هفته گذشته فصل جدید بخش «دایرکتور» را با مرور نقشهای ماندگار کارنامه زنده یاد علی حاتمی کلید زدیم. از آنجاییکه که تنوع نقشهای ماندگار کارنامه علی حاتمی زیاد است،تصمیم گرفتیم تا این مرور را در دو بخش به سرانجام برسانیم. هفته گذشته به مرور بازی بهروز وثوقی در فیلم «طوقی»، ناصر ملک مطیعی در سریال «صاحبقران»، عزت اله انتظامی در فیلم «حاجی واشنگتن»، جمشید مشایخی و علی نصیریان در سریال «هزار دستان» و محمد علی کشاورز در فیلم « مادر» پرداختیم و حالا در قسمت دوم این پرونده سراغ شش نقش ماندگار دیگر آثار علی حاتمی رفتهایم. نقشهایی که در فیلم ها و سریالهایی چون «سوته دلان»، «کمال الملک»، «هزار دستان»، «مادر» و… جاودانه شدند.
بهروز وثوقی |مجید دو کله|سوته دلان|1356
بهروز وثوقی در طول سالها فعالیت، در نقشهایی ظاهر شد که اکثرا گریم خاصی نداشت. اما جزو سوپراستارهایی بود که به خاطر نقش خوب حاضر میشد ترکیب صورتش بهم بریزد و گریم متناسب با آن نقش روی چهرهاش بنشیند. نمونهاش نقش «سید» در فیلم «گوزنها» بود. او در فیلم «سوتهدلان» هم خودش را کامل در اختیار نقش قرار داد و با ترکیبی کاملا متفاوت جلوی دوربین علی حاتمی ظاهر شد. وثوقی با پیدا کردن درست رفتارهای آدمهایی از جنس مجید، این کاراکتر را آنقدر باور پذیر بازی کرد که مخاطب فراموشش میشد ایفاگر نقش، بهروز وثوقی است. البته که صدای منوچهر اسماعیلی هم کمک شایانی به وثوقی برای باورپذیر شدن نقش کرده بود.
محمد علی کشاورز |شعبون استخونی|هزاردستان|1365-1358
هزار دستان کلکسیونی از شاهنقش است که یکی از آنها به محمدعلی کشاورز رسیده. او نقش «شعبون استخونی» را در سه مقطع متفاوت بازی میکند. با استادی هر چه تمامتر این مقاطع را فاصلهگذاری میکند. به گونهای که مخاطب تغییر سبک زندگی او را به شکلی همه جانبه میپذیرد. کشاورز در دورهای که شعبون، یک دورهگرد آسوپاس است، برای باورپذیری بیشتر، کم حرف میزند و حرف زدنهایش شیبه غر زدن و خرناس کشیدن است. از زمانی که عمله کمیته مجازات میشود و رخت و لباس نو بر تن میکند سبک حرف زدنش را تغییر میدهد و منش رفتاریاش تغییر میکند. کشاورز با یک بازی سنجیده، این تغییر و تحول را به درستترین شکل ممکن انجام میدهد. او مقطع پیری شعبون را هم بینظیر بازی میکند.
داوود رشیدی |مفتش شش انگشتی|هزاردستان|1365-1358
داوود رشیدی در «هزار دستان» استثنایی است. او هم جزو همان کاراکترهایی است که در طول داستان شخصیتش دستخوش تغییر میشود . علی حاتمی این شخصیت را به مانند دیگر کاراکترهایش به درستی مهندسی کرده و آنها را گامبهگام به سمت کمال مطلوبی که در ذهن دارد به جلو هدایت میکند. رشیدی کاملا در همین مسیر حرکت میکند و آنچه را که حاتمی در ذهن طراحی کرده و روی کاغذ آورده در بازیاش جلوهگر میسازد. مخاطب طوری با مفتش همراه میشود که در نهایت تغییر رویه او را با تمام وجود باور میکند. مفتش شش انگشتی بر همین اساس به کاراکتری مانا تبدیل میشود.
جمشید مشایخی|کمال الملک|کمال الملک|1362
جمشید مشایخی جز بازیگرانی است که تعداد زیادی نقش تاریخی بازی کرده. از «ناصر الدین شاه» گرفته تا کاراکتری خیالی در سریال « پهلوانان نمیمیرند» و «هزار دستان» علی حاتمی. یکی از این چند نقش که بیشتر از سایر و البته در کنار نقش «رضا تفنگچی» جلوهگری میکند، همین نقش کمالالمللک است. نقاش چیرهدست عهد قاجار و اوایل دوره پهلوی. نکته مهم در بازی مشایخی این است که او وقار و بزرگمنشی کمالالملک را کاملا درک کرده و در طول فیلم با حفظ همین موتیف رفتاری مخاطب را با وجه غالب شخصیت این نقاش مواجه میکند. کمالالملک یکی از بهترین بازیهای کارنامه این بازیگر فقید است که تحت نظارت علی حاتمی به درستی به ثمر رسیده است
اکبر عبدی|غلامرضا|مادر|1368
اکبر عبدی درست در اوج سالهایی که به عنوان کمدین، مشهور شده و طرفدارن زیادی به دست آورده بود، توسط علی حاتمی برای یک نقش جدی و البته خاص انتخاب شد. شاید به نوعی میتوان گفت غلامرضا تداوم کاراکتر مجید دوکله بود. عبدی در اینجا از فرصتی که حاتمی در اختیارش گذاشت نهایت استفاده را برد و تواناییهایش را در ایفای نقشهای خاص به رخ کشید. گریم عجیب عبداله اسکندری از یک سو و صدای منوچهر اسماعیلی از سوی دیگر، اهرمهایی بودند که به کمک عبدی برای ایفای این نقش آمدند. اما فارغ از این دو اهرم، عبدی با آنالیز درست و دقیق رفتارهای آدمهایی از جنس غلامرضا، کاملا همگام با نقش حرکت میکرد. نگاههای او، شادیهایش و… همه باور پذیر و بهجا بودند.
جمشید هاشمپور|جمال|مادر|1368
جمشید هاشم پور کلا در چارت کاراکترهای علی حاتمی برای فیلم «مادر» نبود. حتی زمانیکه فیلم کلید خورد هیچ رد و نشانی از این شخصیت وجود نداشت. درست در اواسط فیلمبرداری، از سوی مرتضی شایسته تهیهکننده فیلم به علی حاتمی اطلاع داده میشود هاشمپور که در آن سالها ممنوعالکار بود، مجوز فعالیت دوبارهاش صادر شده و اگر میتواند از او در فیلم «مادر» استفاده کند. حاتمی هم بلافاصله شخصیت جمال فرزندخوانده «مادر» را طراحی و به داستان فیلم اضافه میکند. هاشمپور هر چند با همان هیبت همیشگیاش یعنی سر تراشیده در فیلم ظاهر میشود اما تحت هدایت علی حاتمی چنان در قالب نقش جمال مینشیند که نمیتوان حضور فرد دیگری را جای او تصور کرد.