با انتشار قسمت بیستم «مرداب» در روز چهارشنبه 25 بهمن، این سریال به پایان رسید. برزو نیکنژاد که پیشتر در تلویزیون و شبکه نمایش خانگی سریالهای کمدی ساخته بود، حالا با «مرداب» اولین قدم را در کارگردانی یک سریال جدی برداشت؛ سریالی که با وجود برخی کاستیها توانست بیست هفته مخاطبان را با خودش همراه کند و نهایتا در نقطه پایانی هم راضیکننده به نظر برسد. به بهانه انتشار قسمت پایانی این سریال، نگاهی داریم ابعاد مختلف آن.
به گزارش فیلمنیوز، «مرداب» پس از «دردسرهای عظیم»، «قرعه»، «ساخت ایران2»، «باخانمان»، «دودکش2» و «آفتابپرست»، جدیترین سریال کارنامه برزو نیکنژاد به حساب میآید. نیکنژاد در سینما هم دو فیلم «ناخواسته» و «دوزیست» را در فضایی جدی ساخته بود. او سریال را مرداب را به تهیهکنندگی محمد شایسته جلوی دوربین برد. تهیهکندگی که حالا در ساخت و تولید سریالهای خانگی به یک امضا رسیده است. او در اینجا هم توانست سریالی با یک پروداکشن گسترده و با حضور تعداد قابل توجهی بازیگر طراز اول را به سلامت به سرانجام برساند.
کارگردانی | برزو نیکنژاد بعد از فصل یک «دردسرهای عظیم» که اثر کمدی قابلقبول و پرمخاطبی بود و در کارنامه جواد عزتی و الناز حبیبی تاثیر زیادی داشت، در سایر کمدیهایش نتوانست آنطور که باید قدرتمند به میدان بیاید. درست است که آثار او از استانداردی حداقلی بهرهمند بودند و مخاطبان را همراه میکردند اما هیچکدام به اثری ماندگار و قابل توجه در تلویزیون و شبکه نمایش خانگی تبدیل نشدند. «مرداب» شروعی قدرتمند داشت و از همان ابتدا توانست قلاب خودش را برای مخاطبان بیندازد و آنها را به دل ماجرا ببرد. رفتهرفته با معرفی شخصیتهای مختلف و گره خوردن صندوق زیرخاکی به زندگی آنها، ماجراها به مرور پیچیدهتر شد و ارتباطها رنگ دیگری به خود گرفت. گرچه بعضی اوقات به نظر میرسید فضای شلوغ سریال ذهن مخاطبان را آشفته میکند و لزومی به حضور بعضی شخصیتها نیست اما بهرحال توانست این موقعیت را کنترل کند. نیکنژاد اینبار از فضای شهری و آپارتمانی دور شد و داستانش را در شمال کشور روایت کرد. او استفاده خوبی از مرداب کرد و از پتانسیلهای زندگی در آن فضا به نفع پیشبرد سریالش کمک گرفت. مجموعه شرایط باعث شد تا نیکنژاد با این سریال اتفاق مهمی را در کارنامهاش رقم بزند.
فیلمنامه | «مرداب» حول محور شخصیتی به اسم اسفندیار شکیب با بازی امیر جعفری روایت میشود و سایر شخصیتها مستقیم یا غیرمستقیم به نحوی در ارتباط با پروژه او پیش میروند. ساختار سریال به این شکل بود که ابتدا شخصیتهای پیرامونی معرفی میشدند و شمایی کلی از زندگیشان به تصویر کشیده میشد و بعد سر نخ ماجرای هرکدام به شکیب میرسید. به همین دلیل هم تعدد شخصیتها چندان گیجکننده نمیشد و مرحله به مرحله متوجه ارتباطشان با ماجراها بودیم. با این حال اواسط سریال تا حدودی ریتم کند شد و از آنجایی که چند هفته میگذشت و اتفاق خاصی نمیافتاد، تا حدی خستهکننده شده بود. از یک جایی به بعد اما مجددا داستان به جریان افتاد و تا پایان با ریتم قابلقبولی ادامه پیدا کرد.
بازیها | یکی از نکات مهم سریال «مرداب»، انتخاب بازیگران و بازی آنها بود. در قسمت اول با دو شخصیت آفاق و ایرج با بازی پانتهآ پناهیها و شهرام حقیقتدوست آشنا میشدیم؛ خواهر و برادری شمالی که دنبال اخاذی از فیاض با بازی مهدی هاشمی بودند و خیلی زود دستشان رو میشد. همین شیوه اخاذیشان بود که باعث شد پای آنها به پروژه شکیب باز شود. بازی ملموس و باورپذیر پناهیها و حقیقتدوست در کنار هم به یکی از برگهای برنده سریال تبدیل شد. شکیب با بازی امیر جعفری هم یکی دیگر از برگ برندهها بود. او توانسته بود در قالب رئیس باند خلافکارها بازی قدرتمندی به نمایش بگذارد. ویژگیهای شخصیتی شکیب، پیشینه و علایقش باعث شده بود شخصیتی کاملا سیاه به نظر نرسد. گرچه به راحتی آدم میکشت و حتی نزدیکترینهایش را از تیغ میگذراند اما سیاه مطلق نبود. بخشی از این مسئله به شخصیتپردازی شکیب برمیگشت و برخی دیگر به بازی خود جعفری. مجتبی پیرزاده بارها ثابت کرده بازیگری موفق است و اینبار هم بازی استانداردی از خودش به نمایش گذاشت. البته اینبار برخلاف بسیاری از آثاری که از او دیدهایم، چالش چندان جدی با نقش نداشت.
پایانبندی | از آنجایی که تعداد شخصیتها زیاد بود و در طول مسیر سریال پیچیدگی زیادی ایجاد شده بود این تهدید وجود داشت که در پایان، همهچیز ناگهانی رقم بخورد و تکلیف بسیاری از شخصیتها مشخص نشود. گرچه حجم اتفاقهای دو قسمت پایانی زیاد بود و سریال با ریتم تندتری پیش میرفت اما مجموعه شرایط باعث شد دست آخر احساس نکنیم کارگردان سرهمبندی کرده تا سریال را به پایان برساند. نیکنژاد سعی کرده بود ماجراها را در سیری منطقی پیش ببرد و تکلیف تکتک شخصیتها را مشخص کند اما در این بین گهگاه اغراقهایی هم دیده میشد.
به هرحال پرونده سریال «مرداب» به کارگردانی برزو نیکنژاد با فیلمنامهای مشترک از افشین صادقی و پدرام افشار بسته شد؛ اثری که میتوان آن را یکی از سرگرمکنندهترین آثار اخیر شبکه نمایش خانگی به حساب آورد. باید دید واکنشها به قسمت پایانی سریال چه خواهد بود.
عالی بود
سریال خوبی بود در مجموع اما آخرش باز هم چفت و بست محکمی نداشت مثلا شکیب همون اول می تونست خواهر و برادر رو با هم بکشه اما هی طولش داد تا خودش به دام افتاد
یکی از سریالهای تاثیرگذار با بازیگرانی قدَر پر از کشش و جذاب. تشکر از آقای نیک نزاد و دست اندرکاران با بازی به یادماندنی خانم پناهیها، آقای جعفری، اقای حقیقت دوست و بقیه عزیزان.
با عرض ادب و احترام سریال مرداب بهترین و فوق العاده بود.من بیننده واقعا از شروع سریال و تا پایان سریال خیلی لذت بردم.تمام بازیگرانی که انتخاب شدند قدر و قدرتمند بودند.واقعا سپاسگزارم که سریالی عالی و با مضمون ارائه دادند.شاید یک سریال بود ولی پراز محتوا و نکات جالب بود.
افتضااااح
سریال مرداب خوب بود.
نقش شکیب واقعا به امیر جعفری میآمد خیلی خوب بازی کرد .درکل خوب شروع شد و خوب تمام شد.
سلام
واقعا سریال بیمحتوا و تخیلی بود با بازی مصنوعی اکثر بازیگران
آفاق هم که کماندو بود ماشالله
ماموران پاکبان هم اونهمه خون رو ندیدن
انگار سازنده ایران زندگی نمیکرده
حیف وقت و پولی که رفت
نقد و نگاهتون سفارشی بنظر میرسد هرچند هدفی شاید نداشته باشید . منصف باشید سریال کوتاه تر از،این میتوانست باشد بعضی قسمتها بیدلیل کش داده شده بود
منکر جذابیت سریال نیستم ولی کشش کم بود حرکتها و فیلم نامه قابل پیش بینی بود جا داشت بهتر از این باشد
سلام به عوامل سریال مرداب واقعا عالی بود همه هنرپیشه ها عالی درخشیدند سریال کاملا جذاب و عالی بود خیلی وقت بود همچین سریالی جاش خالی بود تو شبکه خانگی همه عالی بودن دستمریزاد
خیلی سریال خوبی خسته نباشید به همه عوامل
فقط خود کشی کوهیار منطقی نبود
وقتی فهمید کیوان مرده باید انگیزه انتقام در او زیادتر میشد
چرا زن و بچش بهش زنگ نزدن چون ماجرای اونا تو برنامه کوهیار نبود
اون خانم خدمتکار که بچه اعدامیش توسط شکیب نجات پیدا کرده بود پسرش کجا بود ؟
چرا یکهو قاتل خونخوار شد
خیلی داستانهای بی منطق داشت ولی چون قشنگ روایت شدند دنبال کردم