سما بابایی | در آخرین قسمتِ سریالِ مرداب، قطعهی ماندگار حبیب محبیان با نام خرچنگهای مردابی پخش شد؛ این در حالی است که سال گذشته در سریال پوست شیر نیز قطعهای به همین نام از «ابراهیم حامدی» در قسمت مربوط به قتل «ساحل» مورد استفاده قرار گرفت . این اتفاقِ خوشی برای سینماگران است که در رکودِ موسیقیهای روزِ خوب، میتوانند از گنجینهی پُربهای موسیقی مردمی دهههای 40 و 50 استفاده کنند.
به گزارش فیلمنیوز، قطعهی «خرچنگهای مردابی» که بهنوعی به شناسنامهی حبیب بدل شده و در کنارِ «مرد تنهای شب»، «شهلای من کجایی»، «بزن باران» و «قوی زیبا» جزو ماندگارترین کارهایش. در ادامه به بهانه پخش این قطعه ماندگار در قسمت آخر سریال «مرداب» به بررسی آن پرداختهایم.
دربارهی ترانه | ترانهی این اثر را محمدعلی بهمنی (شاعر و ترانهسُرای پیشکسوت) سروده است. او سالها قبل (و البته پس از اجرای حبیب) به ناصر عبدالهی اجازه داد در یکی از آلبومهایش از دکلمهی این شعر با صدای «پرویز پرستویی» استفاده کند؛ اما این حبیب بود که ترانهاش را بدل به بخشی از حافظهی موسیقایی مردم کرد. حبیب سالها بعد از آنکه از ایران رفت، در آلبوم «کویر باور» روی این شعر ملودی ساخت و خودش نیز آن را اجرا کرد، اما او «کمالِ دار برای منِ کمال پرست» را به صورتِ «کمال دار را برای منِ کمال پرست» خواند و با مکث روی «کمال» در ابتدای مصرع هم وزن و هم معنا را تغییر داد و سببِ تکدرِ خاطر بهمنی شد و دربارهاش گفت: «از این موضوع ناراحت بودم و می خواستم با او تماس بگیرم و بگویم این اشتباه را اصلاح کند؛ اما به او دسترسی نداشتم و آهنگ هم در همه جا پخش و فراگیر شده بود. واقعا دل من چرکین بود چرا که او می توانست از من در این باره بپرسد یا اگر هم به من دسترسی نداشت یا شمارهای از من نداشت، در همان حوالی خودش از یک شاعر سوال کند و سپس شعر را بخواند.»او سالها بعد وقتی در جشنِ موسیقی ما، خوانندهی نامدار را مشاهده میکند، به او میگوید: «میشود تغییرش دهی» و او پاسخ میدهد: «این ترانه دیگر در حافظهها ماندگار شده و قابل تغییر نیست.»
دربارهی موسیقی | اما از این ماجرا اگر بگذریم، ادای کلمات، تکیهها و لحن حبیب در اجرای این قطعه نشان میدهد که او معنای کلی ترانه را بهطور کامل فهم و با ملودی ماندگاری که برای آن ساخته، قطعهای خلق کرده است که به شناسنامهی خودش و ترانهسُرا بدل شده است. حبیب در «خرچنگهای مردابی« امضای همیشگی کارهای خود را دارد.او علاوه بر خوانندگی و آهنگسازی، گیتار این قطعه را نیز خود نواخته است. (او از معدود خوانندگانی بود که از گیتار دوازده سیم استفاده میکرد.) سبک «حبیب» در این ترانه نیز به روالِ همیشگی، ترکیبی از راک و پاپ ایرانی با محوریت گیتار بود. وسعت صدای حبیب در بخشهای اوجِ این قطعه، به خوبی مشخص است و نشان میدهد که کمتر خوانندهای توانایی رسیدن به آن را دارد. زمانیکه این قطعه منتشر شد، هنوز شبکههای اجتماعی تا این اندازه در بینِ مردم نفوذ نداشتند؛ اما این قطعه در همان زمان بدل به یکی از هیتترین قطعاتِ موسیقی ایران شد و این نکتهی عجیبی برای شعرِ سختخوانِ بهمنی و صدای خاص و وحشی حبیب است.
دربارهی حبیب | همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی، حبیب همچون بسیاری از خوانندگان به اروپا و آمریکا مهاجرت کرد و آلبومهای صفر، بزن باران، کویر باور، خداوندا و خانه کوچک را در آنجا منتشر کرد. حبیب سال ١٣٨٨ بعد از سی و چند سال دوری از خاک وطن به ایران بازگشت و علیرغم وعده و وعیدهایی که «اسفندیار رحیم مشایی» به او داده بود، هرگز موفق به دریافت مجوز برای ادامه فعالیتهای هنریاش نشد. او یک سال بعد از آمدنش به ایران درخواست خود برای دریافت مجوز انتشار آلبوم را ارائه و اعلام کرد که میخواهد در ورزشگاه آزادی برای ده شب کنسرت بگذارد؛ اما معاون هنری دولت دهم اعلام کرد که: «خوانندهای که به ایران بازگشته از وزارت ارشاد مجوزی ندارد و آنچه گفته و شنیده شده شایعهاست.» و بدین ترتیب حبیب در آرزوی اجرا برای مردمانش در وطن، جان داد.