فرنوش ارس خانی: معدود افرادی به این قدرت دست پیدا کردهاند که باور عموم را از سبک و سیاق سریالسازی در ایران تغییر دهند و از شیوهها و سبک نوین در این عرصه استفاده کنند. امری ساده و سهل الوصول نیست؛ آن هم برای کارگردانی که از سینما آمده و سعی دارد ذهنیت و تصورات خود را در کمترین حالت، به هیجان، تنش، لذت و سرگرمی برای مخاطب تبدیل کند.
به هیجانی برای غوطه ور شدن در عمق ذهن فیلمساز و جهان درمانده و جنون زدهی شخصیتهای غریب. ما هر چقدر از این غوطه ور شدن لذت میبریم اما روح فیلمساز برای خلق چنین موقعیتی دچار رنج و اندوه بیشتری شده است.
شاید بی دلیل نیست که دیوید فینچر کارگردان مطرح آمریکایی فیلمسازی را گرانترین قالب هنری میداند، چون فیلمساز رنج بیشتری از سایرین برای خلق یک اثر هنری میبرد.
به کاربردن این تفاسیر برای تحلیل جهان فیلمسازی است که این روزها با هنر خود همه را حیرت زده کرده؛ برای دنیای متفاوت و جنون زدهای که در سریالش ترسیم کرده است.
شاید دیگر استفاده از لقب فیلمساز تجربه گرا یا بازیگوش برای تفسیر او کافی نباشد! «هومن سیدی» با «قورباغه» چند پله بالاتر از فیلمهایش گام برداشته است. خطر کرده برای ساخت اثری فراتر از استانداردهای معمول سریالسازی در ایران.
نوع روایت، تصاویر، دیالوگها و جنس بازیهای سریالش همیشگی نیست. فیلمساز هیچ چیز را به مخاطب حقنه نکرده، نه فرم و نه متفاوت بودن جهانش را؛ تا مخاطب از این موضوع آزار نبیند و رابطهاش با فضای پیچیده سریال گسست پیدا کند.
سیدی بر همه چیز هماهنگ شده احاطه دارد از شیوه روایت، دکوپاژ، میزانسن و هدایت بازیگران تا موسیقی، تدوین و فیلمبرداری. همه عناصر در هنگام نوشتن خلق شده است، حتی موسیقی و قاب بندیها.
او هیولاهایی مثل نوری و لیلا در سریالش خلق میکند که شاید به قول جوئل کوئن کنترل کردن برخی از آنها هم راحت نباشد. جادوگری مثل رامین خلق میکند که با کلامش قدرت مسخ کردن دارد. سیدی در «قورباغه» هم مخاطب را به هیجان و لذت دعوت میکند و هم به اندیشیدن درباره رابطه خشم و قدرت. مخاطب مرز جداکننده ای بین فضای سورئال و رئال نمیبیند، چون به همه عناصر سریال دقیق و مهندسی شده و با وسواس بسیاری پرداخته شده است.
هومن سیدی با «قورباغه» فیلمساز برگزیده و محبوب مردم تبدیل شده است بنابراین انتخاب او به عنوان چهره برگزیده سال ۹۹، انتخاب سادهای بود.