مرجان فاطمی | شاهین ربانی با بازی علی مصفا، یکی از مهمترین شخصیتهای سریال «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» است که بخش مهمی از معنای سریال، پیرامون حضور او شکل گرفته؛ شخصیتی پر از حفرههای ذهنی، پر از ترس و عذاب وجدان که نه خودش را میشناسد و نه توانایی دارد آنطور که باید با دیگران ارتباط بگیرد. او حتی به خودش هم دروغ میگوید و واقعیات را آن گونه که تمایل دارد به یاد میسپارد. بخش مهمی از مسئله داستان پیرامون حفرههای ذهنی این شخصیت شکل گرفته است. او در قسمتهای اخیر با ورود به مرحله عشقوعاشقی، موقعیتهای جذابتری را رقم زده.
به گزارش فیلمنیوز، علی مصفا پیش از این در فیلمهای «پله آخر»، «در دنیای تو ساعت چند است» و «جهان با من برقص» ثابت کرده توانایی زیادی در ایفای نقش شخصیتهایی تنها با پیچیدگیهای ذهنی عجیب و جذاب دارد.
او چیزی را جدی نمیگیرد | مصفا در «پله آخر» نقش مردی به نام خسرو را دارد که معتقد است مردهاش با زندهاش فرقی نمیکند. چون هیچوقت نقش مهمی در زندگی نداشته و در کل چیزی را جدی نمیگیرد. او به مردی که روزی عاشقانه زنش را دوست داشته حسادت میکند و این به مسئله مهم زندگیاش بدل میشود. در «در دنیای تو ساعت چند است» ایفاگر مردی به اسم فرهاد است که دیگران او را فرهاد خله صدا میزنند. از بچگی عاشق گلی است. با اینکه کوچکترین توجهی از او نمیبیند، بیست سال با خاطرات او زندگی میکند. تمام زندگیاش معطوف به شیوه زندگی گلی است و درواقع هویتی جز عاشق گلی بودن ندارد. در «جهان با من برقص» در نقش جهان، مردی میانسال و بیمار به میدان میآید. شخصیتی که در روز تولدش احساس تنهایی میکند. همسرش مدتها قبل ترکش کرده و به نظرش نزدیکترین دوستان و حتی خواهر و دخترش هم توجهی به او ندارند. مدام میخواهد توجه بگیرد و وقتی موفق نمیشود حتی تا مرز خودکشی هم پیش میرود.
ماجرا بغرنج میشود | مسئله شاهین در «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» گستردهتر از این موارد است. درواقع سروش صحت با خلق این شخصیت و معرفی ویژگیها و ناتوانیهایش در ارتباط، مخاطبان را به سمت حفرههای ذهنی او پیش میبرد. ابتدای سریال، شاهین به دکتر روانپزشک میگوید احساس میکند مغزش پر از سوراخ است و دکتر به او پاسخ میدهد که این حفرهها، سوالهای اساسی ذهنش است که باید بتواند برایشان پاسخی پیدا کند.از همانجاست که بحث حفره در زندگی آنها مطرح میشود و شاهین هربار به دلیلی به درون یکی از حفرهها کشیده میشود تا مسئلهای را حل کند.
تلاش برای جلب توجه | شاهین چند سال قبل به خاطر خوردن یک استکان چای وسط جاده، باعث مرگ عمویش شده و هیچوقت نتوانسته با این عذاب وجدان کنار بیاید. حالا کم حرف است و سعی میکند تا جایی که میشود دخالتی در امور دیگران نکند. نقاشی میکشد و معمولا در خانه است. پدر به خاطر مشکلات روانی که شاهین پس از تصادف تجربه کرده، هوایش را بیشتر دارد و همین مسئله باعث شده شاهین خیلی وقتها رفتارهای کودکانه برای جلب توجه نشان دهد.در قسمت 10 و 11 این ویژگی شاهین بیشتر از قبل نمایان میشود. جایی که به خاطر پذیرفته نشدن حرفهایش زیر پتو میرود و بالاخره پس از ناز کشیدنهای بسیار پدر بیرون میآید یا وقتی برای جلب توجه شخصیت عمه کاظم، به همه حرفهایش واکنش نشان میدهد، بالا و پایین میپرد، خودنمایی میکند و میخواهد هرطور شده خودش را مدام موافق با علایق عمه نشان میدهد. او به شیوه «ژان والژان» وانت را بلند میکند و مرد دردمند را نجات میدهد یا حتی از دیوار راست بالا میرود تا جلب توجه کند.
خودت را بشناس | نکته جذاب دیگر این شخصیت، به عدم شناخت از خود برمیگردد. او هیچوقت کسی را نداشته که واقعا به او توجه و ابراز علاقه کند و از آنجایی که در برقراری ارتباط ضعیف است، نمیتواند احساساتش را درست بروز دهد. به جای حل این مسئله، صورتمسئله را در ذهنش پاک میکند و مدام به همه میگوید توی خط عشقوعاشقی نیست و تاکید میکند که اصولا فقط دیگران هستند که به او علاقه نشان میدهند و برایش مزاحمت ایجاد میکنند.سروش صحت با نمایش برداشتهای مختلف درباره مواجهه او با دیگران، این شخصیت را دقیقتر واکاوی میکند. به طوری که ابتدا وقتی میشنویم که دختری به او علاقهمند است و دست از سرش برنمیدارد، باور میکنیم اما راوی توضیح میدهد واقعیت اینطور نیست و در برداشت بعدی، او را میبینیم که سراغ دخترها میرود و آنها توجهی به او ندارند و او را فاقد عزت نفس میدانند.
مواجه با مِی تریکس | آنچه بیشتر از همه در واکاوی این شخصیت اهمیت پیدا میکند مواجهه شاهین با شخصیت «مِی تریکس» است. شاهین ماجرای علاقهاش به عمه را حتی برای او هم وارونه جلوه میدهد و به میتریکس میگوید که از توجه بیش از حد عمه خسته شده. اینجاست که میتریکس مستقم توی صورتش نگاه میکند و میگوید تو حتی به خودت هم دروغ میگویی.«مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» جدای از ساختار کمدی و جذابی که دارد، روی معنایی بسیار عمیقی درباره روان انسانها و مشکلات آنها در ایجاد رابطه با اطرافیان دست گذاشته است. هریک از این شخصیتها نماینده بخشی از افراد جامعهاند و در رفتار و معاشرتهایشان آسیبی درونی را بازنمایی میکنند. تمرکز بیشتر روی شاهین و حفرههای ذهنی اوست که علی مصفا به بهترین شکل به نمایش گذاشته است. این شخصیت در قسمتهای جدید، وارد مرحله پیچیدهتری شده و حرفهای بیشتری هم برای گفتن دارد.