مرجان فاطمی | نرگس آبیار در آخرین ساخته سینمایی خود دست روی سوژه داغ و ملتهبی گذشته که این روزها بحث پیرامون آن بسیار زیاد است. داستان فیلم او درباره تعرض یک مرد به زنی متاهل است.
به گزارش فیلم نیوز ، فیلم «ابلق» به کارگردانی نرگس آبیار بعد از گذشت یک هفته از شروع اکران موفق شده است به فروشی 3 میلیارد و 500 میلیون تومانی برسد و بیش از 100هزار مخاطب را برای تماشا روانه سینماها کند. آبیار کارگردان خوشسابقهای در سینماست. معمولا روی سوژههای مهمی دست میگذارد و در پرداخت هم موفق عمل میکند. این فیلم با بازی الناز شاکردوست، هوتن شکیبا، بهرام رادان، گلاره عباسی، مهران احمدی، گیتی معینی، شادی کرمرودی و … سال 1399 در جشنواره سیونهم موفق به دریافت چهار سیمرغ شد که یکی از آنها سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران بود. در ادامه مروری داریم بر این فیلم.
کارگردانی : نرگس آبیار سال 1392 با ساخت دومین فیلمش «شیار 143» و دست گذاشتن روی زندگی یک مادر شهید که تمام عمرش به انتظار بازگشت پسرش گذشته، به شهرت زیادی دست پیدا کرد. دو سال بعد در فیلم «نفس» روی زندگی دختربچهای تمرکز کرد که با آرزوهای شیرین و نگاهی جذاب به زندگی، قربانی موشکباران میشود. «شبی که ماه کامل شد» فیلم چهارم این کارگردان، درباره زندگی فائزه منصوری بود؛ دختری جوان و پر از شور و هیجان که قربانی خشونت خانواده ریگی میشد. آبیار در فیلم «ابلق» باز هم تمرکزش را روی زنی قربانی گذاشته است؛ زنی که بیشتر از همه چیز، قربانی باورها و قضاوتهای اشتباه جامعه و اطرافیانش میشود.
سوژه : فیلم «ابلق» در شرایطی تولید شد که جنبش اعتراض جهانی «منهم» بهتازگی شکل گرفته بود و زنها با آمدن به میدان تصمیم داشتند در مقابل تعرضها و تجاوزها سکوتشان را بشکنند. آبیار روی این مسئله دست گذاشت که در جامعهای سنتی، اگر زنی متاهل در مواجهه با یک تعرض یا تجاوز سکوتش را بشکند و دست به افشاگری بزند، با چه آسیبهایی روبهرو میشود. آیا جامعه حرفش را میپذیرد یا طبق همان باور همیشگی، نهایتا انگشتهای اتهام به سمت خودش نشانه میرود و باز هم مجبور به سکوت میشود؟ در این برهه زمانی، دست گذاشتن روی این سوژه میتوانست اتفاق بسیار مهمی را رقم بزند.
فیلمنامه : نرگس آبیار معمولا در فیلمهایش برای رفتن به دل ماجرا زیاد مقدمهچینی میکند و این مسئله بارها با انتقادهایی روبهرو شده است. در «ابلق» هم پیش از پرداختن به مسئله اصلی، سعی میکند ذهنها را با شخصیتها و ویژگیهای این محله آشنا کند، اما اینبار از همان سکانس ابتدایی فیلم، بذرهایی میکارد تا ذهن مخاطب کاملا آماده اتفاقهای مهم بعدی شود. آبیار مثل همیشه در این فیلم هم به جزئیات شخصیتهایش بسیار اهمیت داده و برای هرکدام از آنها ویژگیها و لحنی منحصربفرد اختصاص داده است. او درست مثل «شبی که ماه کامل شد»، در یک سوم انتهایی فیلم، نفس مخاطبانش را بند میآورد و فیلمش را درست در امتداد همان مسیری به پایان میرساند که از پیش برایش برنامهریزی کرده و گریزی از آن نیست.
شخصیتها : عنوان فیلم در ساخت شخصیتها هم تا حد زیادی رعایت شده است. همه شخصیتها تا حد زیادی ابلق یا سیاه و سفیدند. آبیار سعی کرده است حتی برای شخصیتهای منفی فیلمش هم خصوصیاتی انسانی و قابل پذیرش در نظر بگیرد و با گذاشتن دلایلی برای رفتارشان یا نمایش صحیح تردیدهایشان، آنها را از سیاهی مطلق خارج کند. گرچه گاهی اوقات درباره بعضی شخصیتها این اتفاق میتوانست بهتر از اینها رخ دهد اما در مجموع، با شخصیتهایی باورپذیر و غیرکاریکاتوری روبهرو هستیم که میتوانیم با آنها همراه شویم.
بازیها : الناز شاکردوست چندسالی است ثابت کرده که میتواند در کنار یک فیلمنامه دقیق و حسابشده، به اتفاق مهم یک فیلم بدل شود. اینبار هم با گریمی متفاوت به میدان آمده و سعی میکند در عین حفظ کردن لهجه، ظرافتهای رفتاری و کلامی زنی در سنوسال خودش را حفظ کند و در عین حال جدیت و پافشاریاش را روی باورهایش از دست ندهد. در کنار او، هوتن شکیبا هم با ویژگیهایی متفاوت به لحاظ ظاهری و رفتاری، در نقش یک کفترباز به میدان آمده. یکی از مهمترین دلایل موفقت او تواناییاش در تغییر لحن است. تا جایی که در طول مسیر فیلم خیلی وقتها فراموش میکنیم که پیشتر او را دیدهایم و میشناسیم. بازی گیتی معینی و گلاره عباسی هم جزو نقاط قوت فیلم است.
فضاسازی : کل ماجراهای فیلم در محلهای به نام زورآباد روایت میشود. محلهای گودنشین با مردمانی فقیر که زندگیشان را با پختن مربا و درست کردن رب و ترشی و … تامین میکنند و شرطبندی روی کفترها جزو تفریحهای مهم مردانش به حساب میآید. شاید در وهله اول اینطور به نظر برسد که این محله چندان واقعی ساخته نشده و نمیتوان برایش معادل بیرونی در نظر گرفت اما به نظر میرسد هدف آبیار ساخت موقعیتی تمثیلی بوده تا حساسیتی از قبال آن ایجاد نشود. او این محله را در کنار بافت شهری ثروتمندنشین انتخاب کرده تا به طور کامل واژه ابلق یعنی سیاهی و سفیدی را کنار هم قرار دهد. یکی از مهمترین اتفاقهای فیلم، استفاده آبیار از نمادها و نشانهها برای درک درستتر معناست.