بهرام رادان متولد ۸ اردیبهشت ۵۸ بچه شمرون است. بازیگری را وقتی آغاز کرد که تنها ۲۱ سال داشت آن هم با فیلمی که برای بازیگران اصلی اش خوش یمن بود.
پیش از او هم چند بازیگر با چشم رنگی در سینمای پس از انقلاب ظهور کرده بودند، اما ستاره اقبال گویا میخواست روی شانه این پسر بیست و یک ساله بنشیند.
«خاک من کجاست فتاح؟؟؟ خاکی که توش عشق جرمه؟ خاکی که جوونشو به جایی میکشونه که این همه مامور منتظرن تا مغزشو متلاشی کنن…» با این دیالوگ شاید بغض بسیاری از بچههای دهه پنجاه و شصت در سالنهای سینما شکست؛ چون آن زمان وضعیت جامعه به گونهای بود که دیالوگهای رادان در «آواز قو» به صدای اعتراض چند نسل تبدیل شده بود.
او پس از بازی در «شور عشق» برای دومین فیلمش نامزد دریافت بهترین بازیگر نقش اول مرد خانه سینما شد و خیلی زود اولین سیمرغش را دریافت کرد.
رادان جوان خیلی سریع محبوب کارگردانان شد؛ از پوران درخشنده تا داریوش مهرجویی؛ «شمعی در باد» و سپس «سنتوری» فیلمهایی هستند که برای رادان سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را به ارمغان آوردند آن هم در زمانی که حتی سیسالش هم نشده بود.
اگر با ماشین یا پیاده در خیابان های شهر بروید عکسهای او را روی بیلبورد های شهر خواهید دید که نشان میدهد دنیای مد و فشن هم خیلی برایش بیگانه نیست. به ورزش علاقه زیادی دارد و این علاقهاش باعث شد تا حمل مشعل المپیک بازیهای زمستانی به او سپرده شود.
اگر بخواهیم برای فعالیت هایش محور مختصات X و y را در نظر بگیریم باید بگوییم که او علاقهای به عملکرد سینوسی ندارد چون در طول این سالها سعی کرده حتی با شیبی ملایم مسیر موفقیت را طی کند.
او بیست سال است که در قامت یک ستاره ظاهر شده و با وسواسی که دارد راهی که انتخاب کرده را ادامه میدهد و تازه برایش دوران چلچلی آغاز شده است.