حسن فتحی از جمله کارگردانهایی است که ید طولایی در خلق شخصیتهای ماندگار تاریخی دارد. شخصیتهایی با ویژگیهایی خاص، که آنقدر خوب در دل قصه مینشینند که مخاطب هر طور شده به آنها همراه میشود و جایی را در ذهنش به آنها اختصاص میدهد. درست است که همه آثار تاریخی فتحی، درجه یک نیستند و قدرت ماندگار شدن ندارند اما خوب میداند باید برای جلب توجه مخاطبانش چه کار کند و برای شخصیتها چه میزان پیچیدگی و چه حجمی از عاطفه و مهربانی قرار دهد تا دلچسب به نظر برسند. او در «مست عشق» با چالشی جدی برای خلق شخصیتهای مولانا و شمس مواجه بوده. کوچکترین اشتباهی در معرفی این شخصیتها میتوانست اعتراضهای بسیاری را برانگیزد و موقعیتش را به عنوان کارگردان به خطر بیندازد. با این حال اما هم در شخصیتپردازی، هم انتخاب بازیگران و هم گریم و بازی گرفتن از آنها تمام توان خودش را به کار گرفته است.
به گزارش فیلمنیوز، حسن فتحی با اینکه سریالها و فیلمهای مهمی در کارنامه دارد اما عمده شهرتش به خاطر آثار تاریخی مهمی است که برجا گذاشته است. به بهانه اکران فیلم «مست عشق» و استقبال بسیار زیاد از این فیلم در روزهای اول اکران، مروری داریم بر مهمترین شخصیتهای تاریخی خلق شده توسط این کارگردان.
حیدر خوشمرام | حسین یاری| شب دهم | 1381
شخصیت اصلی سریال «شب دهم»، حیدر خوشمرام با بازی حسین یاری بود. یکی از لاتهای تهران قدیم که تمام وقتش در قهوهخانه و انواع اقسام شرطبندی میگذشت. برای شرطبندی سر از خانه خانهی فخرالزمان درمیآورد تا اموالی را بدزدد. بعد از علاقهمند شدن به او زندگیاش تغییر میکرد. حاضر میشد شرط برگزاری ده شب تعزیه را آنهم در شرایطی که حکومت وقت تعزیه گردانی را ممنوع اعلام کرده بود، بپذیرد. او با این عشق به مقام والا میرسید و جانش را از دست میداد. حسین یاری زمان بازی در نقش حیدر، بازیگر شناخته شدهای بود. در تلویزیون با «مردان آنجلس» به شهرت رسیده بود و در سینما هم برای «سرعت»، «دنیای وارونه» و «بلوغ»، بازیگر مطرحی به حساب میآمد. سال 1379 برای بازی در «بلوغ» دیپلم افتخار گرفته بود. حیدر خوشمرام نقطه مهمی در کارنامهاش شد.
فخرالزمان | کتایون ریاحی | شب دهم |1381
عشق حیدر به فخرالزمان عامل اصلی اتفاقهای سریال بود. فخرالزمان دختر تنها از نوادگان شاهزاده قجری بود که از دوازده سالگی پدر و مادر و برادرش را از دست داده و همراه عمهاش زندگی میکرد. او به جایگاهش فخر میفروخت و حاضر نبود هیچ خواستگاری را بپذیرد. فخرالزمان که در بچگی توسط فردی به اسم حیدر تعزیهخوان از مرگ نجات پیدا کرده بود از حیدر، پسر لاتی که به او ابراز علاقه کرده بود، میخواست به خاطر عشق او ده شب تعزیه برگزار کند. او در طول این ده شب عشق حیدر را باور میکرد و از زندگی قدیمی دست میکشید. ریاحی پیش از «شب دهم» با «پدرسالار»، «پس از باران»، «روزهای زندگی» «شام آخر» و … در اوج شهرت قرار داشت و «شب دهم» هم اتفاق مهمی در کارنامهاش بود.
حبیب پارسا | شهاب حسینی| مدار صفر درجه | 1386
«مدار صفر درجه» برههای از تاریخ معاصر را روایت میکرد که هم جنگجهانی آغاز شده و هم صهیونیزم در حال گسترش بود. سریال یک قصه عاشقانه را در بستر اشغال ایران و آلمان به تصویر میکشید. فتحی در «مدار صفر درجه»، روی تکامل تدریجی یک جوان خام دست گذاشته بود. حبیب پارسا بدون اینکه در جریان باشد اطرافش چه میگذرد صرفا به عنوان یک جوان محصل به فرانسه میرفت و در دانشگاه با دختری به نام سارا استروک آشنا میشد. دختری یهودی که دیگر نمیتوانست ادامه تحصیل دهد. حبیب برای نجات سارا خطرات زیادی را از سر میگذراند. شهاب حسینی پیشتر با بازی در «پلیس جوان» شناخته شده بود و برای «شمعی در باد» و «رستگاری در هشت و بیست دقیقه» در فهرست نامزدهای دریافت سیمرغ قرار گرفته بود. او با نقش حبیب به جایگاه مهمی دست پیدا کرد.
شهرزاد | ترانه علیدوستی | شهرزاد |1394
محور سریال «شهرزاد» بر اساس عشقهای نافرجام شکل گرفته بود. شخصیت شهرزاد از این جهت اهمیت داشت که با خیلی از دختران همدوره خودش متفاوت بود. او در دهه سی به دانشگاه میرفت و کتاب میخواند و حتی در عشق ورزیدن هم سبک و سیاق خودش را داشت. عاشقی بود که مجبور میشد برای نجات معشوق تن به زندگی با دیگری بدهد و روی عشقش سرپوش بگذارد. شهرزاد در کوران حوادث همهی آنچه در زندگی برایش اهمیت داشته را از دست میداد تا نهایتا مثل ققنوس از صفر متولد شود. ترانه علیدوستی از همان نوجوانی و با بازی در «من ترانه پانزده سال دارم» توجه همه سینماگران را به خودش جلب کرده بود. او زمانی به سریال «شهرزاد» رسید که دیگر به عنوان ستاره سینما شناخته میشد. با این حال شهرزاد شاه نقش کارنامه بازیگریاش شد.
بزرگ آقا | علی نصیریان | شهرزاد | 1394
بزرگ آقا مهره اصلی سریال «شهرزاد» بود و یک پدرخوانده واقعی به حساب میآمد. مردی قدرتمند، ظالم و به هماناندازه سیاستمدار. اما ظاهرش را حفظ میکرد و حرف زورش را طوری پیش میبرد که طرف مقابل راهی جز اطاعت پیدا نمیکرد. حتی دخترش که بزرگ آقا به شدت با او مهربان بود اجازه نداشت رای او را برگرداند. اهمیت شخصیت بزرگ آقا در سریال «شهرزاد» تا حدی بالا بود که داستان بلافاصله بعد از مرگ او افت کرد و تا پایان فصل دوم هم نتوانست سرپا شود. شخصیت بزرگ آقا آنقدر پیچیدگی داشت که آثارش تا پایان در سریال باقی ماند. بعد از نقش حاج یونس فتوحی سریال «میوه ممنوعه» کسی فکرش را نمیکرد نصیریان مجددا بتواند قله بلند دیگری را فتح کند. او با شخصیت بزرگ آقا موفق شد اثر ماندگار دیگری برجا بگذارد.
قباد | شهاب حسینی | شهرزاد | 1394
قباد با اینکه ابتدای سریال مورد خشم همه قرار داشت اما به مرور زمان به یکی از جذابترین شخصیتهای سریال «شهرزاد» بدل شد و در پایان سریال به خاطر مرگ این شخصیت، جنجال زیادی به پا شد. قباد به عنوان یک مرد منفعل بیتدبیر که مدام گوش به فرمان دیگران است و از خودش جنم و قدرتی ندارد معرفی شد. مردی که با همسرش رفتار نادرستی داشت و محبتی در زندگیاش دیده نمیشد. رفتهرفته با درگیر شدن به عشق شهرزاد تغییر رویه میداد اما باز هم نمیتوانست مستقل از بزرگ آقا زندگی کند. بعد از مرگ بزرگ آقا تمام تلاشش را کرد تا شهرزاد را به دست بیاورد. قباد شمایل یک مرد قدرتمند اما مغموم و عاشق را به درستی ایفا کرد و به خاطر عشقش همه چیزش را فدا کرد. قباد بعد از «مدار صفر درجه» یکی دیگر ا اتفاقهای مهم کارنامه حسینی بود.
مهدعلیا | مریلا زارعی | سریال جیران | 1400
با جرئت میتوانیم بگوییم بازی مریلا زارعی در نقش مهدعلیا یکی از بهترین بازیهای سریال بود. او مهربانی، جدیت، تظاهر و ریا را به خوبی درهم ادغام کرده و در هر موقعیتی به رنگی دیگر در میآمد. از همان ابتدا موضعش را مشخص میکرد که جز خودش هیچکس دیگری برایش اهمیتی ندارد و نه از روی علاقه که بیشتر از روی اهمیت جایگاهی که داشت میخواهد ناصرالدینشاه را تحت حمایت داشته باشد و حال ناخوش او را مداوا کند. او رفتار خوبی با زنان حرمسرا نداشت و آنها را وسیلهای برای گذران بهتر امور میدید. در مواجهه با ناصرالدین شاه خودش را به مظلومیت میزد و برای طلب منفعت از هیچکاری رویگردان نبود. مریلا زارعی با جایگاهی تثبیت شده در سینما و تلویزیون با این سریال توانست بار دیگر قدرت خودش را به نمایش بگذارد.
مولانا | پارسا پیروزفر | مست عشق | 1398
پارسا پیروزفر با گریم بسیار متفاوت در نقش مولانای فیلم «مست عشق» ظاهر شده. او را ابتدا در قامت مردی عالم که همه برای نشستن پای صحبتها و کلاس درسش از وادی دور و نزدیک سراغش میروند معرفی میشود اما هرچه بیشتر با شمس تبریزی مینشیند و به صحبتهایش گوش میدهد، زندگیاش دستخوش تغییر میشود و بیشتر به سمت شوریدگی و رهایی میرود. پیروزفر بیش از همه روی آرامش و وقار این شخصیت تمرکز کرده. او نه تنها با فرزندان که با شاگردان و مردم کوچه و بازار به مهربانی رفتار میکند و حرفهایش معقول و از سر تأمل است. در عینحال به موقع نسبت به ظلم واکنش نشان میدهد و اجازه نمیدهد کسی بی دلیل مورد ظلم قرار بگیرد. شمایل مولانا با بازی پیروزفر کاملا باورپذیر است و بر دل مینشیند.
شمس تبریزی | شهاب حسینی | مست عشق | 1398
شمس تبریزی اتفاق ویژای در زندگی هنری شهاب حسینی است. او در سومین تجربه همکاری با حسن فتحی، در قامتی کاملا متفاوت به میدان آمده است. شاید بتوان گفت بخش مهمی از جذابیت فیلم روی دوش بازی حسینی است. او توازن خوبی بین گریم سنگین روی صورتش با احساساتی که قرار است در بازیاش منتقل کند ایجاد کرده و لحن صحبت کردن و نگاه و حرکات صورتش را کاملا به خدمت نقش درآورده است. شمس بیمحابا حرف میزند و گرچه لحنش گهگاه گزنده است و رکگوییاش همه را به تعجب وا میدارد اما آنقدر عمیق و منطقی حرف میزند که همه جذبش میشوند. او هم در جایگاه یک بیابانگرد عارف و هم در جایگاه یک مرد عاشق که عشقی نافرجام را تجربه میکند، بهترین خودش را به نمایش گذاشته است.