همایون اسعدیان جز کارگردانان صاحب سبکی است که از ابتدای فعالیتش در عرصه فیلمسازی کاراکترهای جذابی خلق کرده که این شخصیتها با بازیهای خوب بازیگرانش به نقشهای ماندگاری تبدیل شدهاند.
به گزارش فیلمنیوز، همایون اسعدیان کارش را در سینما با عکاسی شروع کرد و بعد از آن با دستیاری ادامه داد تا اینکه در نیمه اول دهه هفتاد پشت دوربین رفت و پا به عرصه کارگردانی گذاشت. اسعدیان فیلمسازی را با ساخت فیلم تجاری و اکشن «نیش» شروع کرد. اما همان فیلم با وجود دارا بودن مولفههای آثار تجاری آن زمان ، اثری متفاوت تر و البته خوش ساخت تری نسبت به آثار هم دستهاش بود. او در ادامه در ژانرهای مختلف فیلم ساخت از«شب روباه» که یک فیلم پلیسی تعقیب و گریزی بود تا «مرد آفتابی» که در ژانر کمدی ساخته شد. اسعدیان در پایان دهه هفتاد که سینما دچار پوست اندازی شده، یکی از متفاوتترین آثارش را جلوی دوربین میبرد. او فیلم«آخربازی» را در سال 79 ساخت و از همانجا مسیرش را در سینما مشخص کرد. این کارگردان در تلویزیون هم چند سریال خوب ساخت که بهترین کارش «راه بی پایان» است. اسعدیان در سال 1388 با ساخت «طلا ومس» بخشی دیگر از تواناییهاییش را در عرصه کارگردانی به رخ کشید.
ابوالفضل پور عرب | سروان | نیش | 1373 «نیش» نخستین تجربه کارگردانی همایون اسعدیان است. او در بدو شروع و برای اینکه جا پای خودش را به عنوان یک کارگردان پولساز در سینمای ایران تثبت کند، با موج فیلمهای تجاری و اکشن آن سالها همگام میشود و فیلم نیش را براساس فرمول آثار اکشن مواد مخدری آنسالها میسازد. این فیلمها یک جمشید هاشمپور سرتراشیده داشت و یک همراه که معمولا پلیس بود و به اتفاق هم یک باند مواد مخدر را متلاشی میکردند. در فیلم «نیش» ابوالفضل پورعرب در نقش سروان اداره مبارزه با مواد مخدر در کنار هاشمپور است. در ابتدای فیلم زن و بچه او به قتل میرسند. بر همین اساس مخاطب سروان را در دو موقعیت متفاوت میبیند. پورعرب در نیش تلاش کرده در دل یک اثر اکشن تاثیر این موقعیت را در رفتار و حالات درونی کاراکتر را به خوبی در بازیاش جلوگر کند و در این مسیر هم موفق است.
محمد متوسلانی | روباه | شب روباه | 1375 «شب روباه» یک فیلم تعقیب و گریزی است که با همان فرمول فیلمهای دزد و پلیسی ساخته شده. اینجا دزد یک قاچاقچی باسابقه است که وارد ایران میشود و تحت تعقیب پلیس قرار میگیرد. نام او «روباه» است که محمد متوسلانی آن را بازی میکند. او که پیش از این در فیلم «دل و دشنه» مسعود جعفری جوزانی نقش یک بدمن را به خوبی بازی کرده است در اینجا هم طوری با نقش مصاف میکند که هر چقدر داستان جلوتر میرود برای مخاطب خوفناکتر میشود. روباه همه کارهایش را در کمال آرامش انجام میدهد به خصوص وقتی که میخواهد کسی را بکشد. مخاطب این آرامش را در اجزای صورت و رفتار بیرونی متوسلانی میبیند ، اما برگ برنده بازی او زمانی رو میشود که متوسلانی در لحظاتی که میخواهد شمایل واقعی خود را نشان دهد با یک نگاه و میمیک صورت این آرامش را تبدیل به خشم میکند.
پرویز پرستویی | رضا فتحعلی | شوخی | 1378 همایون اسعدیان «شوخی» را دوسال بعد از فیلم«آژانس شیشهای» میسازد. او برای فیلم جدیدش از زوج موفق «پرویز پرستویی» و«حبیب رضایی» استفاده میکند. حالا در این فیلم، آنها در موقعیت متفاوتی نسبت به فیلم ابراهیم حاتمیکیا قرارمیگیرند. در اینجا پروستویی نقش یک خالتور را بازی میکند. او آدم مفلسی است که همراه با رفیق صمیمیاش «ابرام شوتی» روزگار میگذارند. پرستویی قبل از شوخی بازی در نقشی شبیه به رضا فتحعلی را در چند فیلم دیگر تجربه کرده بود، او در اینجا تلاش دارد تا براساس مختصات این شخصیت بازی متفاوتی نسبت به کاراکترهای قبلی داشته باشد. رضا فتحعلی در طول داستان در موقعیتی قرار میگیرد که به خاطر ضربهای که از رفیقاش میخوردبه یک افسردگی درونی میرسد. پرستویی این تغییر رفتار را که خیلی بطئی است به درستی در بازیاش متبلور میکند.
حامد بهداد | پویا | آخر بازی | 1379 همایون اسعدیان بعد از ساخت پنج فیلم سینمایی درحالی برای نقش اول فیلم «آخر بازی» به حامد بهداد اعتماد کرد که هیچ شناختی از او نداشت و بازیاش را هم ندیده بود. «آخر بازی» اولین تجربه بازیگری حامد بهداد است. او در این فیلم نقش پسری دانشجو به نام پویا را بازی میکند که از شرایط جامعه و محدودیتهای دانشگاه در عذاب است و حتی کنار خانوادهاش هم احساس خوشبختی نمیکند. تنها نقطه اتصال او به زندگی، دختری به نام نغمه است. اهمیتی که نغمه در زندگیاش دارد باعث میشود وارد یک شرطبندی عجیب شود و نهایتا تصمیمی بگیرد که زندگیاش را نابود کند. درست است که بهداد در «آخر بازی» به نسبت کارهای بعدیاش خامدستیهایی در بازیگری دارد اما خیلی خوب توانسته است از ابتدا تا انتهای فیلم مخاطب را با احساسات و درگیریهای ذهنیاش همراه کند. بهداد در همان نقطه ورود به بازیگری برای این فیلم از جشنواره نوزدهم فجر نامزد سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد شد.
فرهاد اصلانی | اکبر ابوالحسنی | راه بی پایان | 1386 «راه بیپایان» یکی از بهترین سریالهای تلویزیون است که در نیمه دوم دهه هشتاد از شبکه سه پخش شد. اسعدیان بعد از «بازی آخر» به نوعی به تلویزیون کوچ کرد و چند سریال پشت سر هم ساخت تا رسید به «راه بیپایان». او یک ابر بدمن فوق العاده در این سریال رو میکند و آن کاراکتر «اکبر ابوالحسنی» با بازی فرهاد اصلانی است. نقش اصلانی در این سریال یکی از شاهنقشهای سریالهای تلویزیونی است. یک بدمن تمام عیار که برای لحظه به لحظه زندگیاش طرح و نقشه دارد. این نقش را اصلانی به قدری با ظرافت بازی میکند که مخاطب از رویارویی با او واهمه دارد اما احساس انزجار نمیکند. یعنی نقش طوری بازی نشده که مخاطب را پس بزند . این هنر اصلانی است که اینطور به یک نقش کاملا منفی جان داده است.
نگار جواهریان | زهرا سادات | طلا و مس | 1388 فیلم «طلا ومس» همان بزنگاهی است که نگار جواهریان از آن نهایت بهره را میبرد و جایگاهش را به عنوان یک بازیگر توانمند و هوشمند ثبت میکند.«زهرا سادات» جز نقشهایی است که روی کاغذ خوب نوشته شده و دارای تمامی فاکتورهایی است که براساس آن بازیگر بتواند تواناییهایش را به رخ بکشد . جواهریان با آنالیز دقیق کاراکترهای زهرا سادات و کشف ریز رفتارهای زنهای از جنس او به مصاف نقش میرود. جواهریان دقیقا وقتی نقش را کامل در اختیارش خودش درمیآورد که موفق میشود جزییات رفتاری زهرا سادات را وارد بازیاش کند. از نوع نگاه کردن به همسرش تا نحوه نشستن پشت دار قالی و… همه دارای جزییاتی است که جواهریان با کشف درست آنها توانسته به کاراکترش جان ببخشد و کاری کند که مخاطب در لحظه لحظه فیلم ، حتی در سکانسهایی که نیست درگیر او باشد.
بهروز شعیبی | سید رضا | طلا ومس | 1388 بهروز شعیبی بعد از فیلم «آژانس شیشهای» از بازیگری فاصله میگیرد به سمت کارگردانی میرود.مدتی دستیاری میکند و بعد وارد جریان فیلمسازی میشود. البته به شکل جسته و گریخته نقشهای کوتاهی بازی میکرد اما مخاطبان سینما تقریبا داشتند فراموش میکردند که شعیبی بازی هم میکند. در چنین شرایطی همایون اسعدیان نقش اول مرد «طلا و مس» را به او میدهد. یک طلبه سر به زیر و تقریبا خجالتی که برای ادامه درسش از مشهد به تهران میآید. مهمترین اتفاق درباره شعیبی این است که مخاطب در همان نگاه اول او در قامت یک طلبه میپذیرد. او آنقدر دقیق رفتارهای یک طلبه را وارد بازیاش میکند که مخاطب احساس میکند که انگار یک طلبه روحانی واقعی جلوی دوربین است. در ادامه که زندگی سید رضا به واسطه بیماری همسرش با چالش مواجه میشود، شعیبی با دقت و ظرافت کامل تلاطمهای روحی و رفتاری کاراکتر را در بازیاش جلوهگر میکند.
شیرین یزدانبخش | احترام سادات | بوسیدن روی ماه |1390 شیرین یزدانبخش از اواخر دهه هشتاد به سینما وارد شد و زمانی که همایون اسعدیان برای نقش احترامسادات فیلم «بوسیدن روی ماه» از او دعوت به همکاری کرد یک سیمرغ نقش مکمل، برای بازی در فیلم «لطفا مزاحم نشوید» در کارنامه داشت. احترامسادات را میتوانیم یکی از مادرهای ماندگار در سینمای ایران بنامیم؛ مادری مهربان، دلسوز و درونگرا که برعکس دوستش فروغ، احساساتش را در دلش نگاه میدارد و راضی میشود به خاطر رفاقت، از حق مادریاش در قبال پسرش بگذرد و پیکر پسر شهیدش را به جای پیکر پسر شهید فروغ معرفی کند تا پیش از مرگش با دیدن او آرام بگیرد. بازی یزدانبخش در این فیلم به قدری واقعی و ملموس از آب درآمد و توانست احساسات مخاطبانش را درگیر کند که برای آن نامزد بهترین بازیگر نقش اول زن از جشنواره سیام شد.