میان انواع و اقسام فیلمها با سوژههای مختلف، بعضی کارگردانها هم هستند که خود سینما، پشت صحنه و حواشی آن را نشانه گرفتهاند، فیلمهایی که اکثرا جذابیت زیادی دارند و مخاطبان فراوانی را جلب کردهاند.
به گزارش فیلمنیوز، جذابیت سینما و رمز و رازهایی که در آن نهفته است به قدری جذاب به نظر میرسد که نه تنها علاقهمندان به این عرصه، که اکثر مخاطبان تمایل دارند از آن آگاهی پیدا کنند. به همین دلیل هم هست که فیلمهای با موضوع سینما که نگاهی به پشت صحنه و اتفاقهای پیرامونی ساخت یک فیلم دارند بسیار مورد توجه قرار میگیرند. «حاجی آقا آکتور سینما» سردمدار ساخت فیلمهایی از این قبیل است. به بهانه روز سینما دست روی فیلمهایی گذاشتهایم که موضوعشان به نحوی با خود سینما پیوند خورده است. طبیعتا تعداد این فیلمها خیلی بیشتر از اینهاست.
حاجی آقا اکتور سینما| اوانس اوگانیانس |1312
«حاجیآقا آکتور سینما» فیلمی سیاهوسفید و یادگار دوران سینمای صامت است. ماجرا از این قرار است که یک کارگردان سینما قصد دارد دنبال سوژهای برای فیلم جدیدش بگردد و همزمان با این پیشنهاد روبهرو میشود که از حاجیآقا که در کل با سینما مخالف است، یواشکی فیلم بگیرد. دختر و داماد و نوکر حاجیآقا با کارگردان همدست میشوند که بدون اطلاع حاجیآقا شرایط را طوری مهیا کنند که ناخواسته مقابل دوربین قرار بگیرد و زندگی یک روزش به فیلم تبدیل شود. حاجیآقا در نهایت فیلم را میبیند و به سینما ایمان پیدا میکند.
رضا موتوری| مسعود کیمیایی| 1349
در اکثر آثار مسعود کیمیایی علاقه به سینما دیده میشود. در «رضا موتوری»، قهرمان فیلم با بازی بهروز وثوقی، یک سیاهی لشکر زیر بازارچه به نام رضا است و شغلش فیلمبری برای سینما. رضا که خود را به دیوانگی زده، از تیمارستان فرار میکند و از قضا همان روز، نویسندهای که شباهت زیادی به رضا دارد به تیمارستان میآید تا برای نوشتن تحقیق کند. از قضا جای این دو نفر باهم عوض میشود و رضای آس و پاس و دست کج پا به زندگیای اشرافی میگذارد. کیمیایی به زبان سینما میخواهد بگوید خود زندگی یک فیلم است و آدمها بازیگرانش.
شبح کژدم| کیانوش عیاری | 1365
کیانوش عیاری در فیلم «شبح کژدم» از علاقه خودش به سینما و حواشی آن گفته و حتی خودش در مصاحبهای توضیح داده که این فیلم یک جور حدیث نفس خودش است از زمانی که برای ساخت فیلم از این دفتر به آن دفتر میرفته ولی تهیهکنندهای پیدا نمیکرده. در «شبح کژدم»، قهرمان فیلم وقتی سرمایهگذار و تهیهکنندهای برای تبدیل فیلم کوتاهش به اثری بلند پیدا نمیکند، تصمیم میگیرد آن را در زندگی واقعی اجرا کند. از آن سو بازیگر فیلمش هم از این که قرار است از شر سیاه لشگری و کتک خوری رها شود، با فیلمساز همراه می شود. عیاری در این نماها هم کنایهای به پشت صحنه بیرحم سینما میزند. اینجا هم سینما و زندگی به پیوند خورده است.
گراندسینما | حسن هدایت| 1367
حسن هدایت سال 1367 با حضور بازیگرانی مثل عزتالله انتظامی، مرتضی احمدی، اکبر عبدی و … فیلمی به نام «گراندسینما» ساخت و در آن به ماجرای ورود و توسعه سینما و سینماداری در ایران پرداخت. ماجرای فیلم از این قرار است که شخصی به نام قراچهداغی که از مجاهدان مشروطه است، جوانی به نام معلا را موعظه و نصیحت میکند که خود را برای گسترش و پیشرفت سینما مثل عوامل اجنبی گرفتار نکند. پس از تهاجم مجاهدان به تهران و تسلط بر شهر، آقایوف روسی خان بساط خود را جمع میکند. سرانجام به پیشنهاد و سفارش قراچه داغیادارهی سینما به معلا سپرده میشود. اکبر عبدی یکی از مهمترین نقشهایش را در این فیلم به نمایش گذاشته.
دو فیلم با یک بلیت| داریوش فرهنگ| 1369
«دو فیلم با یک بلیت» یکی از مهترین فیلمهایی است که درباره اتفاقهای پشتصحنه یک فیلم ساخته شده و داریوش فرهنگ برای نام فیلم هم از فیلم و بلیت سینما استفاده کرده. ماجرا درباره بازیگر نقش اصلی یک فیلم است که سر فیلمبرداری دچار حادثه میشود و حالا برای اینکه فیلم ادامه پیدا کند باید به دنبال یک بدل بگردند تا بتوانند فیلم را به جشنواره برسانند. کارگردان بعد از جستجوی زیاد، بالاخره فروشندهای دورگرد را پیدا میکندکه شباهت زیادی به بازیگر نقش اصلی دارد. او با ورود به پشتصحنه سینما تحتتاثیر فضای آنجا قرار میگیرد و در زندگیاش تغییراتی ایجاد میشود. مهدی هاشمی یکی از بهترین بازیهایش را در این فیلم به نمایش گذاشت و برنده سیمرغ شد.
ناصرالدینشاه آکتور سینما | محسن مخملباف| 1370
«ناصرالدین شاه آکتورسینما» داستان ورود دوربین فیلمبرداری به ایران را در دوران مظفرالدین شاه روایت میکند ولی درعین حال به فیلمهای مختلف سینمای ایران به روشهای مختلف ارجاع میدهد. ماجرا از این قرار است که با ورود دستگاه سینماتوگراف به ایران در دوره مظفرالدینشاه، عکاسباشی به اشتباه به دوره تاریخی قبل از خودش یعنی دوران ناصرالدینشاه فرستاده میشود. ناصرالدینشاه با دیدن این دستگاه و تماشای فیلم «دختر لر»، عاشق گلنار، بازیگر این فیلم میشود و برای اینکه به معشوق برسد، حکومت را رها میکند و سراغ سینما میرود. مهمترین ویژگی فیلم این است که شمایی کلی از تاریخ سینمای ایران در آن دوره را به تصویر میکشد. فیلم به طور کلی در بستری فانتزی روایت میشود مرز خیال و واقعیت را بهم میریزد.
میکس| داریوش مهرجویی| 1378
«میکس» در دسته آثاری قرار میگیرد که در مذمت سینما ساخته شدهاند. البته برخی معتقدند «میکس» روایتی از سختیهای فیلمسازی در ایران است. مهرجویی در این فیلم به همه کنایه میزند؛ از همکاران فنی مثل تدوینگر و آهنگساز گرفته تا دستگاه نظارتی و خود کارگردان. به منتقدان و خبرنگاران و همچنین تماشاگران هم نقدی وارد میکند. در کنار اینها به حواشی سینما و اختلافهای زن و شوهری هم اشاره میکند و خلاصه به نظر میرسد با ساخت این فیلم، یک جورهایی خستگیاش را نسبت به فعالیت در سینما این گونه به تصویر میکشد.
ستارهها| فریدون جیرانی| 1384
فریدون جیرانی با ساخت سه گانه ستارهها به حاشیههای این هنر ورود کرد. «ستاره میشود»، «ستاره است» و «ستاره بود». آخری البته به اکران راه نیافت و به طور مستقیم وارد شبکه نمایشخانگی شد. فیلم اول دینی است به فراموششدگان سینما. به بازیگری که پس از سالها دوری حالا قرار است نقشی کوتاه بازی کند اما اعتمادبهنفس ندارد. فیلم بهخوبی مفهوم بیرحمی سینما را به تصویر میکشد و درعینحال به زندگی هنروها (سیاهی لشگرها) ورود میکند. «ستاره است» مشکلات چهره بودن را نشان میدهد و «ستاره بود» باز هم روی بیرحمی سینما تاکید میکند.
وقتی همه خوابیم| بهرام بیضایی| 1387
«وقتی همه خوابیم» اشاره مستقیمی دارد به زدوبندهای پشتصحنه سینما. بهرام بیضایی با این فیلم به نوعی نشان داد که چه موانعی بر سر راه فیلمسازیاش قرار دارد. بیضایی با شبیهسازی تهیهکننده فیلم با حمید اعتباریان بر او تاخت و این تهیهکننده را عامل نافرجامی «لبه پرتگاه» دانست. بعد از اکران فیلم در جشنواره، خیلیها بر بیضایی خرده گرفتند و از شیوه او در پرداخت عریان به حواشی سینما را نپسندیدند. به هر حال این کارگردان کارکشته و صاحب سبک سینما ایران این گونه علیه بی رحمی سینما فیلم بسازد از آن اتفاقاتی است که هنوز برای خیلی ها هضم نشده باقی مانده.
سایر فیلمها
عباس کیارستمی سال 1368 فیلم «کلوزآپ» را کارگردانی کرد. درباره فردی که به خاطر شباهت به محسن مخملباف، خودش را به عنوان این کارگردان مطرح جا میزد. کیارستمی با این فیلم نقبی به سینما، زندگی واقعی و حاشیه های این دو زده بود. محسن مخملباف سال 1373 فیلم «سلام سینما» را درباره عشق و علاقه جنونآمیز برخی جوانها برای بازیگر شدن ساخت. فیلم «سوپراستار» تهمینه میلانی هم به حاشیههای شهرت برخی بازیگران میپرداخت. کیومرث پوراحمد در ادامه موفقیت «قصههای مجید» فیلم «شرم» را درباره علاقه فیلمسازی در یک پسر جوان به تصویر میکشید. «توفیق اجباری»، «گلچهره»، «سینما سینما»، «پله آخر»،«متروپل»، «ردکارپت»، «آذر،شهدخت،پرویز و دیگران»، «قندون جهیزیه» و … هم از جمله فیلمهایی هستند که با موضوع سینما ساخته شدهاند.