میشل فاجی منتقد ایتالیایی با کلامی از نیچه صحبتش را آغاز میکند. وقتی خانه در آتش است، آدمی حتی ناهار فراموشش میشود. بله، اما یکی دیگر آن را در خاکسترها میخورد. در ادامه در خلاصهای از نقدش مینویسد: با وجود مجازات های در نظر گرفته آمار و ارقام نشان از افزایش تولید مواد مخدر است آن هم با تمام سختگیریها. دلیلش چیست؟ دومین ساختهی سعید روستایی تلاشش در بررسی همین سؤال است. روستایی در فیلمش تلاشی برای کاهش خشونت بین پلیس و قاچاقچی مواد مخدر نکرده. شخصیت شرور ماجرا در قصه بست پیدا میکند و با مشکلات سیستماتیکی که میبینیم در قضاوت او دچار تردید میشویم؛ ناصر از طبقه پایین جامعه آمده و به گفته خودش این تنها راه نجات زندگیاش بوده. صمد هم بعد از مدتی متوجه میشود که او هم بخشی از این زنجیره به هم پیوسته و بزرگ است! روستایی در فیلم قبلی خود نیز به زندگی قشر ضعیف از شهر تهران پرداخته بود و در این فیلم سفرش را درون شهر نامرئی ادامه داده. شهری که مردمش انگار کم به هم توجه میکنند.روستایی در این فیلم طرف خاصی را نمیگیرد او سعی داشته تا قطرههای آب و حتی ماهیهایی که قربانی دریا میشوند را نشان دهد!
منتقد سایت فلیکس یونان هم درباره فیلم سعید روستایی نوشته: «متری شیش و نیم» بخشی از حقیقت ناشناخته ایرانی را برملا کرد. انرژی و پویایی، ساخته ایرانی حاضر در افقهای ونیز اصلا شوخی بردار نیست! ماجرا از مقابله پلیس مواد مخدر با قاچاقچیان شروع میشود، اما از لحظهای که پلیس خوب با جنایتکار شرور ماجرا تقابل میکنند همه چیز تغییر میکند. دوربین روستایی ما را به درون سلول پر از مصرفکننده مواد میبرد و خشونت و نابرابری را به تصویر میکشد. این فیلم به تماشاگران غربی چهره متفاوتی از مشکلات اجتماعی ایران نشان داد.