سروش صحت از سال ۱۳۸۶ تا الان، 6 سریال کارگردانی کرده و در هر سریال، چند شخصیت جدید و جذاب پیش روی مخاطبانش گذاشته است. درست است که در «چارخونه» و «ساختمان پزشکان» و «پژمان»، نویسندگان دیگری در کنار صحت بودهاند و بار بخش مهمی از شخصیتپردازی روی دوش آنها بوده اما بههرحال تمام این شخصیتهای جذاب، از زیر دست سروش صحت بیرون آمدهاند و بخش مهمی از آنها هنوز هم بعد از سالها در ذهنها ماندگارند. به بهانه انتشار سریال «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» مروری داریم بر دلایل ماندگاری شخصیتهای جذاب سروش صحت.
به گزارش فیلمنیوز، تعداد شخصیتهای ماندگار و دوستداشتنی سریالهای صحت، بیشتر از اینهاست. طبیعتا شخصیتهایی مثل ناصر «ساختمان پزشکان»، عطای «شمعدونی»، مسعود و مازیار «لیسانسهها» و… هم باید در این فهرست قرار میگرفتند اما سعی کردیم از هر سریال، روی شخصیتهایی دست بگذاریم که به دلایلی مثل ویژگیهای شخصیت، نوع رفتار، شیوه صحبتکردن، تکیهکلامها یا …، بیشتر در ذهنهایمان ماندهاند. در سریال «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» هم تا به حال دو شخصیت نیما و شهرام توانستهاند توجهها را جلب کنند. با توجه به شناختی که نسبت به آثار سروش صحت داریم به احتمال زیاد شاهد شخصیتهای ماندگاری هم در این سریال خواهیم بود.
حبیب | لیسانسهها و فوقلیسانسهها | بازیگر: هوتن شکیبا
دلیل ماندگاری: حبیب پسر جوانی است که نه آداب و معاشرت بلد است، نه تیپ و قیافه درست و حسابی دارد و نه هوش بالایی. او حتی توانایی ابراز علاقه به دختران را هم ندارد اما در عین حال، به خاطر رفتار خارج از عرف و حرکات عجیبش محور اصلی جذابیت سریال لیسانسههاست. علاقه او به دختران و تلاش برای خواستگاری و ازدواج و از همه مهمتر شکستهای عشقی پیاپیاش باعث شده مخاطبان به زندگیاش علاقهمند باشند. در عین اینکه رفتارش همه را حرص میدهد اما جذاب است.
مهمترین ویژگی رفتاری: مهمترین ویژگی شخصیت حبیب این است که از روابط اجتماعی زیاد سر در نمیآورد. از سادگی زیاد، خودش را محور تمام اتفاقها میبیند. با کوچکترین توجهی از سوی یکنفر، جذبش میشود و از رفتار و صحبتهای آدمها آن چیزی را برداشت میکند که دلش میخواهد. نه به قیافهاش میرسد و نه لباسهای درست و بهروزی تنش میکند. حتی اصول اولیه لباس پوشیدن را هم نمیداند.
رحیم | لیسانسهها و فوق لیسانسهها | بازیگر: کاظم سیاحی
دلیل ماندگاری: رحیم نمونه بارز یک معتاد دوست داشتنی است. تا پیش از این، در سریالهای تلویزیونی، معمولا شخصیتهای معتاد را کاملا کلیشهای و منفی و سیاه میدیدیم. افرادی که یک گوشه برای خودشان ولو میشوند و توانایی صحبت کردن ندارند و خانواده آنها را طرد کردهاند. رحیم در عین اینکه معتاد است و با دوست های معتادش رفت و آمد دارد اما رفتارش کلیشهای نیست. خیلی وقتها کاملا جدی صحبت میکند و اطلاعاتی دارد یا حرف هایی میزند که از یک معتاد بعید است. برخی ویژگیهای جذاب او باعث شد که در عین حرص درآر بودن، مخاطبان را بخنداند.
مهمترین ویژگی رفتاری: مهمترین ویژگی رفتاری رحیم این است که درست در نقطه حال زندگی میکند. هیچ چیزی در زندگی برایش جدی نیست. همین که پول داشته باشد و غذایی بخورد و جایی برای زندگی به او بدهند دیگر مشکلی با چیزی ندارد. او از همه طلبکار است و فکر میکند همه باید به اوخدمت کنند. پررویی و بیخیالی و طلبکاری او از جمله نکات جذاب شخصیتاش است.
محمود مهاجر | لیسانسهها و فوقلیسانسهها | بازیگر: بیژن بنفشهخواه
دلیل ماندگاری:بیتردید میتوان گفت که محمود مهاجر متفاوت ترین نقش بنفشهخواه بود. او نقش پدرزن امیرحسین رستمی را داشت؛ بازیگری که در واقعیت، دو سال از خودش کوچکتر است اما این اختلاف سنی آنقدر باورپذیر از آب درآمد که همه این روابط را پذیرفتند. آقای مهاجر، از ابتدای سریال به عنوان یک پدر سختگیر ظاهر شد و تمام اهتمامش این بود که یا مسعود را ضایع کند یا جلوی رابطهاش را با دخترش بگیرد اما رفته رفته، با ورود به روابط عاشقانه، ابعاد دیگری هم از این شخصیت هویدا شد. او به عنوان یک مرد عاشقپیشه، بیشتر از مسعود، لوس بازی در میآورد و در عین حال سعی میکرد جدیت و عبوس بودنش را هم حفظ کند.
مهمترین ویژگی رفتاری: مهاجر مدام از تکهکلامهای »سپاس»، «سپاس متقابل»، «شاد و پیروز باشید» و … استفاده میکرد و حرکات او هنگام ادا کردن این تکه کلامها بسیار جذاب بود. او همزمان دستهایش را هم به نشانه احترام کنار هم میگذاشت و به چانهاش میچسباند. نکته مهم دیگر اینکه به خاطر شغلش سعی میکرد مبادی آداب به نظر برسد اما هرجایی میرسید تبلیغ کلاسهایش را میکرد.
هوشنگ | شمعدونی | بازیگر: محمد نادری
دلیل ماندگاری: معمولا در اکثر سریالهای خانوادگی، پدر خانواده، ویژگیهای رفتاری تقریبا یکسانی دارند. اکثر آنها معقول رفتار میکنند .تصمیمهای درست میگیرند، مورد حمایت خانواده هستند و بچهها به آنها احترام میگذارند. شخصیت هوشنگ دقیقا متضاد با تصویری است که پیش از این از پدر خانواده دیده بودیم. او در اکثر مواقع اشتباه میکند. با اینکه خانوادهاش را دوست دارد اما رفتارش به ضرر آنهاست. همه او را تحقیر میکنند و حتی پسر کوچک برادر همسرش هم برای او احترامی قائل نیست و او را هوشنگ صدا میزند.
مهمترین ویژگی رفتاری: هوشنگ مظاهری، به عنوان پدر یک خانواده، شخصیتی است که هنوز کودک درونش فعال است. پدری که سعی میکند رفتار و روابطی مدرن با بچههایش داشته باشد اما از آنجایی که راه و روشش را بلد نیست و هنوز تاحدودی سنتی است، زیادهروی میکند و همه چیز خراب میشود. در عینحال جوگیر است و منطق خاص خودش را دارد که با منطق عرف متفاوت است. گهگاه خرابکاری میکند و معمولا کاری را درست انجام نمیدهد.
پژمان | پژمان | بازیگر: پژمان جمشیدی
دلایل ماندگاری: شخصیت پژمان از چند جهت قابل اهمیت بود؛ اول اینکه پژمان جمشیدی، بازیکن سابق پرسپولیس نقش اصلی آن را به عهده داشت؛ بازیکنی که در زمان خودش، مورد توجه بود و طرفدار زیادی داشت. از طرف دیگر این بازیکن، نقش یک فوتبالیست بازنشسته را بازی میکرد که بعد از سالها بازی، حالا با اینکه جوان بود اما دیگر تیمی او را نمیپذیرفت. هیچکس او را نمیشناخت و تازه میفهمید که هیچ شهرتی میان مردم ندارد. درواقع هم بازیگر نقش پژمان جذابیت داشت و هم مشکلاتی که به واسطه بازنشستگی در معرض آنها قرار میگرفت.
مهمترین ویژگی: پژمان جمشیدی با اینکه نقش خودش را در این سریال بازی میکرد اما هیچکدام از ویژگیهای شخصیتی و رفتاری خودش را به سریال نیاورده بود. درواقع با پیشنهاد خود پژمان جمشیدی، شخصیتی برای سریال ساخته شد که فردی بیسواد و عقدهای بود که نمیخواست بپذیرد دوران شهرتش به پایان رسیده است. اظهارنظرهای ناپختهای میکرد و خودش را خیلی قبول داشت. مدام خیال میکرد در مرکز توجه است و همه دربارهاش صحبت میکنند و آرزو دارند او در تیمشان بازی کند. اعتماد بهنفس کاذب داشت و متوجه رفتار بد دیگران نمیشد.
نیما افشار | ساختمان پزشکان | بازیگر: بهنام تشکر
دلایل ماندگاری: نیما افشار، در ادامه شخصیتهای مودب و تحصیلکرده سریالهای کمدی ساخته شد. همان شخصیتهای با اخلاقی که معمولا در حاشیه قرار میگیرند و در جامعهای بیاخالق، امکان بروز و خودنمایی ندارند. تضاد میان طرز فکر و رفتار مبادی آداب نیما افشار با سایرین، طنز جالبی ساخته بود که باعث شد ماندگار شود.
مهمترین ویژگی: دکتر نیما افشار، شخصیتی تحصیلکرده بود اما توانایی زیادی در ارتباطات اجتماعی نداشت و بنابراین خیلی سخت از سوی دیگران پذیرفته میشد. بهواسطه شغلش مدام از سوی خانواده و همکاران و حتی سرایدار هم مورد تمسخر قرار میگرفت و هیچکس حاضر نمیشد او را بهعنوان یک روانشناس، جدی بگیرد. نیما حتی در خانواده هم مورد توجه نبود. برادرش ناصر، که یک بیسواد لمپن بود از سوی خانواده بیشتر پذیرفته میشد. با اینحال خودش را زیادی جدی میگرفت و معتقد بود همه او را قبول دارند و همیشه بهترین راهکار و راهحل را ارائه میکند و در تصمیمگیری، بینظیر است.
خانم شیرزاد | ساختمان پزشکان | بازیگر: شقایق دهقان
دلایل ماندگاری: شقایق دهقان در «ساختمان پزشکان» نقش یک منشی خنگ و اعصاب خردکن را به درستی ایفا کرد. مجموعه ویژگیهای رفتاری و کلامی و موقعیتهایی که به واسطه حماقتهایش ایجاد میشد به قدری جذاب بود که هنوز هم «خانم شیرزاد» را به عنوان نماینده گروهی از مردم جامعه میپذیریم.
مهمترین ویژگی: خانم شیرزاد یک منشی کاملا سادهلوح بود که آیکیوی به شدت پایینی داشت و کوچکترین مسائل را هم متوجه نمیشد. همه چیز را باهم اشتباه میگرفت و هیچ کاری را درست انجام نمیداد. او سعی میکرد با لحن منشیها صحبت کند و صدایش را برای جذابیت بیشتر تغییر دهد اما حماقتهایش مانع از این میشد که جذاب به نظر برسد. او هنگام صحبت کردن سر و دستش را تکان میداد و مدام برای مخاطبش چشم و ابرو میآمد. آخر کلمات را میکشید و از آنجایی که بهره هوشی بالایی نداشت، همه چیز برایش جالب و عجیب به نظر میرسید. برای همین هم مدام با هر مسئله کوچکی هیجانزده میشد و برای نشان دادن این هیجان میپرسید: «واقعااااا؟«
شنبه | چارخونه | بازیگر: جواد رضویان
دلایل ماندگاری: جواد رضویان در «چارخونه» عهدهدار نقش شخصیتی افغان به نام شنبه بود اما برای ساکنان ساختمان هویت خود را فاش نمیکرد. شنبه مردی مظلومنما بودکه برای محبوبشدن پیش دیگران رفتارهای جذابی پیش میگرفت. علاوه بر مظلومنمایی، آنچه از شنبه در ذهن مانده چندرفتار است؛ ازجمله خواندن آهنگ با لهجه افغان. او برای خواندن ترانه از یک چوب که ته آن یک حلبی روغن قرار داده بود، استفاده میکرد. ترانهخوانی او خیلی سر زبانها افتاده بود و بخشهاییاش را میشد در کوچه و خیابان از زبان مردم شنید
مهمترین ویژگی: شنبه تکیهکلامهای مهمی داشت که بعضی از آنها هنوز در دهنها مانده. یکی از آنها واکنش شنبه به نیشگونهای چهارشنبه بود که با حالت خاصی فریاد میزد: «قلوَه قلوَه». شنبه عاشق هنگامه هم بود و در ترانههایش غالبا اسم او را بهکار میبرد. شیوه «هینگامه» گفتن شنبه تا مدتها ورد زبانها بود. شنبه تکیهکلام دیگری هم داشت؛ او با لهجه افغانستانی میگفت: «چَ کار میکنی؟«