«کشتارگاه» آغازی درگیرکننده و پر تعلیق دارد، آغازی که مخاطب را آماده ی ورود به ماجرایی دلهره آور می کند؛ نشانه های دلهره ، از همان نام فیلم شروع می شود و سپس پیدا شدن سه جسد در کنار لاشه های آویزان در سردخانه ی یک کشتارگاه حاشیه ی شهر.
از نظر فنی هم کارگردانی با فضاسازی توسط نور و زاویه دوربین و دکوپاژ ، بر تنش ماجرایی که با پیدا شدن اجساد آغاز شده ، می افزاید. حسن پورشیرازی، مانی حقیقی و امیرحسین فتحی هم هماهنگ با فضا و ماجرا، بازی های قابل قبول و مناسبی دارند.
مجموعه ی این عناصر ، دقایق آغازین کشتارگاه را به اثری دیدنی و تاثیر گذار تبدیل کرده است. ورود خانواده قربانیان (دختر و پسر جوان) و اصرار بر ماندن کنار کشتار گاه تا یافتن گمشدگان این جنایت، بر درگیری و دلهره می افزاید.
چنین تعلیقی در دسته بندی فیلمنامه های مطرح جهان ، از جمله تعلیق های جذاب و مخاطب پسند است. زیراکه مخاطب بر وضعیت موجود و زیر و بم ماجرا آگاه است و می تواند از زاویه ی دانای کل ، به سنجش رفتار طرفین قاتل و مقتول پرداخته و شاهد افت و خبرهای ماجرا باشد.
با سکانس مشخص شدن دلایل مرگ قربانیان در یخچال سردخانه، اما شرایط کمی متفاوت می شودوزمانی که مساله ی قاچاق ارز (دلار) مطرح می شود، دلایل پیگیری های مجدانه دختر (با بازی باران کوثری) و عدم شکایتش به مراجع رسمی ، آشکار می شود.
در واقع فیلمنامه از یک ساختار مناسب مهندسی شده برخوردار است که آشکار شوندگی سطح به سطح اطلاعات ، عاملی برای جذابیت و تعلیق آن می شود.
عباس امینی به عنوان کارگردان با ساختن کشتارگاه گام مهمی در فیلمسازی برداشته است و در خلق سکانس های تاثیر گذار ، موفق عمل کرده است.
از دیگر سکانس های موفق کشتارگاه ، موقعیت بازار دلار و چالش و گریزهای این سکانس است.