حضور فرزاد حسنی به عنوان یکی از مجریان نشستها، جذابیت سالهای گذشته را به نشستها بازگرداند؛ در دالان تنگ و تاریکی که در دو سال اخیر به عنوان سالن رسانهها انتخاب شده، با حضور مدیرانی که ترجیح میدادند جشنوارهای بیسر و صدا داشته باشند. قرار شد تا نشستها به طور چرخشی توسط مجریان مختلف برگزار شود؛ ایدهای که تفاوتها را آشکار کرد.
به جز حسنی، بقیه مجریان – از حمیدرضا مدقق تا منصور ضابطیان – بیشتر نگران حال فیلمسازان بودند. آنها بهسرعت سؤالها را میخواندند و همه کار میکردند تا هیچ جنجال و سر و صدایی در نشستها ایجاد نشود؛ حتی به قیمت کسالتبار و بیاستفاده شدن این نشستها.
در این میان اما، فرزاد حسنی یک ستاره بود. او، همانگونه که از دوران حضورش در تلویزیون به یاد داریم، کار خودش را کرد. اجازه پرسشهای اساسی و فرصت ایجاد بحث در مورد آن سؤال را میداد، و اتفاقاً نهتنها از بروز جنجال نترسید بلکه قدرت اجرایی خود را در ملتهبترین لحظات جلسات به رخ کشید. او در این لحظات، نه خشمگین میشد و نه مرعوب فضای ملتهب، بلکه از استعداد ذاتیاش در حاضرجوابی و شوخیهای بهجا استفاده میکرد.
یک دهه بعد از سر و صداهایی که این مجری باسابقه در برنامه «کولهپشتی» ایجاد کرد، نشستهای جشنواره سی و هفتم فیلم فجر نشان داد که حسنی در اوج پختگی قرار دارد. حق او، بیش از این بود که تنها نشستهای دو روز را اجرا کند؛ همانطور که حق ما خیلی بیش از این است که بخواهیم در طول جشنواره فیلم فجر اجرای خسته، کمرمق و آشفته محمدحسین لطیفی را در برنامه «هفت» ببینیم. این برنامه جای ستاره قبراقی مانند فرزاد حسنی است.