بهنام شریفی: روند پیشرفت مهناز افشار در سینمای ایران اصلیترین ویژگی شخصیت او را پیش چشمانمان روشن میکند: « سختکوشی».
ستاره دهه هشتاد و نود سینمای ایران با «شورعشق» به مردم معرفی شد. شباهتش به خواننده- بازیگر مشهور پیش از انقلاب او را از ابتدا در مظان اتهام قرار داد. افشار انگار باید تاوان این شباهت و زیبایی را میداد. پس قدم به قدم پیش رفت و یکی از معدود ستارههای سینمای ایران در دو دههی اخیر شد که در کارنامهاش نام اکثر کارگردانهای مطرح دیده میشود.
بازیگری که هم میتوانست در فیلمهای جدی بدرخشد و هم با فیلمهای سینمای بدنه گیشهها را فتح کند. پس از اینکه در دهه هشتاد با «سالاد فصل» طبقه بازیگریاش را عوض کرد و با «سعادت آباد» سیمرغ بهترین بازیگر مکمل زن را گرفت، در دهه نود موفقیتش را ادامه داد.
دو رویا از دو فیلم کاملا متقاوت کاراکتر بازیگر-ستاره او را در دهه نود نشان میدهند: رویای «برف روی کاجها» و رویای «نهنگ عنبر». یکی زنی تودار و شکست خورده در عشق با سینهیی یخ زده که به دنبال گرمای عشق است و دیگری زنی برونگرا و گریزپا که نمیداند تنها یک مرد در این جهان میتواند برای او عاشقی کند.
چهرهی منعطف افشار میتوانست همزمان گرمترین و بیرونیترین حسها را منتقل کند و در عین حال با یک نگاه کوتاه و چشمانی نافذ ما را به جهان درونی یک زن پیچیده ببرد. شیرین «پل چوبی» زنی بود که نمیتوانست با مردی که روح خود را در گذشته دفن کرده، بماند. او رفت تا نادیده گرفته شدنش را به چشم نبیند.
ستاره سینمای ایران در سومین همکاریاش با فریدون جیرانی در «آشفتگی» نقش یک زن مرموز را بنا به جهان فیلم به درستی ایفا کرد تا نشان دهد میتواند مانند همه این شخصیتها از دوگانگی کاراکتر سینماییاش به بهترین وجه استفاده کند.
راضیه «قسم» یکی از متفاوت ترین نقشآفرینیهای کارنامه اوست. شخصیتی که میخواهد روی اصول خود بماند و سرآخر درمییابد که باید بهای زندگی و اجبارهایش را بپردازد. بازی افشار عامل اصلی موفقیت فیلم محسن تنابنده است.
مهناز افشار در تمام این سالها خودش را از زیرسایهی نگاههای سنگین و قضاوتهای خردکننده بیرون کشیده و با ترسیم کردن دو وجه کاملا متفاوت، دو نیمه از یک شخصیت را به ما نشان داده است: یک بازیگر و یک ستاره.