در «شیشلیک» المانهایِ خوبِ امتحان پس داده زیاد داریم مثل رضا عطاران و ژاله صامتی که مثل همیشه موثر و خوب هستند و در نقش خود میدرخشنند، اما المانهای غافلگیرکننده هم کم نداریم، فیلمنامه برآمده از درون ِمردمِ «امیرمهدی ژوله» و توانایی کارگردانی کمدی «محمدحسین مهدویان». اما شاید مهمترین المان غافلگیر کننده شیشلیک «پژمان جمشیدی» است. پژمانی که با گریمی عجیب، با آن پژمانهای قدیم فرق دارد. پژمانی که نشان میدهد تنها یک ستاره پولساز نیست، بلکه میتواند از پس پیچ و تابهای دراماتیک اثر هم بربیاید.
شاید در نظر اول نقش احمد جغتایی تنها مکملی در کنار عطاران در فیلم به نظر بیاید، اما احمد محرک اصلی موتور قصه شیشلیک است، اینجا جمشیدی در قالب کارگری از طبقهای ضعیف ظاهر شده که عملا علیه سیستم کارخانه پشم ایران، طغیان میکند. شخصیت هاشم (رضا عطاران) بین دو قطب فکری احمد و مدیر (با بازی درخشان وحید رهبانی) دائم در نوسان است، و در نتیجه حضور جمشیدی اهمیتی دوچندان در داستان دارد. در نتیجه جمشیدی جز چند شوخی تکرار شونده مثل بغل کردن افراطی هاشم (رضا عطاران)، کمتر در جنبه کمدی شیشلیک حضور دارد، اما تقریبا در تمام صحنههای دراماتیک قصه، بخشی از بار عاطفی را بردوش میکشد و این بار برگی دیگر از توانایی هایش را رو می کند.
نگاه کنید به صحنه باغ عروسی که چقدر خوب، تاثیر عاطفی صحنه در نمای واکنشی او به حرفهای هاشم پشت میکروفون نمود پیدا میکند. یا در صحنه مطرح کردن مسئله شیشلیک، چطور تماشاگر را با خود همراه کرده و از خندیدن چشمهای دخترش میگوید. مهدویان قبلا هم با انتخاب بازیگران مطرح کمدی در نقشهای جدی مثل جواد عزتی و احمد مهرانفر ما را شگفتزده کرده بود. اما اینبار فیلم کمدی است و پژمان جمشیدی با ظرافت توانسته شکلی دیگر از اجرای کمدی را به نمایش بگذارد و نشان دهد که با اینکه حالا در جایگاه ستارگان پولساز سینما هست و عملا نیازی به این کار ندارد، اما ممارستی حرفهای دارد که هر روز خودش را بهتر و بهتر کند و برگی تازه از پژمان جمشیدی را رو کند.
.