لحظهی تحویل سال یکی از زیباترین و خوشرنگوآبترین لحظاتی است که هرکدام از ما در طول سال تجربهاش میکنیم. جدای از رنگوبوی سفره هفتسین، هیجان و احساس امید به آیندهای بهتر است که در دلهایمان مینشیند. این لحظه جذاب و حال خوشی که به همراه دارد در فیلم و سریالها هم جایگاه بخصوصی به خود اختصاص داده. آثار زیادی ساخته شده که داستانشان به نحوی با نوروز گره خورده است. به بهانه سال نو، برخی از این آثار را مرور میکنیم.
به گزارش فیلمنیوز، برخی از این فیلمها مستقیما در ارتباط با نوروز هستند و برخی دیگر ماجرایشان با روز عید و حالوهوای نوروز گره خورده است.
ماهی | کامبوزیا پرتوی | 1366
در فیلم «ماهی» به کارگردانی کامبوزیا پرتوی ماجرا درباره نوجوانی به نام جواد است که پدرش زندانی شده و شب عید بعد از دعوا با بچههای محله، یک ماهی قرمز با خودش به خانه میآورد تا داخل تنگ بیندازد. مادر جواد با انداختن ماهی توی تنگ مخالفت میکند و معتقد است وقتی پدرش در زندان است حبس کردن ماهی شگون ندارد. جواد بالاخره ماهی را با اکراه از خانه میبرد و بعد از این اتفاق، پدرش به خانه برمیگردد.
بادکنک سفید | جعفر پناهی | 1373
در فیلم «بادکنک سفید» به کارگردانی جعفر پناهی که براساس فیلمنامه عباس کیارستمی ساخته شده، روایتی از چند ساعت مانده به تحویل سال را شاهد هستیم. دختر کوچکی به اسم راضیه از مادرش پول میگیرد تا برای سفره هفتسین ماهی قرمز بخرد اما پولش از دستش میافتد و گم میشود. بالاخره با کمک یک بادکنک فروش و چند نفر دیگر، اسکناس پیدا میشود و راضیه با ماهی به خانه برمیگردد. نوروز در محور داستان فیم قرار دارد و داستان دقیقا دربارهی ماهی قرمز سفره هفتسین است. در ظاهر با چالش یک دختربچه برای پیدا کردن پول ماهی قرمز روبهرو هستیم اما جعفر پناهی در این ماجرا به مسائل انسانیتر دیگری هم پرداخته است و آن تنهایی افرادی است که با وجود مهربانی و کمک به دیگران، جایی برای گذراندن عید ندارند.
مرد آفتابی | همایون اسعدیان | 1374
فیلم «مرد آفتابی» به کارگردانی همایون اسعدیان درباره دو جوان به نامهای اکبر و حمید است که تصمیم میگیرند به ژاپن بروند و کار کنند. کل داستان فیلم ارتباط معنایی خاصی با نوروز ندارد اما چیدن سفره هفتسین و نشستن کنار آن در لحظه تحویل سال، به رفع اختلاف میان اکبر و حمید میانجامد. اکبر که با حمید اختلاف دارد بعد از اینکه حمید از بالای داربست به پایین پرتاب میشود باز هم حاضر به دیدن او نیست. به همین دلیل هم قبل از تحویل سال تنهایی به کافهای سر خیابان میرود و مینشیند. اما حمید نمیخواهد که تحویل سال را تنها بگذراند و از دختر یکی از همسفرها میخواهد که اکبر را پیدا کند و او را برای عید سر هفتسین بیاورد. بعد از عید است که میانه آنها باهم خوب میشود.
آژانس شیشهای | ابراهیم حاتمی کیا | 1376
یکی از بهیادماندنیترین لحظات سال نو را در فیلم «آژانس شیشهای» به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا در خاطر داریم. داستان در شب سال نو پیش میرود. حاج کاظم تلاش میکند پول بلیت سفر عباس را برای عمل جراحی جور کند اما درست وقتی به آژانس مسافرتی میروند تا بلیت را بگیرند متوجه میشوند که بلیت فروش رفته. داخل آژانس، پراز نمادهای نوروز است و از قضا حاجی فیروزی هم در آنجا حضور دارد. در تمام مدتی که افراد داخل آژانس گروگان گرفته شدهاند، نگران این هستند که تحویل سال در خانه نباشند. حاتمیکیا زمان حساسی را برای روایت فیلمش انتخاب کرده است. شب عید از یک طرف زمانی است که همه دوست دارند کنار خانواده باشند و از طرف دیگر به دنبال خرید بلیت گشتوگذار برای تعطیلات عیدند. زمانی که شاید کمتر کسی به جنگ فکر کند و حتی تمایلی به شنیدن چنین قصهای داشته باشد.
کودک و سرباز | سید رضا میرکرمی | 1378
در فیلم «کودک و سرباز» رضا میرکریمی با سربازی مواجهیم که در آخرین روز سال مجبور است متهمی را به کانون اصلاح و تربیت تحویل دهد. او از مدتها قبل روی مرخصی تعطیلات عید حساب باز کرده است. به همه گفته است که در نیمه اول تعطیلات به مرخصی میرود و همان زمان میتواند مراسم خواستگاری را برگذار کند. اتفاقهایی که در مسیر رسیدن بهمن و کودک به تهران رخ میدهد باعث میشود که بهمن مدام از برنامهاش عقب بیفتد و زمانی برای رسیدن به خانهاش نداشته باشد. این هول و نگرانی بهمن در تمام طول فیلم دیده میشود. او بدون اینکه اطلاع دهد پسر را با خودش به زادگاهش ببرد اما حتی آنجا هم این چالشها دست از سرش برنمیداند.
خیلی دور ، خیلی نزدیک | رضا میرکریمی | 1383
در فیلم «خیلی دور، خیلی نزدیک» رضا میرکریمی، با پزشکی روبهرو هستیم که برای نجات پسرش راهی کویر میشود، و در برخورد با مردمان ساده آن دیار و زندگی بیتکلفشان و همچنین در برخورد با طبیعت و مرگ، به حقایق تازهای درباره زندگی دست پیدا میکند. شب چهارشنبه سوری تولد پسر دکتر عالم است و درحالیکه مردم در خیابانها درحال هیاهوی جشن هستند با دیدن نتیجهی امآرآی پسرش متوجه میشود که او مبتلا به تومور مغزی است. یک روز قبل از تحویل سال نو، راهی کویر میشود تا پسرش را پیدا کند تلسکوپ هدیه تولدش را به او برساند. نشانهی آشکار عید زمانی مشخص میشود که دکتر عالم سری به اتاق خانم دکتر میزند. او در گوشهای از اتاق برای خودش هفتسین کوچکی درست کرده است. درواقع داستان تحول دکتر عالم یک جورهایی با تحویل سال یکی میشود.
شب یلدا | کیومرث پور احمد | 1380
در فیلم «شب یلدا» به کارگردانی کیومرث پوراحمد، بخش مهمی از داسان در فصل زمستان روایت میشود و پوراحمد این سرما را با سردی زندگی حامد که همسرش به بهانه مهاجرت او را ترک کرده، آمیخته است. اولین تصویر از عید نوروز را زمانی میبینیم که حامد درحال تلفن زدن پنجره خانه را باز میکند و به گاری ماهی فروش و حاجی فیروزی که درحال خواندن است نگاه میکند. زمانی که تمام وسایل خانهاش را میفروشد سکهای از زیر یکی از فرشهای جمع شده برمیدارد و داخل هفتسین میگذارد. درست درحالیکه همسرش گوشی را به دخترش میدهد تا حامد با او حرف بزند، سقف روی هفتسین فرو میریزد. حامد درحالیکه با دخترش حرف میزند ماهی را نجات میدهد و سایل را تمیز میکند و دوباره داخل سینی میگذارد. خرابی هفتسین نشانهای از اوضاع بیسامان حامد است که هیچ نشانی از دلخوشی درونش وجود ندارد.
طهران تهران | داریوش مهرجویی و مهدی کرمپور | 1388
اپیزود فیلم «طهران-تهران» به کارگردانی داریوش مهرجویی هم در ارتباط مستقیم با نوروز است. ماجرا درباره گردش یک روزهی یک خانواده در تهران است. همه چیز از جایی شروع میشود که یک خانواده جنوب شهری، درست سر سفره هفتسین، سقف خانهشان ریزش میکند و مجبور میشوند تحویل سال را در چادری گوشهی حیاط جشن بگیرند. از آنجایی که خانهای ندارند تصمیم میگیرند با تورهای رایگان شهرداری، تهران را بگردند. خلاصه اینکه وارد اتوبوس یک گروه سالمندان میشوند و روز اول عید را کنار آنها می گذرانند. نوروز محور اصلی اتفاقهای این اپیزود است. زمانی که این خانواده به خانه سالمندان پا میگذارند شاهد مراسم بزرگ عید دیدنی پدر و مادرهای منتظر با فرزندانشان هستیم و البته اندوه پدر و مادرههایی که ملاقاتی ندارند.
پل چوبی | مهدی کرمپور | 1390
در فیلم «پل چوبی» به کارگردانی مهدی کرمپور، داستان با هیاهوی پیش از نوروز و چیدن سفره هفتسین و تعطلات نوروزی شروع میشود. این نماهای جذاب صرفا نشان دهنده رابطه خوب میان زوج است که کمکم به دلایلی رو به زوال میرود. نوروز بیشتر نشانه است تا اینکه با اتفاقهای داستان گره بخورد.