فیلمهای زیادی با موضوع زندگی سخت کارگران کارخانههای مختلف ساخته شده و از طرف دیگر با فیلمهایی درباره کارگران معادن و مزارع، شرکتهای خدماتی و ساختمانی، کارگران فصلی و … روبهرو هستیم. بسیاری از بازیگران مطرح سینما را بارها در نقش یک کارگر دیدهایم و شاهد تلاشهایشان برای بازنمایی این حرفه سخت بودهایم. بنابراین وقتی نام کارگر به میان میآید، خیلی زود به یاد بعضی نقشهای اثرگذار و مهم این بازیگران در سینما میافتیم.
به گزارش فیلمنیوز، بازیگران زیادی نقش کارگر را در سینما و تلویزیون ایفا کردهاند. به بهانه 11 اردیبهشت، روز کارگر، نگاهی داریم به سبک بازی بازیگران مطرح که در نقش یک کارگر درخشیدهاند.
فاطمه معتمدآریا | روسری آبی و اینجا بدون من
فاطمه معتمدآریا در «روسری آبی» به کارگردانی رخشان بنیاعتماد، نقش دختری به نام نوبر کردانی را داشت که در یکی از نقاط پست محلهای حوالی کورهپزخانه با مادر معتاد و خواهر و برادرش زندگی میکرد و روزها در کارخانه ربسازی کار میکرد. او به سختی کارش را پیش میبرد اما اجازه نمیداد کسی از روی ترحم به او کمک کند. تا اینکه رسول رحمانی کمکم به او علاقهمند میشد و داستان به سمتوسوی دیگری میرفت. او در فیلم «اینجا بدون من» به کارگردانی بهرام توکلی هم کارگر یک کارخانه کنسروسازی بود. با وجود تلاشهای زیادی که میکرد نمیتوانست زندگی خانوادهاش را بچرخاند و مجبور میشد برای خرید یک کاناپه، اضافه کاری کند.
گلاب آدینه | روسری آبی و زیر پوست شهر
در «روسری آبی» نقش کارگری به اسم کبوتر را داشت. او جایگاهی بالاتر از نوبر داشت و بعد از ازدواجش محل زندگیاش به او میرسید. گلاب آدینه در «زیر پوست شهر» و بعدتر در «قصهها» هم نقش زنی کارگر به نام طوبا را بازی کرد. رخشان بنیاعتماد در «زیر پوست شهر» اوضاع و احوال خانوادهای را در آستانه انتخابات مورد توجه قرار داده بود. خانوادهای که هرکدام از ااعضای آن برای پیشرفت تلاش میکردند اما راهی به جایی نداشتند. شخصیت اصلی فیلم طوبا بود، زنی که در یک کارخانه کارگری میکرد تا خرج خانوادهاش را دربیاورد. شوهرش کار نمیکرد و خانهنشین شده و طوبا علاوه بر کارگری، باید حواسش به امورات خانواده هم میبود. مصاحبه طوبا جلوی دوربین تلویزیون در روز انتخابات یکی از مهمترین سکانسهای فیلم بود.
ترانه علیدوستی | شهر زیبا و چهارشنبه سوری
ترانه علیدوستی در فیلم «شهر زیبا» کارگر رختشورخانه بیمارستان بود. گرچه محور اصلی داستان ارتباط چندانی با شغل او نداشت اما نشان میداد وضعیت مناسبی به لحاظ مالی ندارد و برای جور کردن دیه در مضیقه است. او یکبار دیگر هم در فیلم «چهارشنبهسوری» نقش کارگر سادهای به نام روحانگیز را داشت که در یک موسسه خدماتی کار میکرد. شب عید به خانه زن و شوهری میرفت که باهم دعوا دارند و ناخواسته وارد اختلافهای آنها میشد. او در مدت زمان کوتاهی به اطلاعاتی درباره رابطه میان مرد خانواده با زن آرایشگر واحد روبهرو پی میبرد. تمام مدت او را درحال پاک کردن شیشه و جارو کشیدن و تمیزکاری میدیدیم اما با این وجود تنها شخصیت فیلم بود که از زندگیاش رضایت داشت و معنای زندگی را میفهمید.
مهتاب کرامتی | بیست
یکی از متفاوتترین نقشهای کارنامه بازیگری مهتاب کرامتی را در نقش کارگر فیلم «بیست» به کارگردانی عبدالرضا کاهانی به یاد داریم. او برای جا افتادن در نقش یک کارگر بیمار فقیر، ریسک بزرگی کرد و اجازه داد صورتش را با گریم به هم بریزند. فیروزه زنی رنجکشیده است که برای درآوردن خرج زندگی خودش و پسرش حاضر است دست به هر کاری بزند. او در تالاری که مخصوص برگزاری عروسی و عزاست کار میکند و شبها هم جایی برای خوابیدن ندارد. وقتی خبر تعطیلی رستوران را میشنود مستاصل میشود و نمیداند باید کجا بماند. کرامتی برای بازی در این نقش متفاوت، سیمرغ بلورین نقش مکمل زن را گرفت.
الناز شاکردوست | تیتی
الناز شاکردوست در فیلم «تیتی» نقش یک خدماتی بیمارستان را داشت؛ دختری سادهدل و قلبپاک که با همه بیماران صمیمی میشد و برایشان از چشمه آب میآورد تا حالشان بهتر شود. او برای گرفتن شفای یک بیمار خودش را به دریا میزد و فردای آن روز هنگام تمیز کردن اتاق همان بیمار که به اتاق عمل منتقل شده بود، به توصیه همسر او، چرکنویسهایش را جمع میکرد و با خود به خانه میبرد تا رویشان نقاشی بکشد. اهمیت همین کاغذها باعث میشد مرد بعد از مرخص شدن از بیمارستان سر از زندگی تیتی دربیاورد و مدتی را کنار او بماند. تیتی یکی از شخصیتهای جذاب الناز شاکردوست است که با ویژگیهای مختلفش در ذهنها میماند.
شهاب حسینی | جدایی نادر از سیمین و حوض نقاشی
شهاب حسینی در «جدایی نادر از سیمین»، نقش کارگر ساده یک کفاشی را داشت که مدتی بیکار شده و نمیتوانست خرج خانه را دربیاورد. برای همین هم همسرش به عنوان پرستار در خانه نادر کار میکرد. بخش مهمی از خشم و ناراحتیاش از نادر به این مسئله برمیگشت که گمان میکرد نادر جایگاه او را به رسمیت نمیشناسد و فکر میکند مدام درحال کتک زدن خانوادهاش است. او هم در گریم و شیوه لباس پوشیدن و هم در لحن صحبت کردن سعی کرده بود تا حد زیادی به این نقش نزدیک شود. حسینی در فیلم «حوض نقاشی» مازیار میری نقش مردی مبتلا به معلولیت ذهنی را داشت که همراه همسرش در کارخانه داروسازی کارگری میکردند. کار آنها زیاد سخت نبود و دو نفری از پس آن برمیآمدند با این حال وضع مالی چندان خوبی نداشتند.
نوید محمدزاده | بدون تاریخ، بدون امضاء و برادران لیلا
فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» درباره مرگ یک کودک است. موسی پدر کودک که کارگر یک مرغداری است گمان میکند مرگ پسرش به خاطر خوردن مرغهای مرده مسمومی است که او با قیمت ارزان از محل کارش خریده و سر سفره خانوادهاش آورده است. او احساس عذاب وجدان میکند و مرغداری را بهم میریزد گرچه مسئله اصلی داستان کشمکشهای درونی پزشکی است که با این خانواده تصادف کرده اما نقش کارگر هم در این فیلم بسیار پررنگ است. شمایل و جنس بازی محمدزاده در این فیلم کاملا توانسته بود موقعیت او را به درستی بازنمایی کند. او این اواخر در فیلم «برادران لیلا» هم نقش کارگر کارخانهای را دارد که اخراج شده و حالا به دنبال استفاده از بیمه بیکاری است. بیکاری او نیروی محرکهای است برای اینکه اعضای خانواده دست به کاری بزنند گرچه علیرضا تنها برادری است که به پیشنهادهای لیلا تن نمیدهد و با آنها همراه نمیشود.
محمدرضا فروتن | به آهستگی
محور اصلی فیلم «به آهستگی» به کارگردانی مازیار میری درباره شک و تردید یک کارگر جوشکار راهآهن به همسرش است. محمود به واسطه کارش که جوشکاری خط راهآهن جنوب است مدتها از خانه و زندگیاش دور شده و با یک تماس تلفنی متوجه میشود همسرش منزل را ترک کرده. او برمیگردد و دنبالش میگردد اما با حرفهایی پشت سر همسرش مواجه میشود گمان میکند که او خیانت کرده و رفته است. میزان این شک به قدری زیاد میشود که ترجیح میدهد همسرش مرده باشد تا اینکه حرفهایی که دیگران میزنند واقعیت داشته باشد. فروتن با گریم متفاوت و شیوه پوشش و جنس رفتار، کاملا در قالب یک کارگر جوشکار جا افتاده بود و قابل باور به نظر میرسید.
رضا عطاران | گینس و شیشلیک
رضا عطاران در فیلم «گینس» به کارگردانی محسن تنابنده، نقش کارگر یک مزرعه پرورش شترمرغ را دارد. او به همراه دو برادرش تصمیم میگیرند یکی از شترمرغها را در کتاب گینس ثبت کنند و همین باعث میشود زندگیشان تغییر کند. جنس بازی عطاران چندان تفاوتی با آثار قبلی که از او سراغ داشتیم نداشت. برعکس این فیلم در «شیشلیک» به کارگردانی محمدحسین مهدویان، شمایلی نزدیکتر به یک کارگر کارخانه را از او میدیدیم. او یک کارگر نمونه بود و سعی میکرد تا جایی که ممکن است قوانین و مقررات کار در کارخانه را بپذیرد با این حال اتفاقی رخ میداد که مجبور میشد به شیوه دیگری عمل کند و قوانین را بشکند. «شیشلیک» هیچوقت روی پرده نرفت و بعید است به این زودیها هم خبری از اکران آن شود.
محسن تنابنده | گینس و جنگ جهانی سوم
محسن تنابنده در فیلم «گینس» به کارگردانی خودش نقش یک کارگر مزرعه شترمرغ را داشت اما بیشترین تصویری که از او در جایگاه یک کارگر در خاطر داریم مربوط به فیلم «جنگ جهانی سوم» است. او در نقش شکیب، به عنوان یک کارگر روزمزد معرفی میشود؛ کسی که برای دستمزدی ناچیز، ساعتها در سرما و زیر باران، سخت کار میکند و مجبور است در پستترین جا بخوابد و هر بیاحترامی را تحمل کند. شکیب در حین کارگری برای ساخت صحنهی اردوگاههای کار اجباری هیتلر در جنگ جهانی دوم، ناخواسته وارد ماجراهای ساخت فیلم میشود و همین هم زندگیاش را دستخوش اتفاقهای عجیبی میکند. تنابنده در «جنگ جهانی سوم» درخشان ظاهر شد و توانست سیر تحول یک کارگردان به سمت یک دیکتاتور خشن را به درستی ایفا کند.