احمدرضا احمدی شاعر نامدار ایران پس از درگذشت خسرو سینایی درباره این فیلمساز به ایران گفت:
خسرو سینایی آدم بسیار خوبی بود و کاری به کار کسی نداشت و این اولین ویژگی اخلاقی سینایی است که به خاطرم می آید. به
خاطر همین اخلاق و البته مهربانی بی دریغش، من هم خیلی دوستش داشتم. متاسفانه مثل بسیار کسان دیگر، مفت مفت فوت کرد، یعنی رفته بود بیمارستان کتف اش را عمل کند که آنجا متوجه می شوند در بیمارستان به کرونا مبتلا شده و چون آن بیمارستان هم بخش بیماران کرونایی نداشته، به بیمارستان امیراعلم منتقل می شود و دیروز شنیدم که از دست رفته است.
او در ادامه نحوه آشنایی اش با خسرو سینایی میگوید: سینایی در خانواده ای بسیار فرهیخته و درجه یک رشد و تربیت یافته بود. پدرش پزشک بود و خودش هم تحصیلکرده؛ ساز می زد و کارهای هنری زیادی انجام می داد. آشنایی من با سینایی بعد ا انقلاب و به واسطه همسرش فرح اصولی شکل گرفت. همسر سینایی نقاش کتاب کودک بود و ما برای چهار پنج کتاب با هم همکاری کردیم و همین باعث شد رفت و آمدهای من به منزل سینایی برای ادیت و بازبینی کتاب ها، زیاد شود و در نهایت رفاقت من با خسرو شکل گرفت و دوستی خوبی بین مان برقرار شد. بسیار آدم بی آزاری بود و سرش گرم کار خودش بود و در هم حوزه کار هنری و حرفه ایش هم نمونه ای درست از هنرمندهاییه بود که بی هیچ حاشیه و سر و صدایی کار می کنند و اتفاق خوب هم کار می کنند. من بعد از انقلاب سینما نرفتم اما فیلم های او را کمابیش روی سی دی دنبال می کردم مستندهایش مخصوصا «فرش، اسب، ترکمن» را دوست داشتم. علاوه بر اینها، خسرو سینایی معلم خوبی بود و یادگارهای خوبی در سینما از خودش به جا گذاشت و باعث دیده شدن چهره هایی مثل حمید فرخ نژاد شد که در فیلم «عروس آتش» سینایی بازی کرد. چند سال پیش هم با وجود کسالت و درد، به جشن تولدی که برای من گرفته بودند آمد و مثل همیشه لطف های بسیار به من کرد. همیشه دیدنش خوشحالم می کرد و واقعا حیف شد که رفت.
او در پایان متذکر شد: شباهتی که شاید من و سینایی با هم داشته و داریم همین است که کاری به کار کسی نداریم چون خود من همیشه به این فکر می کنم که مگر چقدر عمر می کنیم که مدام انرژی و توان خودمان را بگذاریم برای سر و کله زدن با دیگران با شکستن دل و شکسته شدن دل هایمان. سینایی هم چنین آدمی بود. کسی از خسرو سینایی در طول این همه سال فعالیت، حرف تلخ و بدی نشنید یا او را وسط معرکه ها ندید. آدم حسابی و درجه یکی که دیگر حضور ندارد و باید تاسف خورد به فقدان آدمی با این مشخصات که گفتم…