پژمان جمشیدی در سومین شب نوروز 1401 مهمان برنامه « روب رو» بود. او در این گفت وگو از دوران فوتبالیست بودنش و حضور در تیم فوتبال پرسپولیس حرف زد و درباره اینکه چطور شد به بازیگری علاقه پیدا کرد نکاتی را مطرح کرد . صحبت درباره فیلم های پرفروش کارنامه بازیگری اش و اینکه چطور مورد اعتماد کارگردانان برای ایفای نقش های جدی قرار گرفت. بخش دیگری از این گفت وگو بود که در اینجا به شکل فهرست وارد فراز های مهم صحبت های او را مرور می کنیم.
♦ زمانی که سریال پژمان را بازی می کردم اصلا بازیگری برایم جدی نشده بود و به ادامه حضور در این کار فکر نمی کردم. اما در ادامه وقتی که کار پخش شد ناخودآگاه در این مسیر افتادم. دقیقا مثل آدمی که وسط یک رود افتاده و جریان آب او را با خودش می برد من هم در این مسیر افتادم.
♦ از ابتدا قرار نبود نقش «پژمان» را بازی کنم، یکبار پیمان قاسمحانی گفت اگر این نقش را یک فوتبالیست بازی کند، امکان شوخی های بیشتری مهیاست. بعد از مدتی پیشنهاد داد که خودم این نقش را بازی کنم. حقیقتش وقتی این ماجرا مطرح شد استرس گرفتم چون به خاطر سابقه ورزشی ام می ترسیدم که اگر کار خوب درنیاید، همه چیز خراب می شود که خوشبختانه پژمان خوب از کار درآمد.
♦ خودم معتقدم «پژمان» را خوب بازی نکردم چون کامل خودم بودم، اما چون فیلمنامه و کارگردانی خیلی خوب بود ، ضعف های بازی من هم دیده نشد.
♦ یکی از غم انگیز ترین اتفاق های زندگی ام از دست دادن علی انصاریان و مهرداد میناوند بود. علی از همان دوران فوتبال هم با بازیگری حال می کرد ، اما دنبالش نبود. چون واقعا در پرسپولیس بازیکن محبوبی بود و همه دوستش داشتند.
♦ استرس شب بازی دربی در دوران فوتبالم با هیچ چیزی دیگری قابل مقایسه نیست ، حتی با سنگین ترین بازی ملی. چون ترس از قضاوت شدن بعد بازی حسابی ترسناک است .
♦ من هیچ تفاوتی بین نقش جدی و کمدی قائل نیستم و برای هر دو به یک اندازه انرژی می گذارم، معتقدم کاری که بلد هستی را باید به بهترین شکل انجام بدهی.
♦ من از سام درخشانی ممنون هستم که در سریال پژمان قبول کرد روبه روی یک فوتبالیست بازی کند و به من در این راه کمک کرد. خیلی ها ریسک بازی مقابل من را در آن سریال نپذیرفتند بنابراین همیشه از سام ممنون هستم که به من و گروه اعتماد کرد.
♦ اگر ماربه ازای نقشی که می خواهی بازی کنی در ذهن داشته باشی راحت می توانی از پس نقش بربیایی چه آن آدم آدم جدی و خشنی باشد چه بذله گو وشوخ.
♦ من هیچ وقت در این سال ها ارتباطم را با تلویزیون قطع نکردم، چون معتقدم با بازی در سریال های تلویزیونی می توان با دورافتاده ترین نقاط کشور که امکان دسترسی به سینما و… ندارند ارتباط گرفت.
♦ خیلی دوست داشتم با رضا عطاران همبازی شوم که این اتفاق در «شیشلیک» افتاد. به نظرم آقای عطاران چراغ سینمای ایران است و کار کردن با او واقعا لذتبخش بود.
♦ من در تئاتری به نام آن سوی آینه به کارگردانی و بازیگری علی سرابی بازی کردم که این نمایش قرار است بعد از نوروز در تالار وحدت مجدد اجرا شود. در این نمایش علی نقشی به نام دنیل را بازی می کند که من کلیت کاراکتر « فریبرز باغ بیشه» را از این نقش الهام گرفته ام.