زمانی که در فیلم تحسین شده اصغر فرهادی جلوی دوربین می رفت، می دانست که آخرین روزهای حضورش در ایران را سپری می کند و به همین دلیل می توان گفت که با اختیار خودش تصمیم به سفر گرفت، اما حالا که بازیگر موفقی شده حتی اگر مخالفش هم باشیم، باید بپذیریم که هر انسانی میل به پیشرفت دارد و جز احترام به تصمیم او کاری از کسی بر نمی آید.
گلشیفته فراهانی متولد 19 تیر 1362 است. در خانواده ای بزرگ شده که شاید مادرش شب ها به جای تعریف قصه برایش الفبای سینما و تئاتر را در گوش اش می خواند. پدرش بهزاد فراهانی اسم و رسم معتبری در سینما و تئاتر ایران دارد که این موضوع باعث شد فرزندانش هم راه او را در عالم هنر ادامه دهند.
او برای اولین بار و به قول خودش با تشویق و ایستادگی های خواهرش شقایق فراهانی وارد دنیای سینما شد و در «درخت گلابی» جلوی دوربین رفت.
بازی اش در فیلم مهرجویی نظر داوران بخش بین الملل جشنواره فجر را جلب کرد و او توانست در سال 76 سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن را از در این بخش دریافت کند، یعنی زمانی که تنها چهارده سال سن داشت!
پس از دیده شدنش در نوجوانی در چندین کار سینمایی ایفای نقش کرد، اما فیلمی که باعث شد نامش به عنوان بازیگر بار دیگر مطرح شود «بوتیک» حمید نعمت الله بود.
وقتی به کارنامه کاری او در طول حضورش در ایران نگاه می کنیم می بینیم که کارگردانان معتبر بسیاری با او همکاری کردند: ابراهیم حاتمی کیا، علی رفیعی، رسول ملاقلی پور، کمال تبریزی، بهمن قبادی، عزیزالله حمیدنژاد، داریوش مهرجویی و اصغر فرهادی تنها بخشی از کارگردانی هستند که فراهانی با آنها کار کرده است و شاید همین موضوع ثابت کند که او در همان جوانی استعدادش را به تمامی سینماگران و مخاطبان ایرانی ثابت کرده بود.
دریافت پیشنهاد از ریدلی اسکارت و همبازی شدن با لئوناردو دی کاپریو شاید برای هر بازیگری وسوسه کند باشد؛ فراهانی در سن 25 سالگی این پیشنهاد را قبول کرد تا زندگی هنری و سینمایی اش به دو بخش تقسیم شود؛ «ایران و خارج»
در بخش دوم زندگی اش سبک و سیاق متفاوتی را در پیش گرفت و حالا با کارگردانان مطرحی همچون جیم جارموش کار می کند و در مهمانی های سینمایی و هنری، کنار ستارگان مطرح جهان حرکت می کند.
او امروز تبدیل به نمادی شده که بخشی آن را ستایش و بخشی دیگر طردش می کنند، اما هر چه در ایران رخ دهد، به نظر نمی رسد گلشیفته فراهانی قصد داشته باشد حرکتش به سمت پیشرفت در سینمای جهان را متوقف کند، زیرا حالا از او به عنوان سرمایه هنری ایرانیان در خارج از مرزها یاد می شود که در حال کسب افتخار و اعتبار است.