شاید هر چند سال یکبار این اتفاق را در سینمای ایران شاهد باشیم که از دل فیلمهای کمدی، یک شخصیت ملموس و دوست داشتنی نمایان شود و خودنمایی کند.
اما، کاراکتر ارژنگ صنوبر با بازی رضا عطاران در «نهنگ عنبر»، از جنس همین نوع نقشهاست. اگرچه این کاراکتر همانند بسیاری از نقشهای کمدی در سینمای ایران، مهجور ماند، اما تعدادی از منتقدان که در زمان اکران، از فضای این فیلم خوششان آمد، بر این باور بودند که یکی از نقاط قوت فیلم، نقش متفاوت رضا عطاران و بازی روان و یکدست او خصوصا در فصل دوم یعنی دوران جوانی است.
عطاران این بار کنترل شدهتر از کمدیهای قبلیاش بازی کرد و با استفاده مناسب از حرکات بدن و میمیک صورت، به خوبی توانست آن سادگی و بلاهت و شیطنت های بامزه ارژنگ را در دهههای مختلف زندگی اش نشان دهد.
شخصیت ارژنگ نیز به دلیل موقعیتهای پر فراز و نشیب و چالش زایی که در طول فیلم مواجه میشد، از پتانسیلهای زیادی برای ارتباط با مخاطب برخوردار بود.
همین که یک جوانِ بازیگوش و مو فرفری با شلوار دمپا گشاد، در دهه 60 و در بحبوحه شروع جنگ، یواشکی و دور از چشم دیگران فیلم ویدئویی میبیند و نوار کاست پر میکند و یواشکی با دختر مورد علاقهاش قرار میگذارد، میتواند به خودی خود تصاویر جالبی از موقعیتهای حساسِ آن دوره باشد.
اما همه چیز تنها به اینجا ختم نمیشود! اوجِ موقعیتهای چالش برانگیز این شخصیت، از نیمه دوم به بعد، با مهاجرت معشوقه ارژنگ و درهم شکستن امیدهایش اتفاق میافتد و شاید با پشت سر گذاشتن موقعیتهای حساس و کمدی، شخصیت او شکل می گیرد و تجربه های متفاوت ارژنگ برای مخاطب جالب به نظر می رسد.