نیمه اول سال 1401 فیلمهای مهمی روی پرده رفت که بخش عمدهای از موفقیت آنها روی دوش بازیگرانش بود. برخی از این بازیگران در جشنواره فجر دورههای قبل به واسطه بازی در این فیلمها جوایزی به دست آورده بودند و برخی دیگر بازیشان از نگاه داوران دور مانده بود. در این پرونده نگاهی داریم بر بازیگران زن موفق سینما در سال 1401.
به گزارش فیلمنیوز، در این پرونده دست روی بازیگران موفق زنی گذاشتهایم که فیلم یا فیلمهایشان از ابتدا تا انتهای سال 1401 اکران عمومی شده است. بازیگران موفق زن جشنواره فجر چهلویک در این فهرست قرار نمیگیرند. اسامی بازیگران به ترتیب حروف الفبا در کنار هم قرار گرفته است.
پگاه آهنگرانی | یاسمن | بدون قرار قبلی
پگاه آهنگرانی در فیلم «بدون قرار قبلی» به کارگردانی بهروز شعیبی، یکی از متفاوتترین نقشهایش را بازی کرد. بار اصلی درام بر عهده کاراکتر اصلی به نام یاسمن با بازی پگاه آهنگرانی است؛ دختری که سالهاست از ایران رفته و با فرهنگ آلمانها بزرگ و وارد جامعه شده است. او درپی وصیت پدرش مجبور میشود به ایران سفر کند. در تهران متوجه میشود که پدرش برای او قبری را در صحن امام رضا (ع) به ارث گذاشته است. حالا یاسمن باید علی رغم میل باطنیاش برای فروش این قبر به مشهد سفر کند، آنهم در شرایطی که ناچار است هر چه زودتر به آلمان برگردد. آهنگرانی به درستی موقعیت این کاراکتر را فهمیده و با آنالیز درستی که از این شخصیت داشته، رفتارهای او را شناسایی و وارد بازیاش کرده است.
صدف اسپهبدی | فریبا | علفزار
صدف اسپهبدی در فیلم «علفزار» به کارگردانی کاظم دانشی، با گریمی سنگین به میدان آمد و اولین بار خودش را با چنین چهرهای به مخاطبانش معرفی کرد. او در نشست خبری فیلم در جشنواره فجر گفته بود برای این نقش 25 کیلو وزن کم کرده و این کاهش وزن برایش تبعات سنگینی داشته. اسپهبدی با تغییر لحن و شیوه راه رفتن و نگاه کردن، در قالب زنی معتاد و بیخانمان ظاهر شد که از طرفی مجبور بود جلوی فرار مردی که روزی دوستش میداشته را بگیرد تا دخترش بیشناسنامه نماند و از طرف دیگر بازپرس پرونده را قانع کند که بدون شلاق و جریمه مالی حکم صدور شناسنامه بدهد. اسپهبدی اعتیاد، درماندگی، بیرمقی، تنهایی و احساسات مادرانه را با اندکی شوخطبعی آمیخته بود و از این جهت بازیاش در عین تلخی، شیرین و جذاب به نظر میرسید.
پریناز ایزدیار | پروانه | ملاقات خصوصی
نقش پریناز ایزدیار را در «ملاقات خصوصی» به کارگردانی امید شمس میتوانیم به نوعی در امتداد نقشی در نظر بگیریم که در «ابد و یک روز» بازی کرد و به واسطهاش به شهرت رسید. دختری از طبقه فرودست جامعه که پدرش در زندان است و برادرش به خاطر نبود امکانات به قاچاق مواد رو آورده. او حالا باید همه را سروسامان بدهد و در این سیاهی، وارد رویای جذابی در زندگی خودش میشود. جذابیت نقش از این جهت است که ایزدیار عشقی متفاوت را در آن سوی میلههای زندان تجربه میکند. شیرینی این احساس تا جایی است که حاضر میشود برای کسی که دوستش دارد صادقانه از زندگیاش هم بگذرد. ایزدیار در «ملاقات خصوصی» احساسات صادقانه یک دختر تنها و عاشق را به درستی میسازد و صحنههایی جذاب در کنار هوتن شکیبا خلق میکند.
نازنین بیاتی | پری | شادروان
سال 1401 دو فیلم با بازی نازنین بیاتی اکران شد؛ یکی سگبند و دیگری شادروان. در سگبند به عنوان بازیگر یک اثر کمدی موفق به میدان آمد اما بازیاش در فیلم «شادروان» به کارگردانی حسین نمازی بیشتر دیده شد. در فیلم «شادروان»، محور اصلی داستان مرگ است. پدر خانوادهای میمیرد و خانواده برای ترخیص و خاکسپاری او هیچ پولی در بساط ندارند. حتی نمیتوانند پولی از حساب بانکیاش برداشت کنند و این مسئله مشکلات فراوانی را بخصوص برای برادر و خواهر این خانواده ایجاد میکند. نازنین بیاتی در نقش پری، دختر خانواده است که دوشادوش برادرش برای حل این مشکل تلاش میکند. «شادروان» با وجود اینکه روی مجموعهای از موقعیتهای کمدی بنا شده اما کل فیلم زیر سایه سیاه فقر و اندوه است و بیاتی توانسته است در عین پایبند بودن به فضای کمدی، در خلق این احساس اندوه هم موفق باشد.
هانیه توسلی | الهام | بیصدا حلزون
هانیه توسلی در فیلم «بیصدا حلزون» به کارگردانی بهرنگ دزفولیزاده نقش مادری کمشنوا را ایفا کرد که تلاش میکرد هرطور شده راهی برای عمل جراحی حلزون گوش پسر چهارسالهاش پیدا کند. از یک طرف با مخالفت همسر سابقش برای عمل جراحی پسرش مواجه میشد و از طرف دیگر مجبور بود خرج عمل پسرش را خودش به تنهایی جور کند. حالا در این بین، خسارتی هم به دفتر کارش وارد میشد. همه این موارد باعث میشد او را مدام درحال تنش ببینیم. این تنشها به درستی با تلاش او برای صحبت کردن به عنوان یک فرد کمشنوا همراه میشد و کاملا باورپذیر به نظر میرسید. توسلی برای این فیلم ساعتها با افراد کمشنوا رفتوآمد داشته و براساس شیوه صحبت کردن آنها، صداسازی کرده و به لحنی جدید و قابلقبول برای حرف زدن رسیده و همین هم باعث اثرگذاری نقش شده است.
نگار جواهریان | سارا | مجبوریم
نگار جواهریان در فیلم «مجبوریم» به کارگردانی رضا درمیشیان نقش وکیلی از طبقه متوسط را بازی کرد که برای رسیدگی به مشکلات طبقه فرودست، هرکاری میکند. اقدام خودسرانه یک پزشک برای بستن لولههای رحم دختری جوان و کارتنخواب، مسئلهای میشود تا این وکیل به میدان بیاید و از حقوق این دختر دفاع کند. جواهریان در نقش وکیل مدام برای رسیدن به مقصود تلاش میکند و با موانع میجنگد اما اهل سروصدا و آشوب نیست. سعی میکند بخش مهمی از احساستش را از طریق نگاه منتقل کند. گرچه در طول فیلم، گهگاه در مواجهه با شخصیت وکیل و تصمیمهایی که میگیرد، دچار تردید میشویم اما نهایتا میتوانیم با توجه به جایگاهی که دارد، او را درک کنیم و این باورپذیری هم به بازی قابل قبول جواهریان برمیگردد.
هدا زینالعابدین |ملیحه | زالاوا
هدا زینالعابدین در فیلم «زالاوا» به کارگردانی ارسلان امیری، نقش دکتری جوان به نام ملیحه را بازی میکرد که هم به لحاظ ظاهری و هم میزان درک نسبت به سایر مردم روستا متفاوت بود. نقش او از این جهت اهمیت داشت که یک جورهایی به عنوان یک نور در میان تاریکی روستا عمل میکرد. ملیحه به استوار علاقه داشت و شیوه ابراز این علاقه با نگاه معصومانه و عاشقانهاش بسیار اثرگذار به نظر میرسید. زینالعابدین برای باورپذیری نقش، لهجه کردی را به خوبی روی زبانش کنترل میکرد و سعی داشت بخش مهمی از احساساتش را با نگاهش منتقل کند. او به قدری احساسات مخاطبان را درگیر میکرد که مرگش تراژدی مهمی در فیلم به حساب میآمد و میشد این مرگ را نماد غلبه جهل در دانش و امید دانست.
الناز شاکردوست | تیتی و راحله | تیتی و ابلق
الناز شاکردوست سال 1401 با دو فیلم «تیتی» به کارگردانی آیدا پناهنده و «ابلق» به کارگردانی نرگس آبیار توانست تواجهها را بیش از پیش به بازیاش جلب کند. در فیلم «تیتی» یکی از مهمترین بازیهایش را به نمایش گذاشت. دختری شیرینمغز بود که بدون چشمداشت عشق میورزید و بدون اینکه زندگی را سخت بگیرد، سعی میکرد کار مهمی برای نجات بشریت انجام دهد. شیوه نگاه کردن، صحبت کردنش و شور و اشتیاق کودکانهاش به درستی در جهت شکلگیری نقش درآمده بود و بخش مهمی از جذابیت فیلم «تیتی» روی دوش او بود. در «ابلق» با گریم متفاوت به میدان آمد و باز هم تمرکز زیادی روی ساخت لهجه داشت. در این فیلم نقش زنی را داشت که تلاش میکرد روی باورهایش بماند و مشکلاتش را بدون افشاگری حل کند اما نهایتا مجبور میشد راز تعرض مرد فامیلش را فاش کند و سکوتش را بشکند. شاکردوست بهخوبی از پس خلق شخصیتی در این ساختار فرهنگی برآمده بود.