علی نصیریان در واکنش به اتفاقات اخیر جهان گفت: «روزگار تلخی است وقتی فیلم تخریب شهرها و آواره شدن زن و بچه مردم اوکراین را میبینم دلم میگیرد و گریه میکنم.»
علی نصیریان در گفتوگو با روزنامه اعتماد مطرح کرد: ««آدمی را میشناسم که از ۴۵ سال پیش تئاتری از من در سنگلج دیده و هنوز تمام نشانههای آن را فراموش نکرده است؛ یعنی تعمقی در کار بوده که اثر آن توانسته در روح و جان و ذهن او بنشیند و یادش بماند. این چیز کمی نیست. ببینید مساله شهرت این نیست که کسی شما را بشناسد، شهرت به درد نمیخورد بلکه مهم محبوبیت است و کسی که در دل مردم جا باز کند و رابطه انسانی ایجاد میشود. تمام کارهایی که در فرهنگ و هنر انجام میدهیم برای رابطه انسانی است؛ برای اینکه انسانتر شویم و به سمت انسانیت حرکت کنیم. اینکه بازیگر و تماشاگر همدیگر را درک کنند و اثر بازیگر در مخاطب جاری شود و بماند یعنی رابطه انسانی و این کار در حرفه ما خیلی موثر است.»
استاد نصیریان در پاسخ به این سوال که چه آیندهای در انتظار جهان است، عنوان کرد: «نمیدانم واقعا. روزگار تلخی است وقتی فیلم تخریب شهرها و آواره شدن زن و بچه مردم اوکراین را میبینم دلم میگیرد و گریه میکنم. زندگی و عیدم تلخ و نانم زهر شده است. بعد از دو جنگ بزرگی که دنیا داشت، این چه کاری است در این عصر و زمانه؟ این چه کاری است در یمن، فلسطین یا اوکراین؟ چرا بشر این کار را میکند؟ ما تمام این کارها را در فرهنگ و هنر انجام میدهیم تا به سمت انسانیت برویم و از خوی توحش و کشتار جدا شویم. من واقعا در عذاب و حیرت هستم و نمیدانم باید چه کار کنم؟ خدا کند جنگ اوکراین تمام شود. آدم از این زندگی و حیاتی که انسان برای خود ساخته است، دلش میگیرد و نمیداند چه کند؟ حیف نیست؟ خدا این حیات را داد تا از هوا و طبیعت استفاده کنیم اما «یکی بر سر شاخ، بن میبرید» این حکایت بشر است هم کره زمین را به مخاطره انداخته و هم جنگ راه انداخته است. روسیه هم ابرقدرت است و عضو شورای امنیت است و مثلا امنیت دنیا دستش است، آنوقت چنین میکند. آیا این امنیت است؟ این تضادها آدم را دیوانه میکند.»