فرانک کلانتری | فیلم «ناصرالدینشاه آکتور سینما»، ساختهی محسن مخلمباف، تنها به روایت تاریخ سینمای ایران محدود نمیشود. این فیلم به نقد قدرت مطلق و سانسور میپردازد و در ستایش از هنر و آزادی بیان، اثری ارزشمند خلق میکند. زمانی که فیلم «ناصرالدینشاه آکتور سینما» در دهمین جشنواره فیلم فجر نمایش داده شد، طغیانگری مخملباف بر همفکرانش مسجل شد با گذشت بیش از سه دهه از ساختش، جذابیت خود را حفظ کرده و همچنان گزینهای جذاب برای تماشاکردن است.
قاجار و شاهان عافیتطلبش در مملکتداری درمانده و بیتدبیر بودند؛ اما برای سینما سبب خیر شدند. مظفرالدینشاه شیفته اروپا گردی بود و سرمایههای مملکت را برای ده روز بیشتر ماندن در فرنگ حراج میکرد. سینماتوگراف به لطف گل و گردشی بودن او زود به ایران رسید. سال ۱۹۰۰ وقتی سینما هنوز بسیار نو پا بود، سوغات سفر شاه به ایران، دستگاهی شد که تصاویر متحرک ثبت میکرد. این شد که دیگر تاریخ فقط کلماتی روی کاغذ نبود؛ بلکه پای تصویر هم به روایتها باز شد. میرزا ابراهیمخان عکاسباشی شد نخستین سینماگر ایرانی و شاه هم نخستین سفارش دهنده فیلم. این سینما صدها چرخ زد و بارها زیر تیغ سانسور قدرتمندان رفت؛ اما سرپا ماند.
مخملباف در ناصرالدینشاه آکتور سینما سرگذشت سینمای ایران را روایت میکند. کسی که خودش در ابتدای مسیر فیلمسازی سد راه فیلمسازان بزرگی شد و حاضر نبود با آنها حتی در لانگ شات قرار بگیرد. اما در مسیر تغییرات ۱۸۰ درجهای عقایدش، فکر کرد که باید ادای احترامی کند به سینمای هنری و کسانی که در این مسیر تاوانهای بزرگ دادند. او پس از ساخت دو فیلم عصیانگرانه «نوبت عاشقی» و «شبهای زاینده رود» که دوستان همفکرش را عصبانی کرد با مزه توقیف فیلم آشنا شد. واکنش او به انتقادهای سرسختانه شد ناصرالدینشاه آکتور سینما.
مخملباف با ظرافتی خاص، داستانی خیالی را در روایت تاریخی میکند و در آن به نقد سانسور، قدرت مطلق و در عین حال ستایش از هنر و سینما میپردازد. داستان فیلم به تاریخ متعهد نیست و قصهای خیالی دارد. تاریخ ورود سینما به ایران در زمان مظفرالدین شاه است اما در فیلم مخملباف این آغاز در دوره ناصرالدینشاه رخ میدهد. سلطان صاحبقران در اواخر عمرش توسط ابراهیم خان با جادوی سینما آشنا میشود، سینما در هیات «گلنار فیلم دختر لر» برای سلطان عینی میشود، شاه به سرعت به تصاویر دل میبازد و از حرمسرا و مملکتداری گریزان میشود و دیوانهوار به پی کابوس و رویای سینما میرود. ابتدا هوس بازیگری به سرش میزند. در فیلم گاو بازی میکند. عزت الله انتظامی که نقش ناصرالدینشاه برعهدهاش است، مش حسن میشود. شاه در نقش مش حسن رو به دوربین فریاد میزند من گاوم من گاوم. در صحنهای که شاه خود را گاو میخواند ملیجک با شیطنت میگوید: «این را همه میدانند؛ اما کسی جرات گفتنش را ندارد». ناصرالدینشاه ناگهان متوجه مسخ شدگی خودش میشود و میفهمد سینما قدرت رسوا کردن ظلمهایش را دارد. سانسور آغاز میشود. فیلم با خواندن لایحهای که همه چیز ممنوع است توسط ولیعهد ادامه پیدا میکند. اما این ممنوعیت فقط برای مردم است و نمایش فیلم در کاخ ادامه دارد. داستان روایتی آشناست برای همه سینما دوستان. ناصرالدینشاه شخصیتی متناقض دارد. او از یک سو پادشاهی مستبد و قدرت طلب است که به سانسور و سرکوب مخالفان میپردازد. اما از سوی دیگر، شیفته دنیای نو و جادوی سینما میشود و به دنبال چیزهای جدید است. این تناقض، شخصیت شاه را جذاب و پیچیده میکند.
میرزا ابراهیمخان بهعنوان نمادی از روشنفکری و نوگرایی در فیلم ظاهر میشود. او که به فرنگ سفر کرده، با دنیای جدید و مظاهر آن مانند سینما شناخته شده است. تمام تلاشش این است که هنر تازه را به مردم معرفی کند تا شاید جامعه از رخوت و جماد نجات پیدا کند. ملیجک هم به عنوان نمادی از مردم عادی در فیلم حضور دارد. او با طنز و تمسخر، به نقد شاه و درباریان میپردازد و صدای اعتراض مردم را به گوش آنها میرساند.
مخملباف در فیلم سورئال و هوشمندانهاش قواعد سینما را به هم ریخت و با تکیه بر بایگانی بزرگی که به آن دسترسی داشت، صحنههایی از فیلمهای بزرگ سینما از دوان فیلم فارسی تا سینمای روشنفکرانه در قصهاش گنجاند. برخی صحنهها بازسازی هنرمندانهای از صحنههای معروف آثار مهم است. ارجاع به فیلمهای مهمی همچون مغولها، رگبار، گاو، قیصر، رضا موتوری، مغولها، باشو، طبیعت بیجان، دونده، و حتی بایسیکل ران خودش خاطره بازی جذابی با سینما است. مخملباف با وسواس و دقت زیادی صحنه را بازسازی کرد و برای ساخت صحنههایی هرچند کوچک از بازیگران بزرگی استفاده کرد.
مهدی هاشمی که شبیه پدر سینمای جهان چارلی چاپلین گریم شده، میرزا ابراهیم عکاسباشی است که مسیحوار صلیب سینما را به دوش میکشد. عزت الله انتظامی، ناصرالدینشاه و فاطمه معتمدآریا گلنار است. اکبر عبدی، محمدعلی کشاورز، ماهیا پطروسیان و دیگر بازیگرانی که امروز هر کدام وزنهای در تاریخ سینما هستند هرچند حضوری کوتاه دارند؛ اما وسواس زیادی در اجراهایشان به کار رفته. سینما در فیلم مخملباف نماد روشنفکری و حضور مدرنیته در جهان صنعتی است که پیشرفتی دیوانهوار دارد رویایی که توسط سینما بیش از هر رسانه دیگر نمود پیدا کرد. رسانهای که میتواند هر کسی در مقامی را از جا بلند کند و از واقعیت سرد درونی دور کند.
فیلم «ناصرالدینشاه آکتور سینما»، تنها به روایت تاریخ سینمای ایران محدود نمیشود. این فیلم به نقد قدرت مطلق و سانسور میپردازد و در ستایش از هنر و آزادی بیان، اثری ارزشمند خلق میکند. زمانی که فیلم «ناصرالدینشاه آکتور سینما» در دهمین جشنواره فیلم فجر نمایش داده شد، طغیانگری مخملباف بر همفکرانش مسجل شد با گذشت بیش از سه دهه از ساختش، جذابیت خود را حفظ کرده و همچنان گزینهای جذاب برای تماشاکردن است. فیلم به قدری تاویلپذیر است که گذر زمان و اتفاقات تازه معانی جدید به فیلم اضافه میکند.
کاناپه: قسمت بیستودو | فیلم: ناصرالدینشاه آکتور سینما | کارگردان: محسن مخملباف| نویسنده: محسن مخملباف |تهیهکننده: مسعود جعفری جوزانی، محمدمهدی دادگو| بازیگران: عزتالله انتظامی، مهدی هاشمی، اکبر عبدی، محمدعلی کشاورز، فاطمه معتمدآریا، داریوش ارجمند، ماهایا پطروسیان، مرتضی احمدی و…|موسیقی: مجید انتظامی |آی ام دی بی: 7.4 از 10