ویشکا آسایش در دوازدهمین قسمت برنامه «روب رو» مهمان استودیو فیلمنیور مدیا بود. او در این گفت وگو به مرور اجمالی کارنامه اش پرداخت و نکات جالبی را از زمان حضورش در پروژه های مختلف روایت کرد. مروری داریم بر مهمترین بخش های صحبت های آسایش در این گفت وگو.
♦ اگر دوباره به عقب برگردم ، بازهم بعد از بازی در سریال امام علی (ع) بازیگری را موقتا رها می کردم و برای ادامه تحصیل می رفتم ، اما اینبار شاید دیگر طراحی صحنه نمی خواندم.
♦ بخشی عمده ای از اتفاقاتی که الان برای من می آفتد را مدیون همان پنج سالی هستم که برای تحصیل یه لندن رفتم. اتفاقاتی که در آن دوره تجربه کردم و چیزهایی که یاد گرفتم صددرصد روی ویشکایی که امروز می بینید تاثیر گذاشته است.
♦ روز اولی که برای فیلمبرداری سر صحنه سریال «امام علی» (ع) رفتم ، همین که لباس های قطام را برتن کردم، انگار وارد یک فضای خیالی شدم . از همان لحظه همه چیز برایم مثل یک بازی شد.
♦ روزیکه برای نقش «قطام» تست گریم دادم ، همزمان با من سه نفر دیگر هم تست شدند. بنابراین تا زمانی که جلوی دوربین نرفته بودم ، دائم این حس را داشتم که احتمال دارند مرا نخواهند و بیرونم کنند. به خاطر همین تمام تلاشم را کردم که خوب گوش بدهم و خوب کارم را انجام بدهم.
♦ در ساحره از ابتدا قرار نبود نقش عروسک را بازی کنم. اما من پایم را توی یک کفش کردم که نقش عروسک را به من بدهید. گفتند نه تو نمی توانی چون ما میخواهیم بازیگری بیاوریم که حرکت های عروسکی بلد است. گفتم من می توانم انجامش دهم . قبول نکردند. تا اینکه در یکی از سکانس های فیلم که ما در حال تمرین تئاتر هستیم من یکسری حرکت عروسکی انجام دادم که آقای میرباقری دیدند و گفتند که تو که بلدی و اینطوری شد که نقش عروسک هم بازی کردم.
♦ در همان سال ها در چند کار به عنوان طراح صحنه کار کردم دیدم دارم وقتم را تلف می کنم.چون آن سیستمی که من در لندن یاد گرفته بودم از نوع برنامه ریزی تا….اینجا اتفاق نمی افتاد. چیزی که از من می خواستند این بود که حالا برویم یه خانه ای ببینیم و با هر آنچه که آنجا موجود است صحنه را آماده کنیم. این دیگر طراحی صحنه نبود بلکه چیدمان بود برای همین این کار را هم کنار گذاشتم.
♦ اولین بار که فیلمنامه «ورود آقایان ممنوع» را خواندم ، آنقدر جذب فیلمنامه شدم و در زمان خواندنش می خندیدم و لذت می بردم که به هیچ چیزی جز بازی در این نقش فکر نمی کردم. اینکه از پسش برنیام یا هر چیز دیگه ای . بلافاصله کار را قبول کردم.
♦ بعد از ورود آقایان ممنوع تا مدت ها به من کارهای مشابه پیشنهاد می شد. خاطرم هست سناریوی برایم آمد که در آن یک خانم دکتری بودند که در بیمارستان کار می کرد و از مردها خوشش نمی آمد. به آنها گفتم اینکه همان دارابی است فقط اینجا دکتر شده است.
♦ وقتی با رضا عطاران و مهران مدیری کار میکنی کلا خوش می گذرد. هر دو یک ویژگی مشترک دارند اینکه در کمدی اضافه کاری را دوست ندارند.
♦ از اینکه چهره ام را زشت کنند ابایی ندارم. به شرط اینکه منطقی پشت آن باشد. یعنی این تغیر چهره کارکرد دراماتیک داشته باشد. مثل «ورود آقایان ممنوع» و « نهنگ عنبر».
♦ نمی دانم بعد از ورود آقایان ممنوع درست بود در فیلم «برف روی کاج ها » نقش دو قبول کردم یا نه ، حتی اگر به عقب هم برگردم باز نمی توانم جوابی براش پیدا کنم. چون من فیلم پیمان معادی را دوست داشتم و علاقه مند بودم که در آن حضور داشته باشم.
♦ دوست داشتم با رضا میرکریمی کار کنم. می دانستم نقشم در «نگهبان شب» نقش تاثیر گذاری نیست ، اما از فضای کار خوشم آمد و به عنوان بازیگر مهمان در چند سکانس آن بازی کردم.
♦ خانم دارابی از سه شخصیت واقعی الهام گرفتم. یکی مدیر مهد کودکم در دوران بچگی ، یکی مدیرمدسه ای که مادرم در آن کار می کرد که خیلی سختگیر بود و ناظم مدرسه مان در دوران راهنمایی.
♦ گورکن فیلم سختی بود و برای آن خیلی زحمت کشیدم. وقتی به خاطر کرونا و… اکران نشد و روی پرده دیده نشد خیلی اذیت شدم.
♦ جایزه بین المللی لذت زیادی دارد برای اینکه تو متوجه می شوی توانستی آنقدر خوب بازی کنی که بتوانی با آدم هایی دیگر که دارای فرهنگ و زبان متفاوتی هستند ارتباط بگیری.
دیدگاهها 1