حامد عنقا به زودی فیلمی با عنوان «غریب» را با موضوع زندگی شهید بروجردی وارد مرحله تولید میکند ، او اعلام کرده که این فیلم با نگاهی به کتاب «محمد؛ مسیح کردستان» ساخته خواهد شد.
به گزارش فیلمنیوز، «غریب» عنوان فیلمیاست به کارگردانی محمدحسین لطیفی که قرار است به تهیهکنندگی و نویسندگی حامد عنقا جلوی دوربین برود. این فیلم روایتگر برههای از زندگی شهید محمد بروجردی است. عنقا فیلمنامه «غریب» را با نگاهی به کتاب «محمد؛ مسیح کردستان» اثر نصرتالله محمودزاده نوشته است. او در گفت وگویی با ایرنا درباره این فیلم و مقوله اقتباس در سینما و تلویزیون حرف زده که بخشهایی از آن را در ادامه میخوانید.
♦ اقتباس غریب از مسیح
من برای نوشتن فیلمنامه «غریب» می توانستم جدا گانه تحقیق کنم اما بعد از مواجهه با کتاب «محمد مسیح کردستان» نوشته نصرت الله محمودزاده احساس کردم درون این کتاب چیزی است که می توانم تبدیلش کنم به یک فیلم. نه لزوما کل کتاب را بلکه بخشی از آن را که در نهایت با گفت و گو با نویسنده کتاب به تفاهم رسیدیم. ما همه توان خود را می گذاریم تا در حد بضاعت اثری درخور آماده شود. همه سعی ام این است که وقتی نویسنده کتاب، فیلم را ببیند احساس لذت از آن داشته باشد. ولی این که «غریب» موفق خواهد بود یا نه مثل یک هندوانه در بسته است. کما این که وقتی بهروز افخمی کتاب «گاوخونی» جعفر مدرس صادقی را تبدیل به فیلم کرد، ما که آن کتاب را دوست داشتیم و برای مان یکی از کتاب های کالت آن دهه بود، چندان فیلم را دوست نداشتیم. اما همین بهروز افخمی کتاب «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» مرجان شیرمحمدی را هم اقتباس می کند که کار موفقی در نوع خودش است.
♦ اقتباس لزوما ارزش نیست
همه جای دنیا ذات ساخت کار اقتباسی لزوما واجد یک ارزش مضاعف نمی شود. می توانیم سریال ها و فیلم های متعددی را مثال بزنیم که بر اساس یک کتاب ساخته شده اند اما آثار خوبی نیستند. مثلا مینی سریال «گامبی وزیر» از کتابی به همین نام نوشته والتر تویس اقتباس شده و اثر خوبی است. از آن طرف مینی سریال پلیسی «جنگل» از روی کتاب هارلن کوبن ساخته شده که اصلا کار خوبی درنیامد.فیلمنامه نویس موفقی مثل چارلی کافمن فیلمنامه غیر اقتباسی نوشته که شاهکار است؛ فیلمنامه اقتباسی نوشته که آن هم شاهکار است. عکس او را هم داریم. این که نمونه های موفق سینمای اقتباس از ادبیات در ذهن ما مانده، ما را دچار تصوراتی کرده. خیلی از فیلم های عامه پسند و سریال های پلیسی آبکی هم اقتباس از رمان های پرفروش اند.
♦ از شازده احتجاب تا شوهر آهو خانم
در کشور خودمان هم همین طور است. فیلم اقتباسی «شازده احتجاب» را داریم که بهمن فرمان آرا بر اساس داستان گلشیری می سازد. فیلم «شوهر آهو خانم» هم اثری اقتباسی است که آن را داوود ملاپور از روی رمان محمد علی افغانی ساخته. نتیجه زمین تا آسمان فرق دارد. صرف این که در تیتراژ ببینیم که فیلم یا سریال بر اساس یک کتاب ساخته شده لزوما باعث نمی شود آن اثر ارزش ویژه ای داشته باشد.
♦ در باب نگره مولف
ما آثار متعددی سراغ داریم که از «نگره مولف» برخودار هستند. مثل «خواب ابدی» که هاواردا هاکس بر اساس رمان ریموند چندلر ساخته. یا «بیگانگان در ترن» که آلفرد هیچکاک با اقتباس از کتاب پاتریشا هایاسمیت کارگردانی کرده. «مرد سوم» کارول رید هم همین حالت دارد که بر اساس رمان گراهام گرین ساخته شده. در ایران هم نمونه های زیادی وجود دارد. مثل برخی آثار داریوش مهرجویی. یا کاری که ناصر تقوایی در «ناخدا خورشید» با کتاب «داشتن و نداشتن» همینگوی می کند یا در «دایی جان ناپلئون» با اثر پزشک زاد. با این حال در این فیلم ها، تو به عنوان مخاطب احساس اقتباس نداری.»
♦ در اهمیت اقتباس از آثار محمود
اقتباس لازم است، به شرط این که بین ادبیات و فیلم و سریال مفاهمه و یکسونگری حاکم شود. در سال های اخیر شاهد تعدد کتاب در بازار نشر هستیم؛ از حوزه دفاع مقدس گرفته تا آثار عاشقانه، سیاسی و ژانرهای دیگر. ولی چند مورد از آن ها قابلیت این را دارد که منبع اقتباس فیلم و سریال قرار گیرند؟ اصلا بحثم درباره سیاست گذاری ها و ممیزی ها و امثالهم نیست. اگر بخواهیم نگاهی کاملا متفاوت به روزهای ابتدایی جنگ داشته باشیم، چه رمانی بهتر از «زمین سوخته» احمد محمود؟ یا با نگاه داستانی در لایه های تاریخی، چه اثری بهتر از کارهای رضا جولایی؟ حتما رمان «سوء قصد به ذات همایونی» از برخی از این آثار شبه تاریخی، بهتر در می آید.
♦ فاصله ادبیات و سینمای ما
جهان نویسنده های ادبی ما در همه نسل ها، لزوما با جهان فیلمسازان و سریال سازان امروز همخوانی ندارد. شیوه ای که در هالیوود شکل گرفته از اساس با کاری که ما انجام می دهیم متفاوت است. هم سابقه ای صد ساله دارد و هم ساز و کار اقتصادی مبتنی بر بازار دارد. مثلا پارامونت با ماریو پوزو که یک طرح چند صفحه ای به اسم مافیا دارد قرارداد می بندد و تبدیل می شود به رمان «پدر خوانده». بعد از این که رمان، خیلی پرفروش می شود، نوبت به ساخت فیلم آن می رسد که پس از 50 سال همچنان درباره اش حرف می زنیم.با حرف های کلی و حکم مطلق دادن مشکل حل نمی شود. فلان منتقد می گوید یکی از مشکلات سینمای ما این است که سراغ اقتباس نرفته ایم. وقتی مثال می زند درباره چند اثر شاخص دنیا حرف می زند ولی درباره آثار ناموفق اقتباسی صحبت نمی کند که هزار هزار است.