بهنام شریفی: بسیاری از بازیگران سینمای تجاری ایران و جهان به خاطر ارزشگذاریها وقضاوتها نمیتوانند در فیلمهای متفاوتتر بازی کنند. انگار مردم به صورت ناخودآگاه دوست ندارند آنها را در نقشهایی جدیتر ببینند. مثلا پروین خیربخش ( با نام هنری فروزان ) در سینمای پیش از انقلاب ایران علیرغم حضورش در فیلم متفاوت «دایره مینا» هیچ وقت از زیر سایه آن حضورها بیرون نیامد. یا بریژیت باردو در سینمای فرانسه را در نظر بگیریم که با بازی در فیلمهای ژان لوک گدار سعی کرد خودش را از گذشته سینماییاش مبرا کند.
الناز شاکردوست از اوایل دهه هشتاد به عنوان بازیگر سینمای تجاری کار خود را شروع کرد. اما در میان آن گونه فیلمها سعی کرد در فیلمهای متفاوتتری هم بازی کند. مثلا: «چه کسی امیر را کشت؟»، «در میان ابرها»، «اتوبوس شب» و «شیرین».
شاکردوست تصمیم گرفت در دهه نود کمکارتر باشد و منتظر یک نقش خوب بماند. فریدون جیرانی که پیش از این با «سالاد فصل» طبقه بازیگری مهناز افشار را هم عوض کرده بود، در فیلم غافلگیرکننده «خفگی» نقش صحرا را به شاکردوست سپرد. فیلمی سیاه و سفید و تجربهگرا که به خاطر بیزمان و بی مکان بودنش و ادای دینش به فیلمهای تاریخ سینما در خاطره تماشاگران جدی سینمای ایران باقی ماند. شاکردوست با گریمی متفاوت نقش کاراکتری درونگرا را به خوبی ایفا کرد و نشان داد اگر فرصت مناسب در اختیارش قرار بگیرد، میتواند استعدادهای خودش را نشان دهد.
همه چیز برای درخشیدن مهیا شده بود. فائزه «شبی که ماه کامل شد» همان فرصت نادر بود. شاکردوست پیچیدگیهای نقش زنی تنها که به واسطه یک عشق خام درگیر روابط خطرناک میشود را با دقتی کم نظیر ایفا کرد.او بالاخره دیده شد.سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را دریافت کرد و به یک ستاره – بازیگر بدل شد که هم صاحب نظران بازیهایش را میپسندیدند و هم مردم همچنان دوستش داشتند.
شاکردوست قبل و بعد از این نقش با حضور در فیلمهای فرزاد موتمن و بهنام بهزادی نشان داد عزمش برای عوض کردن طبقه بازیگریاش جدی است. الناز شاکردوست در حال حاضر یکی از اصلیترین گزینه ها برای ایفای نقشهای جدی در سینمای ایران است. او حالا باید بیش از هر زمان دیگری مراقب این جایگاه تازه باشد.