محمدعلی کشاورز هم رفت. رفت و یک دنیا خاطرات سینمایی ارزشمند و ناب را برای مردم ایران و عاشقان هنر باقی گذاشت.
او چهار دهه به صورت مستمر در سینمای ایران فعالیت کرد و در هر دهه نمادی از مهمترین شخصیتهای زمانه خود و تاریخ ایران را ایفا کرد. کشاورز، هنرمندی جاودانه و از چهرههای ماندگار سینمای ایران بود که همانند بسیاری از بزرگان سینمای ایران، تکرار و جانشینی نخواهد داشت. بخش اعظم تاریخ سینمای ایران با حضور چنین بزرگوارانی معنا پیدا کرد. آنها حکم ناخدای سینمای ایران را داشتند.
سایه سنگین و شکوه و جلال حضور استاد کشاورز را در آثار فراموش نشدنی و پر جاذبهای مثل «مادر»، «هزار دستان»، «کمال الملک» و… نمیتوان از یاد برد.
از بی رحمی و خشونت و شمایل وهم انگیز «شعبان استخوانی» تا «محمد ابراهیم» لمپن دوست داشتنی، از مرد سیاسی چون «اتابک اعظم» تا شخصیت ترسوی «دایی جان سرهنگ» و بسیاری از کاراکترهای ماندگار دیگرش، شاهد اجرای پرقدرت هستیم که بی تردید از برجسته ترین تصاویر ثبت شده در تاریخ بازیگری ایران به حساب میآیند.
نه فقط داخل ایران بلکه فیلمسازان جهان هم روی کیفیت بازیهای بزرگ مرد سینمای ایران مهر تایید گذاشتند. کوروساوا از مهمترین فیلمسازان تاریخ سینما بعد از تماشای بازی کشاورز در «زیر درختان زیتون» گفته بود: «این بهترین بازی در نقش یک کارگردان سینماست.»
اما کشاورز در سن ۶۲ سالگی یکی دیگر از بهترین نقش آفرینیهای خود را ارائه کرد. محبوبیت و شهرت او با اسدالله خان «پدرسالار» بیشتر از قبل شد؛ تاجایی که مردم هنوز هم او را با نام پدرسالار میشناسند.
نقشی نبود که کشاورز تجربه نکرده باشد. با اغلب کارگردانان نامدار و بزرگ ایران همکاری کرد. حسرت و آرزوی دست نیافتنی در بازیگری برایش باقی نمانده بود.
کشاورز در سالهای اخیر، نگران آینده سینما و وضعیت کشورش بود اما همچنان به آینده ایران امید داشت. پیام او در سالروز نود سالگیاش و روزهای کرونایی چه دلنشین و صمیمی بود: «روزهای زیبا میآید… ای کاش یادمان باشد از این به بعد با هم مهربانتر باشیم.» ای کاش واقعا یادمان باشد…