مرجان فاطمی | پرویز پرستویی یکی از مهمترین بازیگران سینمای دهه هفتاد و هشتاد بود؛ بازیگری که هم در آثار کمدی و هم جدی، میتوانست کاری کند که مخاطب روی صندلی میخکوب شود و تا مدتها نقشی را که پرستویی مقابلش بازی کرده، از خاطر نبرد. همه ما خاطرات شیرین بسیاری با آثار او داریم و در بسیاری موارد معتقدیم اگر پرویز پرستویی نبود، خیلی از فیلمهای مهم سینمای ایران به نتیجه نمیرسید. امروز جمعه 2 تیر، سالروز تولد این هنرمند تواناست. به این بهانه مروری داریم بر نقشهای بسیار مهم کارنامهاش.
به گزارش فیلمنیوز، پرستویی در دهه نود هم در آثار مختلفی بازی کرده که بعضی از آنها مثل «بیهمهچیز» یا «همگناه» آثار موفقی در کارنامهاش هستند اما در این پرونده، صرفا روی آثاری دست گذاشتهایم که خاطرهشان هیچوقت از ذهنمان پاک نمیشود.
آدمبرفی| کارگردان: داوود میرباقری| نام نقش: جواد کولی| سال تولید: 1373
«آدم برفی» سه سال توقیف بود و طول کشید تا بازی متفاوت پرویز پرستویی دیده شود. او برای نقش جواد کولی از همه تجربیات بازیگری روی صحنه تئاتر و شش فیلم سینمایی قبلیاش به خوبی استفاده کرده بود تا بتواند در میان چهرههای شناخته شده و مطرح آن زمان سینمای ما خودی نشان دهد. شخصیت جواد کولی که به نوعی برگرفته از لمپنهای سینمای پیش از انقلاب بود با بازی درخشان و به شدت بیرونی پرستویی همراه شد و جلوه خاصی به کار بخشید. نقش کوتاه بود اما خیلی به چشم آمد و تبدیل به یکی از بهترین نقشهای سینمایی پرویز پرستویی شد. مشخصه بازی او در «آدم برفی» تاثیرگذاری در عین کوتاهی نقش است که به خوبی در کانون توجه قرار میگیرد.
لیلی با من است| کارگردان: کمال تبریزی| نام نقش: صادق مشکینی| سال تولید: 1374
یکی از نقشهای ماندگار و تحسینشده پرویز پرستویی با صادق مشکینی رقم خورد. او هنوز سایه حاج کاظم را بر سر نداشت که در «لیلی با من است» بازی کرد. کمال تبریزی برای نخستین بار نگاه کلیشهای به فیلمهای جنگی را کنار گذاشت و با مفاهیم تثبیت شده، شوخی کرد. موقعیت دوگانه صادق مشکینی در جبهه برگ برنده فیلم است و واقعا سخت است اگر بازیگر دیگری جز پرستویی را در این نقش تصور کنیم. پرستویی اجرایی استادانه و شیرین دارد و نوع نگاه توام با استیصال، شیوه راه رفتن، بیان دیالوگ، لبخندها و به طور کلی انتقال حس، همه و همه یکی از نقشهای موفق سینمای ایران را به نام پرستویی زده است. پرستویی در فیلم حضوری آزاد و بدون تکلف دارد که باعث شده غالب منتقدان روی بازی خوبش اشتراک نظر داشته باشند.
آژانس شیشهای| کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا| نام نقش: حاج کاظم| سال تولید: 1376
پرویز پرستویی با شخصیت حاج کاظم فیلم »آژانس شیشهای» شاه نقش کارنامهاش را رقم زد. بعد از این فیلم نام پرستویی سر زبان عام و خاص قرار گرفت. او در این فیلم وجهه دیگری از تواناییاش را به نمایش گذاشت. در این فیلم شاهد سکوت و بغض و عصیان او در آن واحد بودیم. نقش حاج کاظم همه اینها را میطلبید و پرستویی به خوبی و استادانه همه را عرضه کرد و شمایل مردی عصیانگر را به نمایش گذاشت که حاضر بود برای رفیقش همه چیز را نابود کند. بیجهت نیست که حاج کاظم در این همه سال رهایش نمیکند. بعد از موفقیت «آژانس شیشهای» خیلی از کارگردانها از او خواستند این سه ویژگی را باز هم تکرار کند اما دیگر حاج کاظم دیگری از دل هیچکدام بیرون نیامد و همکاریهای بعدیاش با حاتمیکیا آنطور که باید موفقیتی در پیش نداشت. او برای این فیلم برنده سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد شد.
مرد عوضی | کارگردان: محمدرضا هنرمند | نام نقش: داریوش | سال تولید: 1376
«مرد عوضی» یکی از جذابترین و به یادماندنیترین فیلمهای پرویز پرستویی است. بازی پرستویی از چشم داوران جشن خانه سینما دور نماند و تندیس بهترین بازیگر مرد را به او اهدا کردند. «مرد عوضی» از معدود فیلمهای موفق سینمای ما است که در آن از عنصر جابهجایی برای ایجاد موقعیت کمدی استفاده شده. پرستویی با بازی در دو کاراکتر بخش زیادی از موفقیت فیلم محمدرضا هنرمند را به دوش کشید و با اجرای بدون نقصش از مخاطبان خنده گرفت. او مرز میان شخصیت خسرو پذیرش (مخترع یک پودر جادویی لباسشویی) و داریوش جم (مدیرعامل شرکت) را نشان داد و برای هر کدام بازی متفاوت ارائه کرد. لحن بیان، نوع مواجهه با موقعیتهای دوگانه و میمیک چهرهاش هنوز در ذهنها تازه است.
مومیایی3 | کارگردان: محمدرضا هنرمند | نام نقش: سروان قربانی| سال تولید: 1378
پرویز پرستویی در «مومیایی 3» بخشی دیگر از توانمندی بازیگریاش را به رخ کشید. این فیلم در ادامه دیگر انتخابهای خوب پرستویی در ژانر کمدی است که در دوران پختگیاش ایفا کرد. پرستویی نقش سروان قربانی افسر وظیفهشناسی که کارش را به خوبی و با صداقت تمام انجام میدهد، را بهگونهای بازی کرد که نه چندان جدی و خشک باشد و نه بیش از حد فانتزی. استیصال او که باید هرچه زودتر کلانتری محل خدمتش را به مالک اصلیاش تحویل دهد، ولی جایی مناسب پیدا نمیکند آن قدر دقیق و ملموس است که همچنان مخاطب را قلقلک میدهد. وقتی بحث سرقت مومیایی پیش میآید و سرهنگ قربانی مظنون میشود، اوج بازی پرستویی است. او بهخوبی تضادهای کاراکتر را در چهره، چشمها و لحن حرف زدن را با ریزهکاری و جزئیات نشان میدهد؛ بدون آن که اغراق کند.
مارمولک | کارگردان: کمال تبریزی| نام نقش: رضا مثقالی| سال تولید: 1382
موفقترین نقش پرویز پرستویی بعد از حاج کاظم با رضا مارمولک شکل گرفت. همکاری مجدد پرستویی و کمال تبریزی یکی از جسورترین فیلمهای سینمای ما را رقم زد. «مارمولک» خیلی زود دچار حاشیه شد و از پرده پایین آمد با این حال نسخه قاچاق شده آن دست به دست چرخید و خیلیها آن را دیدند. پرستویی با بازی در نقش یک دزد و روحانی بهخوبی و استادانه ریزهکاریهای هر دو کاراکتر را نشان داد. با این حال ظرائف بازیاش در قسمتهایی است که نقش روحانی بازی میکند. حرکات دست و نگاه و راه رفتن و مهمتر از همه ادای دیالوگهایش کاملا در خدمت نقش است. کار او از این جهت بسیار سخت بود که باید ادای روحانی را درمیآورد؛ نه اینکه نقش روحانی را بازی کند. این هم جزو نقشهایی است که کمتر بازیگری مثل پرستویی از عهده آن بر میآمد.
کافه ترانزیت| کارگردان: کامبوزیا پرتوی| نام نقش: ناصر | سال تولید: 1383
بدون شک میشود «کافه ترانزیت» را یکی از بهترین کارهای پرستویی دانست. مردی متعصب از خانوادهای کاملا سنتی که طبق عرف باید بیوه برادرش را زیر پر و بال خودش بگیرد حالا در موقعیتی قرار میگیرد که نه راه پیش دارد و نه پس! زن حاضر به پذیرش این سنت نیست و از هر راهی تلاش میکند مستقل باشد و از طرف دیگر ترس از اینکه مُهر بیغیرتی روی پیشانیاش بخورد هراس دارد. این دوگانگی، مهمترین ویژگی شخصیت پرستویی بود. ناصر آزار میداد، راه زن را سد میکرد اما نهایتا مخاطب به او حق میداد چون پرستویی آنقدر این استیصال را درست و با اصول به تصویر کشیده بود که ناصر کاملا تبرئه میشد و هرچه غر وجود داشت باید به سر عرف و قوانین بیاساس آن زد. لهجه آذری و ادای خوب آن، یکی دیگر از امتیازهای نقش بود که پرستویی خیلی خوب از پسش برآمد.
زیر تیغ| کارگردان: محمدرضا هنرمند| نام نقش: محمود| سال تولید: 1385
اگر پرستویی در سینما با نقش حاج کاظم «آژانس شیشهای» و رضای «مارمولک» سر و صدا به پا کرد و به عبارتی ترکاند، نقطه اوج بازیاش در تلویزیون «زیر تیغ» بود. هنوز هم که هنوز است ترس، اضطراب، عرق سرد و بغض محمود در ابتدای سریال در ذهن همهمان مانده. همه ما تک تک جزئیات رفتاری محمود را میشناختیم، دلمان برایش میسوخت و حتی مدام فکر میکردیم که قطعا اگر در شرایط او بودیم، حالمان دقیقا همین بود! این یعنی اوج موفقیت یک بازیگر در ایفای یک نقش. دیگر چه چیزی باید میخواستیم؟ کسانی که «زیرتیغ» را دیدهاند و با آن زندگی کردهاند، اتفاقا یکی از منتقدان سرسخت کارهای جدید پرستوییاند. بغض، ترس و اندوه محمود در زیرتیغ را نمیتوان در آثار جدید او جستجو کرد.