همزمان با پخش سریال «روزی روزگاری مریخ»، فیلم سینمایی «جزیره فضایی» هم راهی پرده سینماها شده است؛ در چهار دهه گذشته نسبت فیلمها و سریالهای ما با «فضا» چگونه بوده است و کارگردانها چه تصویری از موجودات فضایی برایمان خلق کردهاند؟
به گزارش فیلم نیوز، تجربه ارجاع به «فضاییها» تا به امروز بسیار محدود بوده است. بخشی از این محدودیت احتمالا بیارتباط با محدودیتهای سختافزاری و کمبود تجهیزات نیست اما خب باید اذعان کنیم سایه سنگین واقعگرایی افراطی در سینمای ایران هم در فاصله گرفتن از فضاهای خیالی و فانتزی بیتأثیر نبوده است. همزمانی اکران فیلم سینمایی «جزیره فضایی» با پخش سریال «روزی روزگاری مریخ» در شبکه نمایش خانگی بهانهای برای مرور آثاری که داستان آن با فضا و آدم فضاییها در ارتباط است
♦ من زمین را دوست دارم | ابوالحسن داودی | 1372
مختصات فیلم | ترکیب ابوالحسن داوودی به عنوان کارگردان، منوچهر محمدی بهعنوان تهیهکننده و پیمان قاسمخانی بهعنوان فیلمنامهنویس، از آن ترکیبهایی است که طبیعتا باید انتظار خروجی ویژهای همچون «من زمین را دوست دارم» را هم از آن داشت. فیلمی البته نهچندان غیرمنتظره برای سالهایی که هنوز عنصر «خیال» بهطور کامل از سینمای ایران حذف نشده بود اما برای این روزهای سینمای ایران، تجربهای بعید به نظر میرسد! داستان فیلم درباره سفر یک موجود فضایی عجیب و غریب به زمین و مواجههاش با یک راننده تاکسی معمولی است. موقعیتهای داستانی فیلم آنقدر خاص است که هنوز هم در خاطره بسیاری از سینمادوستان باقی مانده است. ایده حضور یک موجود فضایی با تواناییهایی که از جنس جادو به نظر میرسد، فرصتی را برای پیمان قاسمخانی در مقام نویسنده داستان بهوجود آورد تا بتواند لحظاتی مفرح را در فیلم خلق و مخاطب فیلم را با این پرسش مواجه کند که اگر واقعا دسترسی به چنین موجودی مقدور بود، زندگی معمولی ما چه سروشکلی پیدا میکرد و چه کارها میتوانستیم بکنیم؟!
کاراکتر ویژه | «خپیت» نام عجیب و غریبی است که قاسمخانی برای کاراکتر اصلی فیلم «من زمین را دوست دارم» انتخاب کرده بود. کاراکتری که با نقشآفرینی ویژه علیرضا خمسه در حافظه سینمادوستان ایرانی ماندگار شد. او که توانمندیهای ویژهای برای تغییر فضای پیرامون خود داشت، در برخی زمینهها نقطه ضعف داشت که یکی از آنها بوی ماهی بود! خپیت مانند دیگر اهالی سیارهای که از آن به زمین سفر کرده بود، در مواجهه با بوی بد ماهی، رنگش عوض میشد و از حال میرفت و همین ویژگی هم در سکانس پایانی فیلم «ماهی» را به یک سلاح علیه فضاییها در فیلم تبدیل کرد! «خپیت» به دلیل ممنوعیت از ازدواج با دختر مورد علاقهاش، از سیاره خود به زمین تبعید شده بود.
♦ کاکادو | کارگردان : تهمینه میلانی | 1373
مختصات فیلم | یک سال بعد از فیلم ابوالحسن داوودی که در آن ایده تبعید یک موجود فضایی به زمین دستمایه روایت فیلم شده بود، تهمینه میلانی هم سراغ همین ایده رفت و در فیلمنامه «کاکادو» ماجرای استاد دانشگاهی را روایت میکند که از سیارهای به نام «کاکادو» به زمین تبعید شده است. بر اساس ایده میلانی «کاکادو» نام سیارهای است، که طرفداران محیط زیست در آن زندگی میکنند و کسانی را که سطح این سیاره را آلوده کنند، برای تنبیه به زمین تبعید میکنند. فیلم به ارتباط این موجود فضایی با آدمها، بهخصوص با گلنار دخترک ۸ ساله یک خانواده تک فرزند میپردازد و از این منظر فیلم حال و هوایی کودکانه هم پیدا کرده است. فیلم در جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان توانست دو لوح تقدیر را برای میلانی و همسرش محمد نیکبین بهعنوان تهیهکننده، به همراه بیاورد و بعد از آن هم در چند جشنواره فیلمهای کودکان در خارج از کشور شرکت کرد. جلووههای ویژه «کاکادو» هم در سیزدهمین جشنواره فیلم فجر دیپلم افتخار را کسب کرد.
کاراکتر ویژه | استاد دانشگاهی که از سیاره «کاکادو» تبعید شده است، در ابتدای داستان فیلم یک کاراکتر نامرئی است و هیچکس نمیتواند او را ببیند. گلنار دختری است که میتواند با این کاراکتر نامرئی ارتباط برقرار کند و دوستیای که میان آنها شکل میگیرد، خط اصلی داستان را تشکیل میدهد. کاکادو بنابر آنچه در فیلم روایت میشود، آرامآرام بهواسطه تعذیه با غذاهای زمینی، مرئی و قابل مشاهده میشود. ایدهای که میلانی برای بیان دانشگاهی این کاراکتر داشته، کمی آن را عجیب و غریب کرده است. این کاراکتر فضایی که گویی در سیاره «کاکادو» عهدهدار تدریس زبان زمینیها به اهالی آن سیاره است، بسیار لفظ قلم صحبت میکند و این ویژگی کمی از ابعاد فانتزی آن کم کرده است. ایده اصلی «کاکادو» حفظ محیط زیست است.
♦ سیزده گربه روی شیروانی | کارگردان : علی عبدالعلی زاده | 1382
مختصات فیلم | عبدالعلیزاده فیلمنامه این اثر خود را با همراهی دو فیلمنامهنویس دیگر به سرانجام رساند اما ایده محوریاش از آن خودش بود. اینکه سرزمینی خیالی را خلق کند و براساس فرهنگ و رسومی خیالی، فضای داستانش را سروشکل دهد. براساس این ایده در سرزمینی به نام «سومارای» که در جایی خارج از سیاره زمین قرار دارد، فرمانروا با اهریمن پیمان میبندد تا در برابر کمک به فرزنددار شدنش، شوهر اولین دخترش را اهریمن انتخاب کند. اهریمن در سودای تصاحب فرمانروایی، مردی ترسو به نام عودکا را برای همسری دختر فرمانروا برمیگزیند تا بتواند او را به راحتی شکست دهد. داستان فیلم اما از جایی آغاز میشود که عودکا به سیاره زمین فرار میکند و سالها بعد فرستادهای برای بازگرداندن او، راهی کره زمین میشود. فضای کلی داستانهایی که در سینمای ایران در ارتباط با فضاییها نوشته شده است، غالبا از همین جنس است، مسافری که به دلیلی چه با اجبار و یا به اختیار، راهی کره زمین شده و حالا باید بازگردد.
کاراکتر ویژه | رامو یکی از شخصیتهای تخیلی فیلم «سیزده گربه روی شیروانی» است که از سرزمینی ناشناخته آمده است، از همان سرزمینی که اشاره کردیم «سومارای» نام دارد و عودکا از آن فرار کرده است. رامو همان مأموری است که سالها بعد، به زمین اعزام شده است تا ردی از عودکا پیدا کند و ایفای نقش او را محمدرضا گلزار در این فیلم برعهده داشته است. عبدالعلیزاده در مقام کارگردان البته برخوردی استعاری با همه شخصیتها داشته و رامو هم از این قاعده مستثنی نیست. او که گاهی به شکل انسان و گاهی گربه درمیآید در مسیر خود یکی مانع جدی هم دارد و آن نماینده اهریمن است که قرار است جلوی موفقیتش در این مأموریت را بگیرد؛ چیزی شبیه نبرد خیر و شر!
♦ مسافران | کارگردان : رامبد جوان | 1388
مختصات سریال | پیمان قاسمخانی که بارها در طراحی و نگارش فیلمنامههای خود از ایده ورود یک غریبه به جمعی ناهمخوان استفاده کرده بود و برمبنای آن هم موقعیتهای کمدی جذای خلق کرده بود، در «مسافران» این ایده را با تخیل در هم آمیخت و این بار جمعی از اهالی فضا را به زمین آورد تا در تقابل میان انتظارات آنها از دنیای اطراف و آنچه بهصورت واقعی در زندگی اهالی زمین جریان داشت، داستانهای خود را روایت کند. جالب اینکه این مسافران فضایی مأموریت دارند تا جهان را از خطر زمینیها محفوظ نگه دارند و برمبنای همین ایده هم قاسمخانی بخش زیادی از رفتارهای فردی و جمعی انسانها را زیر تیغ نقد برد. به قاعده دیگر سریالهای چند قسمتی، در این مجموعه هم، هر بار شاهد داستانی متفاوت از ارتباط میان این مسافران فضایی با ساکنان زمین بودیم و «کنفدراسیون راه شیری» عنوان مرکزی تخیلی بود که در پایان هر قسمت، کاراکتر بهرام به نمایندگی از مسافران، گزارشی را از وضعیت زمین به آن ارسال میکرد.
کاراکتر ویژه | مجموعه «مسافران» کاراکترها و شخصیتهای جذاب بسیاری داشت و بخشی از جذابیت این مجموعه، اساسا به ترکیب بازیگرانش بازمیگشت. از فرخ با بازی حمید لولایی و فرید با بازی رامبد جوان گرفته که دو برادر زمینی هستند و میزبان مسافران فضایی میشوند تا ناهید با بازی سحر دولتشاهی، ستاره با بازی شقایق دهقان و حتی شهاب با بازی نصرالله رادش. در میان این کاراکترها اما بهرام با بازی حسن معجونی یکی از ویژهترین کاراکترها بود. کاراکتری که در پایان هر قسمت در خلوت خود گزارشی مشروح از آنچه در زمین مشاهده کرده بود را باید برای کنفدراسیون راه شیری ارسال میکرد و بخش عمدهای از بار طنز سریال هم بردوش همین نریشنهای پایانی او بود. معجونی اجرایی درخشان در این نقش داشت.
♦ یک فراری از بگبو | کارگردان : هاتف علیمردانی | 1390
مختصات فیلم | ایده فیلم درباره سیاره بسیار کوچکی است که پشت سیاره «مشتری» از دید بسیاری از ستارهشناسان پنهان مانده است. این سیاره «بگبو» نام داشت و بنابر قصه فیلم، حاکمی ظالم در آن حکمرانی میکرد. «الکونگوها» نام ساکنان این سیاره بود که مجبور بودند تمام اوامر پادشاه را اجرا کنند و ایده علیمردانی برای به تصویر درآوردن حکومت تمامیتخواه این پادشاه، استفاده از علی صادقی در نقش تمامی اهالی بگبو بود. یکی از این شخصیتها که توسط پادشاه تنبیه میشود، تصمیم به فرار از این سیاره میگیرد و همین تصمیم او را در مسیر سفر به زمین قرار میدهد. همانطور که اشاره کردیم، بخش عمدهای از داستانهای مرتبط با موجودات فضایی در فیلمهای ایرانی در قالب همین ساختار شکل گرفته و معمولا شاهد سفر یک کاراکتر فضایی به زمین هستیم. بخش عمدهای از شوخیها و موقعیتهای مفرح فیلمها هم معمولا مربوط به نوع مواجهه آنها با عادتهای زمینه و رفتارهای انسانی میشود. در روایت علیمردانی هم از همین کلیشه استفاده شده است.
کاراکتر ویژه | علی صادقی در فیلم «یک فراری از بگبو» هم نقش پادشاه سیاره بگبو را ایفا کرده است و هم نقش همه ساکنان این سیاره را که یکی از آنها به زمین فرار میکند و نام فرزین را بر خود میگذارد. بخشهایی از قصه فیلم بهخصوص در دو فصل ابتدایی و انتهایی در سرزمین بگبو روایت میشود و علی صادقی در این سکانسها بهعنوان پادشاه این سیاره سختگیر به تصویر در میآید. او یک پادشاه دیکتاتور است که سخنرانیاش برای اهالی بگبو، که همه شبیه به هم هستند، یادآور سخنرانیهای هیتلر است. او به زبانی عجیب و غریب حرف میزند و گفتههایش زیرنویس میشود تا بیننده بداند چه میگوید. صادقی در بخش عمدهای از فیلم اما یک مسافر فضایی ساکن زمین است.
♦ چه خوبه که برگشتی| کارگردان : داریوش مهرجویی | 1391
مختصات فیلم | در ترکیب فیلمهایی که در این پرونده به مرور گذاشتهایم، «چه خوبه که برگشتی» یکی از غیرفانتزیترین و غیرتخیلیترین آثار است. اساسا میتوان گفت داستان فیلم آنقدر ساده و سرراست است که نمیتوان آن را در دسته فیلمهای فانتزی قرار داد. اما ایدهای در داستان فیلم وجود دارد که آن را با سوژه پرونده ما مرتبط میکند. ماجرا از جایی شروع میشود که دندانپزشکی به نام فرزاد با بازی حامد بهداد پس از سالها از آمریکا به ایران بازمیگردد. خانه او در ساحل دریای خزر، نزدیک به خانه بهترین دوستش یعنی کامبیز با بازی رضا عطاران است. کامبیز در خانهتکانی شی عجیبی را پیدا میکند که آن را به فرزاد هدیه میدهد اما با اصرار خالهاش که فردی خرافاتی است این شی را پس میگیرد. نکته ماجرا این است که آنها معتقدند این شی، از جانب فضاییها به زمین آماده است و توانمندیهای خارقالعادهای دارد! همین نگاه خرافاتی باعث شکلگیری اختلافاتی میان این دو دوست قدیمی میشود.
کاراکتر ویژه | واقعیت این است که هر دو کاراکتر فرزاد و کامبیز را باید شخصیت اصلی داستان «چه خوبه که برگشتی» دانست. بخش عمدهای از داستان فیلم در فضای رفاقت و البته درگیری میان این دو شکل میگیرد. حامد بهداد و رضا عطاران، احتمالا بهترین انتخابهایی بودند که داریوش مهرجویی میتوانست برای ایفای نقش این دو کاراکتر انتخاب کند. هر چند ایده اصلی فیلم «چه خوبه که برگشتی» پوچ بودن تمام این تقابلهاست اما آنچه تبدیل به برگ برنده فیلم شده است، اجرای درست، جذاب و البته سرگرمکننده این کلکلهای دوستانه است. شی فضایی در داستان فیلم، نقش ویژهای را بازی میکند و اساسا جرقه اولیه اختلاف میان این دو دوست با همین شی فضایی و باورهای خرافی نسبت به قابلیتهای آن رقم میخورد.
♦ تورنادو | کارگردان : سید جواد هاشمی | 1397
مختصات فیلم | یکی از لوازمی که سید جواد هاشمی برای پیشبرد ایده خود در راستای احیای تولیدات فانتزی در سینمای کودک و نوجوان به آن نیاز داشت، تأمین تجهیزات و سرمایه لازم برای فراهم آوردن پروداکشنهای عظیم بود. در همین راستا هم او به فرمولی برای تولید رسید تا بر مبنای آن سکانسهای لازم برای تایم طولانیتر از یک فیلم را با امکانات موجود ضبط میکند و بعدها نسخههای متعدد و دنبالهدار از آن ارائه میکند. فیلم «جزیره فضایی» که همین روزها به تازگی روانه پرده سینماها شده است، در واقع قسمت دوم همین فیلم «تورنادو» به حساب میآید که فرآیند ساخت آن با همین فرمولی که به آن اشاره شد، طی شده است. فیلم در قسمت اول روایت سفر اتفاقی چند نوجوان به یک سیاره دیگر را روایت میکند که در قالب آن با ساکنین آن سیاره آشنا میشوند و آنچه در قسمت دوم یا همین «جزیره فضایی» شاهد هستیم، داستانی مرتبط با همین اهالی را روایت میکند.
کاراکتر ویژه | فیلم داستان پروفسوری را روایت میکند که موفق به ساخت یک رستوران شده است. رستورانی که در نهایت به یک سفینه تبدیل میشود. اکبر عبدی ایفاگر نقش این پرفسور است که البته نمیتوان گفت نقشآفرینی ویژهای در این فیلم داشته است. کاراکترهای اصلی فیلم «تورنادو» چهار نوجوان هستند که با ورودشان به قصه و با شیطنت آنان، این سفینه مقداری زودتر از موعد به پرواز درمیآید. سفینه در نهایت به فضا رفته و در یک سرزمین ناشناخته فرود میآید. و نوجوانان به دردسر بزرگی میفتند و رازهای عجیبی را کشف میکنند ولی برای حفظ جانشان رازها را رها میکنند و به زمین باز میگردند. هم در «تورنادو» و هم در «جزیره فضایی» میتوان گفت قهرمان اصلی داستان همین بچهها هستند.
♦ روزی روزگاری مریخ | کارگردان : پیمان قاسمخانی و محسن چگینی | 1401
مختصات سریال | ایده اولیه «روزی روزگاری مریخ» همان فرمول آشنا در آثار پیمان قاسمخانی، یعنی قرار گرفتن یک غریبه در جمعی ناآشناست. فرمولی که پیشتر در عرصه سریالهای کمدی هم با «شبهای برره» و یا «قهوه تلخ» آن را آزموده بود و اینبار برای رسیدن به فضایی متفاوت ترجیح داده است شخصیت اصلیاش را از زمین راهی مریخ کند. داستان این سریال از زندگی متلاطم ناصر در زمین آغاز میشود و در ادامه متوجه مواجهه او با بیماری سرطان میشویم. با پیشنهاد یک دکتر، او حاضر به انجماد میشود تا زمانی که راه درمان بیماریاش کشف شد، از خواب بیدار شده و درمان شود. او اما 300 سال در حالت انجماد باقی میماند و زمانی به هوش میآید که نوادگانش ساکن مریخ شدهاند و حالا بهعنوان یک مهمان به جمع آنها ملحق میشود. واقعیت این است که سریال «روزی روزگاری مریخ» هم در خلق موقعیتهای کمدی و هم در استفاده نمادین از فضای داستان برای طرح گزارههای انتقادی، از تجربههای موفق در سریالسازی طنز بوده است.
کاراکتر ویژه | در ترکیب شخصیتهای اصلی داستان «روزی روزگاری مریخ» به سختی میتوان دست به انتخاب زد و یکی را برگزید. ناصر با بازی سام درخشانی بهخوبی توانسته است آن عنصر غریبه را نمایندگی کند اما خلاقیت بیشتر قاسمخانی هم در مرحله نگارش متن و هم در کارگردانی و اجرا، خلق شخصیتهای ساکن مریخ است. اوج این خلاقیت در شخصیتپردازی را هم میتوان در کاراکتر لونا با بازی ویشکا آسایش و اسی با بازی امیر نوروزی دید. با این حال در پروندهای که مختص موجودات فضایی است، اجازه دهید انتخاب ویژهمان هم به جای انسانهای ساکن فضا، یک ربات خدمتکار باشد! کاراکتر 67 با بازی بهادر مالکی، یک ربات است که در ویژگیهای انسانی چیزی کم ندارد و میتوان آن را یکی از ویژهترین کاراکترهای سریال لقب داد.