سحر دولتشاهی که این روزها فیلم «رضا» را در گروه هنر و تجربه روی پرده دارد، در گفتگوی تصویری با مجله فیلم، حرف های جالب و متفاوتی در مورد خودش زده و به مقاطع مختلف زندگی و حرفه اصلی اش و علایقش در سینما،
اشاره کرده است. در ادامه بخشهای مهم مصاحبه او را خواهید خواند:
من در خانوادهای بزرگ شدم که همگی اهل کتاب خواندن بودند. بزرگترین تفریح ما سینما و تئاتر رفتن بود. پدرم به سینما علاقهی زیادی داشت اما هیچ وقت دنبال این حرفه نرفت و شاید در برابر اینکه من نیز وارد این حرفه بشوم یک نوع مقاومت داشت. مادرم زن بسیار قدرتمندی بوده. او ورزشکار است و رشته تخصصیاش شناست. خودم هم نجاتغریق شنا هستم و تمام دورههای این حرفه را گذراندهام.
من هنوز انرژی اصلیام را برای ادامه بازیگری، از تئاتر میگیرم. خیلی مدیونم به مدیوم تئاتر و اگر تئاتر کار نکنم، در بازیگری احساس تنگدستی میکنم.
معمولا اولین محرکی که حضور در یک کار را برایم جذاب میکند این است که احساس کنم آن نقش یک کشف و شهود جدیدی دارد. ممکن است بازیگر با یک تم مشخص در ۲۰ فیلم هم بازی کند اما اگر درک درستی از نقش داشته باشد و سر جایش قرار بگیرد، شاید هیچ اتفاق بدی در بازیگری برایش نیفتد.
فکر میکنم هر بازیگری در طول سالهای فعالیتش به یک سبک و سیاق شخصی رسیده است. بازیگرانی که در سینما ماندگارترند، ایدههای شخصی دارند که نمیشود آنها را به تکنیکی و حسی بودن محدودشان کرد.
خیلی دوست دارم در فیلمهای فانتزی و کمدی بازی کنم و فکر میکنم این قابلیت را داشته باشم که بتوانم کار طنز هم انجام دهم.
زمانیکه برای بازی در فیلم «وقتی همه خوابیم» آقای بیضایی قرارداد بستم و از دفتر ایشان بیرون آمدم، آقای فرهادی برای بازی در فیلم «درباره الی» با من تماس گرفتند و پیشنهاد همکاری دادند. خیلی دوست داشتم در گروه بازیگران فیلم «درباره الی» قرار بگیرم اما چون به آقای بیضایی قول داده بودم نمیتوانستم در این فیلم بازی کنم.
من فیلم «ارادتمند؛ نازنین، بهاره و تینا» را دیدم و به نظرم حیف است که این فیلم اکران نشود. آقای کاهانی این فیلم را با جسارت زیادی ساختند و فیلمشان نکتهی حساسیتبرانگیزی ندارد.
فکر میکنم با موبایل رفتن سر صحنه فیلمبرداری به معنای ارتباط داشتن با دنیای بیرون فیلم نیست. مثلا من خیلی گیم بازی میکنم و احساس میکنم انجام این کار در بین فواصل فیلمبرداری به من تمرکز بیشتری میدهد.
من نه به این مسئله اعتقاد دارم که یک بازیگر باید سرش را بیندازد پایین و برود کارش را بکند و نسبت به محیط اطرافش و جریانات بیتفاوت باشد و نه به این معتقد هستم که بازیگر یک مُصلح اجتماعی است و باید از همه حرفه های دیگر سر در بیاورد و آنها را انجام دهد. فکر میکنم اگر بازیگر در فضای خارج از حیطه اش، یک هدف مشخص را دنبال کند و آن هدف را نشانهگیری کند و جلو برود، عملکردش موثرتر خواهد بود.