنار میروند و دختر و پسر در موقعیتی بهتر بهم میرسند. فقط شاید بتوان گفت جای موسیقی پراحساس در این فیلم خالی است.
گلهای داوودی | رسول صدرعاملی | 1363
«گلهای داوودی» به کارگردانی رسول صدرعاملی یکی از ملودرامهای مهم سینمای دهه شصت است که روی رابطه عاشقانه میان دو نابینا تمرکز دارد. به نسبت خیلی از ملودرامها روی سوژه جدیدی پیش رفته و علاوه بر یک داستان عاشقانه، روی مشکلات و عواطف نابینایان هم تمرکز دارد. داستان درباره پسری است که پدرش در آستانه مراسم ازدواج او در زندان میمیرد و مادرش نمیتواند این خبر را به او بدهد. آنها مرد دیگری را به جای پدرش جا میزنند اما متوجه میشود و مراسم را ترک میکند. رابطه عاشقانهاش به خطر میافتد و بالاخره با تلاشهای دختر، آنها مجددا بهم میرسند. علاوه بر داستان پراحساس فیلم، موسیقی کامبیز روشنروان هم این ملودرام را پرسوزوگدازتر میکند. «گلهای داوودی» در گیشه هم فیلم موفقی بود و هنوز هم به عنوان یکی از فیلمهای مهم دهه شصت در حافظه سینمای ایران مانده است.