مینو شریفی و سجاد بابایی، بازیگران جوان سریال «خسوف» در ششمین شب نوروز 1401 مهمان برنامه «روبرو» بودند. آنها در این گفتوگو از کارنامه بازیگری و موفقیتهایشان پیش از «خسوف»، چگونگی انتخاب و همکاری با مازیار میری و همایون اسعدیان، دلایل موفقیت سریال، همکاری با محمدحسین مهدویان و … گفتند. بخشهای مهمی از صحبتهایشان را مرور میکنیم.
♦ مینو: اولین اتفاقی که در بازیگری افتاد سر فیلم کوتاه «آینههای پریده رنگ» بود. من قبلش تجربه بازیگری نداشتم و ده روز قبلش تازه از پایاننامه ارشدم در رشته عمران دفاع کرده بودم. وقتی بازیگری اتفاق افتاد فکر کردم بروم تجربهاش کنم و ببینم قرار است چه اتفاقی بیفتد.
♦ سجاد: ابتدا رشته مهندسی میخواندم اما انصراف دادم تا کارگردانی سینما بخوانم. فیلم کوتاه هم باب کوتاهی شد برای اینکه فیلم سینمایی بلند کار کنم. فیلم «جنایات» به تهیهکنندگی مرتضی فرشباف نقطه ورود من به سینما بود و بعدش در فیلم «تومان» بازی کردم.
♦ مینو: برای من که کرد هستم از هر لحاظ بازی در فیلم «درخت گردو» موقعیت مناسبی بود. چون از یک طرف مصائب کردها را به نمایش میگذاشت و از طرف دیگر کار کردن با محمدحسین مهدویان، پیمان معادی و … تجربهای تکرار نشدنی بود. آن شبی که کاندیداها اعلام شدند و اسم من برای فیلم درخت گردو بین بازیگران مکمل زن بود خیلی خوشحال و هیجانزده شدم. روز اختتامیه قلبم داشت میایستاد.
♦سجاد: بازی در فیلم «مرد بازنده» برایم شانس بزرگی بود. محمدحسین مهدویان بازیام را در «خسوف» دید و انتخابم کرد. مهدویان خیلی انسان تیزبینی است و خیلی خوب همه چیز را میشنود و خوب میبیند. از ابتدا ارتباط خوبی با بازیگر ایجاد میکند. فرقی برایش ندارد نقش کوچک باشد یا نه همه را به یک اندازه میبیند.
♦ مینو: مهدویان از همان ابتدای کار میداند چه میخواهد و کاملا به آنچه از بازیگرش انتظار دارد مسلط است. این خیلی اهمیت دارد. به بازیگر اعتمادبنفس میدهد، به همه چیز نظارت دارد. فقط اینطور نیست که بنشیند پشت مونیتور.
♦ سجاد: از همان ابتدای کار «مرد بازنده» با جواد عزتی ارتباط خیلی خوبی برقرار کردم. کاری با کاراکتر میکند که خیال میکنی بازیگری راحتترین کار دنیاست. نقش را برای خودش میکند و به تو در جایگاه بازیگر نقش مقابل، ارتباط خوبی میگیرد. واقعا خیلی لذت بردم از بازی کردن کنار او.
♦مینو: من دیر به گروه «خسوف» اضافه شدم. درواقع بعد از «درخت گردو» خیلی سخت میتوانستم انتخاب کنم. برنامهام این بود که فعلا باید کار سینمایی کنم و اصلا به سریال فکر نمیکردم. ابتدا نپذیرفتم اما کار کردن با آقای میری برایم وسوسهکننده بود و وقتی بعد از دو ماه آنها را دیدم نظرم عوض شد.
♦ سجاد: اولین روزی که قرارداد بستم اقای اسعدیان بهم گفت سجاد نگران نباش تو میتوانی. این فضای اعتماد تا پایان سریال با من بود. حضور در «خسوف» یکی از شانسهای بزرگ ما بود. چون هم عهدهدار نقشهای پررنگی بودیم و هم این حس اعتماد انرژیمان را دو چندان میکرد.
♦ سجاد: وقتی فیلمنامه را خواندم مطمئن بودم وقتی ساخته شود مردم آن را دوست دارند. شک نداشتم که قرار است سریال دلپسندی از آب دربیاید.
♦ مینو: مطمئن بودم عموم مردم «خسوف» را دوست خواهند داشت. فضای عاشقانهای داشت و عاشقانه بودن یک قصه همیشه مورد علاقه مردم است. ضمن اینکه بعد اینکه قرار بود کاراکترهای جوانی ببینیم که قصه را جلو میبرند و این امتیاز خوبی بود.
دیدگاهها 2