چهره ساعد سهیلی میدان تناقضها، تردیدها و پیچیدگیهای اخلاقی است. او میتواند پسری ساده و سودایی در پی عشقی ممنوعه باشد یا جنایتکاری پریشان و حتی سردسته یک گروه تروریستی. بازیگری که پیشرفت بسیار بزرگی در دهه نود داشت و کاراکتر سینمایی خود را شکل داد.
بهنام شریفی: ساعد سهیلی اولین بار توسط پدرش سعید سهیلی به سینمای ایران معرفی شد. برای اولین بار در کنار حمید فرخ نژاد و پولاد کیمیایی در «گشت ارشاد» مشهور شد و کم کم در سینمای ایران جا افتاد.
صابر «چند متر مکعب عشق» اولین نقشی بود که نشان داد سهیلی میتواند به عنوان یک بازیگر مستقل و ششدانگ عمل کند. جوانی عاشق که فرجامی تلخ داشت. سهیلی بعد از همکاری با «مسعود کیمیایی»، «امیر ثقفی» و «ابوالحسن داودی» آماده شد تا شاه نقش کارنامهاش را بازی کند.
شهاب «پل خواب» سخت ترین و پیچیدهترین نقشآفرینی سهیلی است. فیلمنامه «اکتای براهنی» بر اساس برداشتی آزاد از جنایات و مکافات داستایفسکی نوشته شده بود. شهاب در میان تردیدها و شرایط سخت و پیچیدهی پیرامونش کم کم مرز میان عینیت و ذهنیت را گم میکند. چهره ترس خورده سهیلی به خصوص در سکانس جنایت یکی از عوامل موفقیت فیلم شد.
مرتضی «مالاریا» عاشقی بود که می خواست با عشقش خارج از جامعه پیرامونش زندگی کند و باز هم فرجامی تراژیک پیدا میکرد. امیر علی «لاتاری» متفاوتترین عاشق کارنامه سهیلی بود. او عاشق دل خسته ای بود که عشقش را از دست رفته میدید. بر خلاف عاشقهای قربانی فیلمهای قبلی او زنده ماند تا انتقام عشقش را بگیرد. گریههای سهیلی و بده بستان عاطفیاش با هادی حجازیفر رنگ تازهای به روایت داد.
سهیلی در «روز صفر» سعید ملکان دومین نقش بسیار سخت کارنامهاش را ایفا کرد: بازی در نقش عبدالمالک ریگی. نقشی که مابهازای واقعی داشت و پیش از این در «شبی که ماه کامل شد» هم به تصویر کشیده شده بود. سهیلی خشونت، بدویت و بیمنطقی کاراکتر را به خوبی پرورده کرد و توانست از پس ایفای نقش بربیاید.
ساعد سهیلی به خوبی توانسته در مرز میان سینمای عامه پسند و سینمای متفاوت حرکت کند، پایش را روی مین قضاوتهای این و آن بگذارد و نظر مردم و صاحبنظران را جلب کند. او با ادامه همین روند میتواند ستاره – بازیگر دهه آینده سینمای ایران نیز بماند.